Perdic | سنجش اندازه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	measurment U	سنجش اندازه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	anthropometry U	مبحث سنجش و اندازه گیری بدن انسان
	brinell hardness U	سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
	gauging rod U	میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
	instrument for absolute measurement U	دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
	measuring technique U	متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
Other Matches

	scalar U	توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
	ppi gauge U	معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
	angle U	اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
	angles U	اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
	zahn cup U	محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
	If the cap fit,wear it. <proverb> U	اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
	typeface U	اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
	typefaces U	اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
	orifice meter U	روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
	analogue U	نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
	analogues U	نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
	analog U	نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
	processor U	ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
	gage U	اندازه وسیله اندازه گیری
	gage U	اندازه گیر اندازه گرفتن
	size U	1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
	sizes U	1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
	measure U	1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
	pondering U	سنجش
	ponders U	سنجش
	measurement U	سنجش
	g U	سنجش
	deliberations U	سنجش
	evalution U	سنجش
	deliberation U	سنجش
	measure U	سنجش
	measurment U	سنجش
	assessment U	سنجش
	assessments U	سنجش
	pondered U	سنجش
	measurements U	سنجش
	appraisal U	سنجش
	appraisals U	سنجش
	assay U	سنجش
	scalar U	سنجش
	assays U	سنجش
	evaluations U	سنجش
	ponder U	سنجش
	scaling U	سنجش
	degress of comparison U	سنجش
	ponderation U	سنجش
	ponderingly U	با سنجش
	poneration U	سنجش
	evaluation U	سنجش
	measuring system U	سیستم سنجش
	assays U	ازمایش سنجش
	measuring switch U	کلید سنجش
	measuring sensitivity U	حساسیت سنجش
	measuring relay U	رله سنجش
	measuring range U	ناحیه ی سنجش
	measuring period U	مدت سنجش
	measuring rectifier U	یکسوکننده سنجش
	measuring period U	دوره سنجش
	measuring position U	محل سنجش
	measuring range U	حیطه سنجش
	measuring technique U	روش سنجش
	measuring voltage U	فشار سنجش
	measuring technique U	تکنیک سنجش
	ponderable U	قابل سنجش
	sociometry U	سنجش افکاراجتماعی
	method of measurment U	روش سنجش
	metage U	حق سنجش قپانداری
	pulmometry U	سنجش گنجایش شش
	ponderability U	سنجش پذیری
	assay U	ازمایش سنجش
	measuring unit U	واحد سنجش
	measuring unit U	عضو سنجش
	measuring transductor U	ترانسدوکتور سنجش
	measuring thermocouple U	عنصرحرارتی سنجش
	measuring thermocouple U	ترموکوپل سنجش
	measuring method U	اسلوب سنجش
	measuring point U	نقطه سنجش
	emergency measure U	سنجش اضطراری
	font metric U	سنجش فونت
	frequency measurement U	سنجش فرکانس
	graduated steel straight edge U	شینه سنجش
	high accuracy measurement U	سنجش دقیق
	accuracy to gage U	دقت سنجش
	measuring circuit U	مدار سنجش
	incommensurable U	سنجش ناپذیر
	indirect measurement U	سنجش غیرمستقیم
	precision measurment U	سنجش دقیق
	surveyor's chain U	زنچیر سنجش
	comparison U	تطبیق سنجش
	biometrics U	زیست سنجش
	clocked U	با سنجش زمان
	colorimetry U	سنجش رنگ
	comparative measurement U	سنجش قیاسی
	measurable U	سنجش پذیر
	comparative measurement U	سنجش مقایسهای
	datum line U	خط مبنای سنجش
	delib erator U	سنجش کننده
	depth measurement U	سنجش گودی
	comparisons U	تطبیق سنجش
	meter U	وسیله سنجش
	market appraisal U	سنجش بازار
	measuring junction U	نقطه سنجش
	measuring coil U	بوبین سنجش
	meters U	وسیله سنجش
	ratings U	سنجش توان
	measuring diaphragm U	دیافراگم سنجش
	rating U	سنجش توان
	measuring current U	جریان سنجش
	measuring diaphragm U	ممبران سنجش
	measuring error U	خطای سنجش
	measuring frequency U	فرکانس سنجش
	measuring generator U	مولد سنجش
	voltage measuring U	سنجش ولتاژ
	measuring junction U	محل سنجش
	voltage measuring U	سنجش فشارالکتریکی
	volumetric analysis U	سنجش حجمی
	measuring cable U	کابل سنجش
	gauges U	اندازه اندازه گیر
	gauge U	اندازه اندازه گیر
	gauged U	اندازه اندازه گیر
	coductivity cell U	پیل سنجش رسانندگی
	precision measuring equipment U	تجهیزات سنجش دقیق
	optical measuring system U	سیستم سنجش نوری
	mileage U	سنجش برحسب میل
	pulmometer U	الت سنجش گنجایش شش
	measuring thermocouple U	زوج فلزحرارتی سنجش
	bel U	یگان سنجش صوت
	barometry U	سنجش فشار هوا
	aerometry U	سنجش غلظت هوا
	limit gage U	وسیله سنجش تلرانس
	insulation measurement U	سنجش و ازمایش ایزولاسیون
	clocked input U	ورودی با سنجش زمان
	milage U	سنجش برحسب میل
	imponderability U	عدم قابلیت سنجش
	calipers U	پرگار برای سنجش
	miles U	مقیاس سنجش مسافت
	photomrtry U	سنجش شدت روشنایی
	instrumentation U	کاربرد وسائل سنجش
	eudiometry U	سنجش اکسیژن هوا
	mile U	مقیاس سنجش مسافت
	acre U	برای سنجش زمین
	acres U	برای سنجش زمین
	pixing the coin U	سنجش عیار سکه
	perimetry U	سنجش میدان دید
	clocked flip flop U	الاکلنگ با سنجش زمان
	assays U	عیار گرفتن سنجش
	scruple U	واحد سنجش چیزجزئی
	measure U	مقایسه کردن سنجش
	tangible benefits U	سودهای قابل سنجش
	the estimative faculty U	قوه سنجش یا براورد
	means tests U	سنجش استطاعت مالی
	quantifiable U	قابل سنجش یا تعیین
	means test U	سنجش استطاعت مالی
	thermal resolution U	حداقل سنجش حرارت
	assay U	عیار گرفتن سنجش
	pneumercator U	شاغول سنجش ارتفاع مایعات
	pluviometric U	مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
	transvaluation U	سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
	manometer U	الت سنجش فشار خون
	vinometer U	الت سنجش الکل شراب
	harmonometer U	الت سنجش هم اهنگی صداها
	sociometry U	سنجش روابط افراد جامعه
	piezometer U	دستگاه سنجش شدت انفجار
	butyrometer U	الت سنجش چربی شیر
	cohesiometer U	دستگاه سنجش چسبندگی خاک
	ceilometer U	وسیله سنجش ارتفاع ابر
	roentgen U	واحد سنجش تشعشع اتمی
	chronograph U	الت سنجش فواصل زمانی
	incommensurability U	عدم تقارن سنجش ناپذیری
	barometrical U	وابسته به سنجش فشار هوا
	barometric U	وابسته به سنجش فشار هوا
	Parts-per notation U	بخش در یکای سنجش [مهندسی]
	dynameter U	اسباب سنجش قوه دوربین
	transit compass U	الت سنجش گوشههای افقی
	rain gage U	وسیله سنجش میزان بارندگی
	transversal U	سنجش ارزش برحسی معیارنوینی
	pyrometer U	الت سنجش گرمای زیاد
	sequencer U	اسباب سنجش توالی وتسلسل
	exposure meter U	دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
	ergograph U	دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
	moving coil measuring mechanism U	مکانیزم سنجش قاب گردان
	magneto ohmmeter U	میگر برای سنجش مقاومت
	stream gaging U	اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
	moment of momentum U	اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
	angular momentum U	اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
	measuring converter U	مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
	raking U	دستگاه سنجش خطای برد توپ
	hydrometer U	الت سنجش وزن ویژه مایعات
	fluviometer U	الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
	tromometer U	الت سنجش زمین لرزههای جزئی
	rakes U	دستگاه سنجش خطای برد توپ
	hygrometer U	الات وادوات سنجش رطوبت هوا
	radiosonde U	بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
	angular velocity bombsight U	دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
	rake U	دستگاه سنجش خطای برد توپ
	manometric U	وابسته به سنجش فشار گازیا دمه
	fluviograph U	الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
	pneumatoneter U	الت سنجش گنجایش تنفس ریه
	pneumatometer U	الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
	weighing machine U	ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
	tensometer U	الت سنجش نیروی کشش وفشارگازوبخار
	california tests of personality U	ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
	acrometer U	دستگاه سنجش وزن مخصوص روغن
	hydrometric U	وابسته به سنجش وزن ویژه ابگونه ها
	tensiometer U	الت سنجش نیروی کشش وفشارگازوبخار