English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chuck lathe U سه نظام ماشین تراش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
back gear shaft U محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
Other Matches
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
turnery U کارخانه تراش ماشین تراش
milling machine U ماشین تراش
lathes U ماشین تراش
automatic stub lathe U ماشین تراش
automatic machine U ماشین تراش
lathe U ماشین تراش
turning machine U ماشین تراش
lathe mandrel U مرغک ماشین تراش
car wheel lathe U دستگاه ماشین تراش
duplicating lathe U ماشین تراش نمونهای
planer machine U ماشین صفحه تراش
polishing lathe U ماشین تراش پرداخت
precision lathe U ماشین تراش دقیق
center lathe U ماشین تراش متمرکز
lathe dog U گیره ماشین تراش
automatic coping lathe U ماشین تراش خودکار
automatic lathe U ماشین تراش خودکار
automatic lathe for taper turning U ماشین تراش مخروطی
capstan lathe U ماشین تراش دوار
center sleeve U مرغک ماشین تراش
turns U گشت ماشین تراش
gap bridge U گلویی ماشین تراش
turning chisel اسکنه ماشین تراش
spindles U هرزگرد ماشین تراش
turn U گشت ماشین تراش
turning chisel U قلم ماشین تراش
spindle U هرزگرد ماشین تراش
flat turret lathe U ماشین تراش رولور تخت
full automatic lathe U ماشین تراش تمام اتوماتیک
crank shaper U ماشین میل لنگ تراش
automatic roughing lathe U ماشین تراش سایشی خودکار
combination turret lathe U ماشین تراش کاپستان مرکب
automatic lathe operator U اپراتور ماشین تراش خودکار
semi automatic lathe U ماشین تراش نیمه خودکار
fixed center turret lathe U ماشین تراش با مرکز ثابت
polygonal turning machine U ماشین تراش چند لبه
cam operated automatic lathe U ماشین تراش اتوماتیک بادامکی
engine lathe U ماشین تراش با هرزگردهدایت و کشش
slater U ماشین یا تیغه تراش پوست خام
saddle U صفحه رنده بند ماشین تراش
lathe center U مرکز یا محور دوران ماشین تراش
saddled U صفحه رنده بند ماشین تراش
saddles U صفحه رنده بند ماشین تراش
planer U دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
slabber U ماشین تراش تکه تکه کننده
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dress left U از چپ نظام یا از راست نظام
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
paring iron U سم تراش
rasure U تراش
parings U تراش
erasement U تراش
shaves U تراش
shaved U تراش
paring knife U سم تراش
shave U تراش
erasion U تراش
butteris U سم تراش
scart U تراش
excoriation U تراش
paring U تراش
exfoliaion U تراش
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
machining allowance U تراش خور
skiving tool U ابزار تراش
rasps U تراش دادن
chaser U قلم تراش
graze U تیر تراش
grazes U تیر تراش
grazed U اتش تراش
grazed U تیر تراش
grazing fire U اتش تراش
grazes U اتش تراش
dredger U دستگاه کل تراش
tool U قلم تراش
graze U اتش تراش
dredgers U دستگاه کل تراش
rasping U تراش دادن
rasped U تراش دادن
beadings U تراش تسبیحی
wood carver U چوب تراش
xyster U استخوان تراش
xylographer U چوب تراش
cutter U الت تراش
sculptress U پیکر تراش
scratches U تراش چرکنویس
nail files U ناخن تراش
scratched U تراش چرکنویس
scratch U تراش چرکنویس
scalping iron U استخوان تراش
rough d. U الماس بی تراش
shaper U صفحه تراش
rasp U تراش دادن
stripping U تراش لایه رو
grinding U تراش فلز
parer U پوست تراش
diamond cutter U الماس تراش
gear cutter U دنده تراش
raspatory U استخوان تراش
beading U تراش تسبیحی
machinable U قابل تراش
brick cutter U اجر تراش
boring cutter U قلم تراش
sculptor U پیکر تراش
carver U سنگ تراش
cuts U تراش دادن
stonemason U سنگ تراش
sculptors U پیکر تراش
sharpeners U مداد تراش
cut U تراش دادن
stonecutter U سنگ تراش
cape chisel قلم تراش
skiver U پوست تراش
turning tool U قلم تراش
turning tool U کارد تراش
cut off tool U قلم تراش
turntables U صفحه تراش
ivory turner U عاج تراش
skiving tool U قلم تراش
turntable U صفحه تراش
sharpener U مداد تراش
scratching U تراش چرکنویس
lathe tool U ابزار تراش
lathe tool U تیغه تراش
turnery U تراش کاری
turner U تراش کار
lathe U چرخ تراش
chasers U قلم تراش
machinability U قابلیت تراش
sharper U مداد تراش
cutters U الت تراش
cut stone U سنگ تراش
form cutting tool U قلم تراش
free cutting steel U فولاد خوش تراش
flat fire U تیر تراش
lathes U چرخ تراش
faceted U تراش دار
lapicide U سنگ تراش
tile cutter U کاشی تراش
cutting tool U قلم تراش
curette U الت تراش
box tool U قلم تراش چهارگوش
pullery U پوست تراش خانه
full edged U چهار تراش کامل
safety razor U تیغ خود تراش
freestone U سنگ تراش بردار
cam turning attachment U تجهیزات تراش بادامک
forming attachment U تجهیزات تراش پروفیل
rose cut U دارای تراش فلامک
jack plane U رنده درشت تراش
head stock U جعبه هرزگردماشین تراش
diamond cut U دارای تراش الماس
shavers U صورت تراش سلمانی
lathes U دستگاه سوپاپ تراش
kevel U تیشه سنگ تراش
lathe tool holder U نگهدارنده تیغه تراش
cut stone U سنگ تراش دار
factionist U توط ئه گر مخالف تراش
lathe U دستگاه سوپاپ تراش
shaver U صورت تراش سلمانی
freestone U سنگ مخصوص تراش
garnet paper U صفحه لعل تراش
shaping machine U دستگاه صفحه تراش
chucking reamer U برقو با جدار تراش
systems U نظام
system U نظام
chuck U سه نظام
trends U نظام
trend U نظام
chucked U سه نظام
left d. U نظام به چپ
military U نظام
chucks U سه نظام
machinist U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
lathes U تراش دادن خراطی کردن
floating reamer U برقو یا جدار تراش متحرک
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com