English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the champion of liberty U سنگ بسینه زن ازادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
with the arms crossed U دست بسینه
with folded arms U دست بسینه
with arms folded a U دست بسینه
emancipation proclamation U اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
breasts U سینه بسینه شدن
to cross the arms U دست بسینه گذاشتن
breast U سینه بسینه شدن
To take up the cudgels for someone. U سنگ کسی را بسینه زدن
corsage U دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
corsages U دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
freeness U ازادی
indpendence U ازادی
option U ازادی
options U ازادی
independence U ازادی
liberty U ازادی
enfranchisement U ازادی
liberties U ازادی
liberation U ازادی
openness U ازادی
insubjection U ازادی
large n U ازادی
emancipation U ازادی
freedoms U ازادی
freedom U ازادی
immunity U ازادی
releases U ازادی
release U ازادی
looseness U ازادی
manumission U ازادی
liberal U ازادی
liberals U ازادی
released U ازادی
liberticide U ازادی کش
paroled U ازادی مشروط
paroles U ازادی مشروط
advantages accruning from U ازادی مطبوعات
catholicity U ازادی فکر
conditional discharge U ازادی مشروط
paroling U ازادی مشروط
edict of emancipation U منشور ازادی
degree of freedom U درجه ازادی
degrees of freedom U درجات ازادی
freedom to choose U ازادی در انتخاب
liberty of the press U ازادی مطبوعات
liberty party U حزب ازادی
manumission U ازادی برده
manumit U ازادی بخشیدن
market freedom U ازادی بازار
medal of freedom U مدال ازادی
probational U ازادی بقیدالتزام
statue of liberty U مجسمه ازادی
freedom of the press U ازادی نگارش
freedom of the press U ازادی مطبوعات
economic freedom U ازادی اقتصادی
elbow room U ازادی عمل
emancipatory U ازادی بخش
freedom of belief U ازادی عقیده
freedom of choice U ازادی انتخاب
freedom of enterprise U ازادی تجارت
freedom of trade U ازادی تجارت
freedom of experssion U ازادی بیان
freedom of seas U ازادی دریاها
the champion of liberty U مدافع ازادی
parole U ازادی مشروط
probation U ازادی مشروط
free enterprise U ازادی اقتصادی
laissez-faire U ازادی تجارت
liberally U ازادی خواهانه
freehand U ازادی عمل
toleration U ازادی ازادگی
free will U ازادی اراده
elbowroom U ازادی عمل
freehand U ازادی در تصمیم
habeas corpus U حکم ازادی
civil liberties U ازادی مدنی
relief U فراغت ازادی
liberators U ازادی بخش
liberator U ازادی بخش
probation U ازادی بقیدالتزام
market freedom U ازادی تجاری
civil liberty U ازادی مدنی
free movement of capital U ازادی جابجایی سرمایه
free thought U ازادی فکر لامذهب
liberals U ازادی خواه زیاد
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
free thinking U ازادی از قیود مذهب
liberalism U اصول ازادی خواهی
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
liberty of conscience U ازادی عقیده یا فکر
laissez-faire U ازادی صادرات وواردات
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
overindulgence U ازادی بیش از حد دادن
laissez faire U ازادی مطلق اقتصادی
nurse of liberty U پرورشگاه یا مهد ازادی
franchise U ازادی حق انتخاب امتیاز
franchises U ازادی حق انتخاب امتیاز
latitude U ازادی عمل وسعت
liberal U ازادی خواه زیاد
latitudes U ازادی عمل وسعت
declaration of indulgence U اعلام ازادی دینی
laissez-faire U ازادی کسب و کار
libertarian U طرفدار ازادی اراده
libertarians U طرفدار ازادی اراده
probationary period U دوره ازادی مشروط
Soc U ازادی دراخذ تصمیم قضایی
scope U میدان دید ازادی عمل
jubilees U روز ازادی سال ویژه
disestablished U کلیسا را از ازادی محروم کردن
nationalist U ملی گرا ازادی طلب
nationalist U ازادی خواه واستقلال طلب
jubilee U روز ازادی سال ویژه
nationalists U ملی گرا ازادی طلب
ransom U ازادی کسی یاچیزی راخریدن
ransoms U ازادی کسی یاچیزی راخریدن
four freedoms U ازادی در نطق و بیان عقیده
disestablishes U کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishing U کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablish U کلیسا را از ازادی محروم کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
nationalists U ازادی خواه واستقلال طلب
edict of emancipation U ازادی بی قید و شرط اعطا شد
the liberal party U حزب یا دسته ازادی خواه
illiberal U متعصب مخالف اصول ازادی
individualism U اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
piscary U ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
gold palm U نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
liberalism U اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
four freedoms U دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
parole U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroling U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroles U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
mr. and mrs billiards U بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
convertibility U قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
necessity U درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
serfs U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
front de liberation national U جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
magna charta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
rate integration gyro U ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
magna carta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
resistance force U جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
liberalparty U حزب ازادی خواه یا ترقی خواه
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
individualism U فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
guild socialism U سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com