Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
past performances
U
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
record book
U
دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
custodial record
U
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
case history
U
سوابق
reference
U
سوابق
references
U
سوابق
dossiers
U
سوابق
information
U
سوابق
case histories
U
سوابق
records
U
سوابق
dossier
U
سوابق
record keeping
U
نگهداری سوابق
data
U
سوابق دانسته ها
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
gun book
U
دفتریادداشت سوابق توپ
logbook
U
کتاب سوابق هواپیما
record book
U
دفتر ثتب سوابق
data
U
سوابق عناصر داده ها
accountable supply distribution activity
U
سازمان نگهداری سوابق امادی
accountable depot
U
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
contract record
U
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
please send me the p papers
U
خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
accountability
U
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
results
U
نتایج
court of record
U
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
judge made law
U
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
exempt player
U
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
search results
U
نتایج جستجو
attack assessment
U
ارزیابی نتایج تک
knowledge of results
U
اطلاع از نتایج
accessory
U
نمائات و نتایج
questionable results
U
نتایج مشکوک
tournament
U
مسابقات قهرمانی
commissioners
U
مدیر مسابقات
tournament
U
تشکیل مسابقات
refereed
U
داور مسابقات
refereeing
U
داور مسابقات
tournaments
U
مسابقات قهرمانی
referees
U
داور مسابقات
tournaments
U
تشکیل مسابقات
double elimination tournament
U
مسابقات دو حذفی
Track and field events .
U
مسابقات دو میدانی
arena
U
میدان مسابقات
arenas
U
میدان مسابقات
referee
U
داور مسابقات
commissioner
U
مدیر مسابقات
The results of the competition were announced .
U
نتایج مسابقه اعلام شد
assessments
U
تعیین نتایج حاصله
assessment
U
تعیین نتایج حاصله
questionable results
U
نتایج سوال برانگیز
cups
U
گلدان جایزه مسابقات
stand
U
سکوب تماشاچیان مسابقات
semi-final
U
مسابقات نیم پایانی
World Series
U
مسابقات نهایی بیسبال
refereeing
U
داور مسابقات شدن
cupped
U
گلدان جایزه مسابقات
oarsman
U
پارو زن مسابقات قایقرانی
oarsmen
U
پارو زن مسابقات قایقرانی
cup
U
گلدان جایزه مسابقات
refereed
U
داور مسابقات شدن
umpire
U
سرداور داور مسابقات
referees
U
داور مسابقات شدن
referee
U
داور مسابقات شدن
Olympic
U
مربوط به مسابقات المپیک
umpiring
U
سرداور داور مسابقات
umpires
U
سرداور داور مسابقات
umpired
U
سرداور داور مسابقات
control and assessment team
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
approved data
U
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
agonistic
U
وابسته به مسابقات باستانی یونان
To win on points.
U
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
track and field
U
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
nordic combined
U
مجموع مسابقات اسکی نوردیک
to avoid distortion of the results
[produced]
by ...
U
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
biases
U
انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
bias
U
انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
analysis
U
بدست آوردن اطلاعات و نتایج از داده
officiate
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiating
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiated
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
showdown
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
officiates
U
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
field events
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
Test matches
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test match
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
field event
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
showdowns
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
inferences
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
foreground
U
که نتایج آن برای کاربر قابل دید است
inference
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
semifinalist
U
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
olympiad
U
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
swiss system
U
نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
hunt meeting
U
برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
egg position
U
حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
free thinkers
U
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
roadwork
U
تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
To bet on something .
U
روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
table
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
tabled
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
tabling
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
tables
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
duplication check
U
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
inferences
U
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
inference
U
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
dogmatism
U
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
U
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
coprocessor
U
پردازندهای که نتایج عملیات ریاضی را سریع تر از بخش ALU از CPU انجام میدهد
test
U
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tested
U
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests
U
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
letterpress
U
چاپی
typographic
U
چاپی
wild cord
U
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
clients
U
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد
client
U
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد
service records
U
سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
print
U
مواد چاپی
print
U
عکس چاپی
fully formed characters
U
کاراکترهای چاپی
etched circuit
U
مدار چاپی
editorially
U
بطور چاپی
printed circuit
U
مدار چاپی
letter press
U
مواد چاپی
printed
U
مواد چاپی
prints
U
عکس چاپی
printed
U
عکس چاپی
prints
U
مواد چاپی
infusion of tea
U
دم کردن چاپی
hard copy
U
نسخه چاپی
misprint
U
غلط چاپی
misprint
U
اشتباه چاپی
printout
U
نتیجه چاپی
printouts
U
نتیجه چاپی
letter
U
حرف چاپی
misprints
U
غلط چاپی
pamphlets
U
رساله چاپی
pamphlet
U
رساله چاپی
letters
U
حرف چاپی
misprints
U
اشتباه چاپی
billhead
U
بروات چاپی
printed matter
U
اوراق چاپی
printed wiring
U
سیمکشی چاپی
printed matter
U
مواد چاپی
effectiveness clock
U
دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
ripple through effect
U
نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
devil's advocate
U
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocates
U
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
soft copy
U
نسخه غیر چاپی
small print
U
حروف چاپی ریز
printed circuit board
U
تخته مدار چاپی
library edition
U
چاپی که درخودکتابخانه باشد
misprint
U
غلط چاپی کردن
misprints
U
غلط چاپی کردن
typal
U
شبیه حروف چاپی
hard-copy output
U
نسخه
[خروجی]
چاپی
letterpress
U
وابسته بحروف چاپی
to pull a proof
U
نمونه چاپی دراوردن
ampersand
U
علامت چاپی & به معنای "و"
colour hard copy device
U
اسباب نسخه چاپی رنگی
printout
U
نسخه چاپی نتیجه نهایی
printouts
U
نسخه چاپی نتیجه نهایی
hard copy
U
نسخه ملموس خروجی چاپی
letterheads
U
عنوان چاپی بالای کاغذ
letter head
U
کاغذیکه نشان چاپی دارد
lebrary edition
U
چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
letterhead
U
عنوان چاپی بالای کاغذ
mother board
U
برد مدار چاپی اصلی
script font
U
فونت چاپی شبیه به دستخط
goal
U
1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
goals
U
1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
face value
<idiom>
U
عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
motherboard
U
تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
billhead
U
کاغذی که شبیه برات چاپی است
print hand
U
دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
translation tables
U
جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
rolling press
U
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
hair stroke
U
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
margin
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
print letters
U
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
margins
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
Proof – reading.
U
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
pcb
U
Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
play off
U
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
bleacher
U
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
garbage in garbage out
U
اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
gigo
U
اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
sic
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
galley
U
نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
line drawings
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
linocut
U
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
secret ballot
U
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
proofroom
U
اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
on screen
U
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on-screen
U
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
galley proof
U
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
ascender
U
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
special handling
U
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com