English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
equilateral triangle U سه پهلو برابر [ریاضی]
equiangular triangle U سه پهلو برابر [ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
equilateral U دو پهلو برابر
isosceles triangle U مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
isosceles triangles U مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
Other Matches
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
To toss and turn. To roll over. U از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
line abreast کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
side by side columns U ستونهای پهلو به پهلو
collateral U پهلو به پهلو متوازی
galncing collision U برخورد پهلو به پهلو
doubled U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate U سه برابر سه برابر کردن
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
side arm U از پهلو
sexangle U شش پهلو
ship side U پهلو
sideward U از پهلو
decagon U ده پهلو
three sided U سه پهلو
one-sided U یک پهلو
laterally U از پهلو
abreast U پهلو به پهلو
nip and tuck U پهلو به پهلو
triangle U سه پهلو سه بر
triangles U سه پهلو سه بر
two edged U دو پهلو
sidewards U از پهلو
sideling U از پهلو
side view U از پهلو
side by side U پهلو به پهلو
two-edged U دو پهلو
along side U در پهلو
one sided U یک پهلو
hand U پهلو
flank U پهلو
handing U پهلو
broadsides U به پهلو
hexagon U شش پهلو
hexagons U شش پهلو
sides U پهلو
flanked U پهلو
by U از پهلو
sidling U از پهلو
broadside U به پهلو
yoko U پهلو
flanking U پهلو
sideways U از پهلو
side U پهلو
peripeneumony U سینه پهلو
polygonal U بسیار پهلو
multivocal U چند پهلو
pentangular U پنج پهلو
octangular U هشت پهلو
pitch diameter U قطر پهلو
side U پهلو کناره
scalene U نابرابر پهلو
skidding U به پهلو سریدن
skids U به پهلو سریدن
skid U به پهلو سریدن
quinquelat eral U پنج پهلو
sides U پهلو کناره
quindec agon U پانزده پهلو
side blown converter U مبدل پهلو دم
pulmonitis U سینه پهلو
septilateral U هفت پهلو
sidestroke U شنای پهلو
skidded U به پهلو سریدن
transferring U پهلو- رفت
octagons U هشت پهلو
yoko geri U ضربه به پهلو
octagon U هشت پهلو
sideswipe U پهلو زدن به
pentagons U پنج پهلو
polygon U بسیار پهلو
polygons U بسیار پهلو
prevarication U حرف دو پهلو
broadsides U ناو به پهلو
transfer U پهلو- رفت
many-sided U چند پهلو
list U یک پهلو شدن
many sided U چند پهلو
slide U حرکت از پهلو
pneumonia U سینه پهلو
pentagon U پنج پهلو
broadside U ناو به پهلو
double talk U جمله دو پهلو
slab sided U پهن پهلو
transfers U پهلو- رفت
it has sides U سه پهلو دارد
sideway U فرعی از پهلو
heptagonal U هفت پهلو
slides U حرکت از پهلو
double entendre U حرف دو پهلو
double entendres U حرف دو پهلو
double-entendres U حرف دو پهلو
lateral flexion U خم شدن به پهلو
goosewing U دو پهلو بادبان
multilateral U چند پهلو
along side U پهلو به پهلوی
sideswipes U پهلو زدن به
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
harbourage U پهلو گرفتن در بندر
sidestepping U صعود پلهای از پهلو
sidestepped U صعود پلهای از پهلو
sidesteps U صعود پلهای از پهلو
crab U به پهلو حرکت کردن
sidestep U صعود پلهای از پهلو
quadrilaterals U چهار پهلو چهارضلعی
companionship U مصاحبت پهلو نشینی
crabs U به پهلو حرکت کردن
palter U دو پهلو سخن گفتن
lateralrelationship U نسبت در خط افقی از پهلو
quadrilateral U چهار پهلو چهارضلعی
pinwheel U چرخش از پهلو بدوربارفیکس
equivocal U دارای ابهام دو پهلو
sidewinder U ضربت سنگین از پهلو
To sleep on ones side. U روی پهلو خوابیدن
yoma tsuki U ضربه با دو دست به پهلو
pneumococcus U میکرب سینه پهلو
emulated U برابری جستن با پهلو زدن
emulates U برابری جستن با پهلو زدن
emulate U برابری جستن با پهلو زدن
emulating U برابری جستن با پهلو زدن
lateral pass U پاس توپ فوتبال از پهلو
To dock . To berth. U پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
scotch verdict U حکم غیرقطعی ودو پهلو
scissor kick U پای قیچی در شنای پهلو
chinese landing U پهلو گرفتن به سبک چینی
pleuropneumonia U ذات الجنب توام با سینه پهلو
yaw U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
yawed U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
bacon U گوشت نمک زدهء پهلو و پشت خوک
He lost control of the car and swerved towards a tree. U او [مرد] کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
prevarication U ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد
stockli U حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
sixfold U شش برابر
identical U برابر
breast U برابر
abreast U برابر
square U برابر
double U دو برابر
as much a U دو برابر
homological U برابر
he is twice the man he was U دو برابر
doubled up U دو برابر
decuple U ده برابر
tantamount U برابر
threefold U سه برابر
three fold U سه برابر
eq U برابر با
doubled U دو برابر
equipollent U برابر
euqal U برابر
symmetric U برابر
two fold U دو برابر
tenfold U ده برابر
even <adj.> U برابر
squared U برابر
tripling U سه برابر
one fold U یک برابر
one hundred times as many U صد برابر
opposites U برابر
vs U در برابر
sextuple U شش برابر
paripassu U برابر
versus U در برابر
for U در برابر
triple U سه برابر
tripled U سه برابر
triples U سه برابر
bracketed U برابر
opposite U برابر
squares U برابر
equals U برابر
level with each other U برابر
equalling U برابر
equaled U برابر
equalled U برابر
squaring U برابر
equaling U برابر
breasts U برابر
ninefold U نه برابر
equal U برابر
triply U بطور سه برابر
humbled to the dust U باخاک برابر
fair play U شرایط برابر
antitheses U برابر نهاده
triple precision U با دقت سه برابر
water resistant U مقاوم در برابر اب
dead even U دقیقا برابر
EC U پیشوند برابر با ex-
under the same conditions U شرایطی برابر
mustn't U برابر است با not must
triple precision U دقت سه برابر
triplex U سه برابر کردن
antithesis U برابر نهاده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com