English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transcription U سواد برداری رونوشت
transcriptions U سواد برداری رونوشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
transcriptions U نسخه برداری سواد
transcription U نسخه برداری سواد
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
facsimiles U رونوشت عینی رونوشت
facsimile U رونوشت عینی رونوشت
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
copying U سواد
transcripts U سواد
unlettered U بی سواد
transcript U سواد
copies U سواد
illiterate U بی سواد
copy U سواد
night soil U سواد
copied U سواد
unlearned U بی سواد
literacy U سواد
make a copy of U سواد برداشت
certified copy U سواد مصدق
literacy test U ازمون سواد
hedge priest U کشی بی سواد
cetified copy U سواد مصدق
hedge priest U اخوندبی سواد
ignoramuses U شخص کاملا بی سواد
ignoramus U شخص کاملا بی سواد
booboisie U طبقه بی سواد وجاهل
literacy U سواد خواندن ونوشتن
middlebrow U شخص با سواد وبدون تحصیلات عالیه
What percentage of the people are literate? U چند درصد مردم با سواد هستند ؟
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
carbon copy U رونوشت
carbon copies U رونوشت
repeats U رونوشت
repeat U رونوشت
transcripts U رونوشت
transcript U رونوشت
copy U رونوشت
copying U رونوشت
copied U رونوشت
copies U رونوشت
replication U رونوشت دفاع
transcripts U نسخه رونوشت
office copy U رونوشت مصدق
transcript U نسخه رونوشت
cetified copy U رونوشت مصدق
carbon copies U رونوشت کاربنی
certified copy U رونوشت مصدق
facsimiles U رونوشت مصدق
facsimile U رونوشت گرفتن
facsimile U رونوشت مصدق
letter book U کتاب رونوشت
letter book U رونوشت نامه
carbon copy U رونوشت کاربنی
exact copy U رونوشت عین
counterparts U همکار رونوشت
dump U رونوشت انباشتن
facsimiles U رونوشت گرفتن
counterpart U همکار رونوشت
make a copy of U رونوشت برداشتن
memory dump U رونوشت ازحافظه
transcribe U رونوشت برداشتن
transcribing U رونوشت برداشتن
transcribed U رونوشت برداشتن
transcribes U رونوشت برداشتن
screen dump U رونوشت صفحه نمایش
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
deed of poll U سند بدون رونوشت
facsimiles U رونوشت عینی نمابرد
duplicators U ماشین تهیه رونوشت
facsimile U رونوشت عینی نمابرد
true copy U رونوشت مطابق با اصل
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
microcopy U رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat U رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
tenor U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenors U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
disaster dump U رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
probate U تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
vector U برداری
decerebration U مخ برداری
embodiment U در برداری
vectors U برداری
topography U نقشه برداری
enervation U عصب برداری
extirpation U اندام برداری
sampling U نمونه برداری
arrow diagram U نمودار برداری
footsteps U گام برداری
denervation U عصب برداری
treads U گام برداری
deafferentation U اوران برداری
decerebellation U مخچه برداری
tread U گام برداری
fraudulence U کلاه برداری
treading U گام برداری
exploitation U بهره برداری
cannibalization U قطعه برداری
metal cutting work U براده برداری
biopsy U بافت برداری
machining U براده برداری
utilisations U بهره برداری ها
rip-offs U کلاه برداری
rip-off U کلاه برداری
weight lifting U وزنه برداری
vectorical angle U زاویه برداری
utilizations U بهره برداری ها
usages U بهره برداری ها
utilisation [British] U بهره برداری
using U بهره برداری
usage U بهره برداری
exploitation [utilization] U بهره برداری
vectored interrupt U وقفه برداری
removal of chips U براده برداری
photogeny U عکس برداری
ovariectomy U تخمدان برداری
metal cutting U براده برداری
mapping U نقشه برداری
lobectomy U قطعه برداری
land surveying U نقشه برداری
insurability U بیمه برداری
ingathering U خرمن برداری
i know him by his step U از گام برداری
hemispherectomy U نیمکره برداری
gyrectomy U شکنج برداری
samplery U نمونه برداری
subordination U فرمان برداری
surveyor's level U ترازنقشه برداری
vector quantities U اندازههای برداری
vector product U حاصلضرب برداری
vector processor U پردازنده برداری
vector power U توان برداری
vector pair U زوج برداری
vector field U میدان برداری
vector display U نمایش برداری
vector diagram U نمودار برداری
vector analysis U تحلیل برداری
vector quantity U کمیت برداری
topectomy U تکه برداری
gaud U کلاه برداری
resultant U جمع برداری
duplicates U نسخه برداری
duplicating U نسخه برداری
survey U نقشه برداری
copying U کپی برداری
copying U نسخه برداری
copy U کپی برداری
stripping U قالب برداری
operation U بهره برداری
duplicated U نسخه برداری
surveyed U نقشه برداری
surveying U نقشه برداری
swindle U کلاه برداری
swindled U کلاه برداری
listings U سیاهه برداری
listing U سیاهه برداری
swindles U کلاه برداری
surveys U نقشه برداری
decoding U رمز برداری
duplicate U نسخه برداری
copy U نسخه برداری
copies U کپی برداری
duplication U نسخه برداری
march U قدم برداری
marched U قدم برداری
marches U قدم برداری
gains U بهره برداری
gained U بهره برداری
gain U بهره برداری
marching U قدم برداری
utilization U بهره برداری
fraud U کلاه برداری
copied U نسخه برداری
copies U نسخه برداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com