English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6544 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ragman U سنددارای اسامی و مهر وامضاهای زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rug names U اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
descriptive name U شرح اسامی
jim U از اسامی اقایان
nominal list U صورت اسامی
nomenelature U صورت اسامی
panel U صورت اسامی اشخاص
beadroll U فهرست اسامی تسبیح
nomenclator U فهرست لغات و اسامی
attributes of god U صفات یا اسامی خدا
panels U صورت اسامی اشخاص
musters U لیست اسامی فراخواندن
mustering U لیست اسامی فراخواندن
mustered U لیست اسامی فراخواندن
muster U لیست اسامی فراخواندن
the underwritten names U اسامی ای که درزیرنوشته شده است
sourcing of suppliers U یافتن اسامی و مشخصات فروشندگان
rotas U فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
rota U فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
toponymy U ذکر اسامی نواحی مکان نامی
Their names are as follows . U اسامی آنها بقرار زیر است
stop list U اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
plotters U اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
plotter U اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
secret ballot U ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
muster roll U دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
rolls of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
plotter U اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
plotters U اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
attestation clause U عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
sanitize U حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
black list U فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
blacklists U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
rotas U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rota U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
onomasticon U فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
onomastics U علم اللغات علم اشتقاق اسامی
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
supererogatory U زیاد
rife U زیاد
highly U زیاد
heartbreak U غم زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
squeamishness U زیاد
copious U زیاد
many U زیاد
squeamishly U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
ranksack U زیاد
overmuch U زیاد
extortionate U زیاد
extortionary U زیاد
plethoric U زیاد
plaguily U زیاد
large adv U زیاد
late U زیاد
greatest U زیاد
effusively U زیاد
great- U زیاد
great U زیاد
overly U زیاد
much U زیاد
extensive U زیاد
profusely U زیاد
very U زیاد
too much U زیاد
populous U زیاد
mickle U زیاد
mickle or muckle U زیاد
muckle U زیاد
not a lettle U زیاد
numerous U زیاد
excessive U زیاد
intense U زیاد
greatly U زیاد
no end of U زیاد
fulsome U زیاد
too U زیاد
outrageously U زیاد
heavily U زیاد
vastly U زیاد
superabundant U زیاد
widest U زیاد
over and above U زیاد
to a large extent U زیاد
wider U زیاد
wide U زیاد
profoundly U زیاد
thickest U زیاد
swingeing U زیاد
egregiously U زیاد
mortally U زیاد
immane U زیاد
highs U زیاد
thick U زیاد
widely U زیاد
thicker U زیاد
glaring U زیاد
intensively U زیاد
immoderate U زیاد
tremendously U زیاد
hugely U زیاد
heart break U غم زیاد
generous U زیاد
in quantities U زیاد
in excess U زیاد
highest U زیاد
high U زیاد
intensely U زیاد
overloads U زیاد پر کردن
heavy poll U رایهای زیاد
eclat U سروصدا زیاد
oodles U خیلی زیاد
over ripe U زیاد رسیده
overblown steel U فولاد با دم زیاد
deprecation U افهاربیمیلی زیاد
dense ignorance U نادانی زیاد
overloaded U زیاد پر کردن
grnish U زیاد کردن
desudation U عرق زیاد
obstipation U یبوست زیاد
onding U بارندگی زیاد
lots U خیلی زیاد
diuresis U ادرار زیاد
profuse of gilfts U زیاد بخشنده
diaphoresis U عرق زیاد
over anxious U زیاد دل واپس
desudation U خوی زیاد
over blow U زیاد دمیدن
over confident U زیاد مطمئن
h.f. U بسامد زیاد
over anxiety U دل واپسی زیاد
torrid U زیاد گرم
over estimate U زیاد براوردکردن
over issue U زیاد انتشاردادن
heavy U زیاد سخت
overworks U زیاد کارکردن
pretentiousness U ادعایی زیاد
pretentiously U با ادعای زیاد
abound زیاد بودن
polyuria U ادرار زیاد
polyphagia U اشتهای زیاد
fervidity U گرمی زیاد
polymathy U دانش زیاد
exuberantly U بفراوانی زیاد
profound interest U دلبستگی زیاد
prosternation U سستی زیاد
fixation U دلبستگی زیاد
fixation U عشق زیاد
fixations U دلبستگی زیاد
fixations U عشق زیاد
punctiliousness U دقت زیاد
prosternation U ضعف زیاد
finicality U خودارایی زیاد
fervidness U گرمی زیاد
particularity U دقت زیاد
floridly U با ارایش زیاد
overwrite U زیاد نوشتن
overmoke U زیاد سیگارکشیدن
excessive eating U خوردن زیاد
overlabour U زیاد کارکردن
overdrssed U زیاد اراسته
overload U زیاد پر کردن
heightens U زیاد کردن
overbusy U زیاد مشغول
overburdensome U زیاد سنگین
overrider U حق دلالی زیاد
overstock U زیاد پر کردن
overvoltage U فشار زیاد
heighten U زیاد کردن
heightened U زیاد کردن
exquisite taste U سلیقه زیاد
heightening U زیاد کردن
frequent visiting U دیدنی زیاد
full tilt U باسرعت زیاد
excessive love U دوستی زیاد
furor U خشم زیاد
interminableness U درازی زیاد
increased U زیاد کردن
increase U زیاد کردن
an abrupt place U با سراشیبی زیاد
an abundance of U مقدار زیاد
hyperidrosis U تعرق زیاد
hyperemployment U اشتغال زیاد
hypercathexis U نیروگذاری زیاد
long precision U دقت زیاد
high yielding farms U با بازده زیاد
high yield U با بازده زیاد
at a great penny worth U به بهای زیاد
at a great rat U بسرعت زیاد
Recent search history Forum search
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2In order to be interesting you have to be mean
2In order to be interesting you have to be mean
1you still weren't very nice to him about it.
1for some time i did not have to speak much.
1what is Labbad
1veterans
1Bravetown
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com