Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
strong side
U
سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
split t
U
نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
strongside
U
مربوط به جبهه قوی زمین
shock front
U
جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
airspace
U
حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
snapshot
U
1-ضبط وضعیتهای کامپیوتر در یک لحظه . 2-ذخیره سازی محتوای صفحه پر در حافظه اصلی در یک لحظه
snapshots
U
1-ضبط وضعیتهای کامپیوتر در یک لحظه . 2-ذخیره سازی محتوای صفحه پر در حافظه اصلی در یک لحظه
directional radar prediction
U
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
zero hour
U
لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
huygen's principle
U
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
frontages
U
ملوان جبهه جبهه
frontage
U
ملوان جبهه جبهه
false attack
U
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
deflection pattern
U
مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
azimuth guidance
U
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
straddling
U
احاطه هدف از نظر سمتی احاطه سمتی هدف
rear echelon
U
قسمت عقب جبهه عقب جبهه
offensive
<adj.>
U
تهاجمی
aggressive
U
تهاجمی
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
تهاجمی
incursive
U
تهاجمی
offensive league
U
اتحادیه تهاجمی
offensive block
U
دفاع تهاجمی
offensive alliance
U
پیمان تهاجمی
skates
U
بازی تهاجمی
furor
U
خشم تهاجمی
power play
U
نقشه تهاجمی
offensive war
U
جنگ تهاجمی
play marking
U
حرکات تهاجمی
dashes
U
کشتی تهاجمی
skated
U
بازی تهاجمی
dashed
U
کشتی تهاجمی
dash
U
کشتی تهاجمی
hard advertising
U
تبلیغات تهاجمی
offensive weapon
U
سلاح تهاجمی
skate
U
بازی تهاجمی
power struggle
U
نقشه تهاجمی
shock troops
U
گروه تهاجمی
directional
U
سمتی
offensives
U
اهانت امیز تهاجمی
offensive movement
U
حرکت تهاجمی شمشیرباز
scrappy
U
بازی تهاجمی سریع
attack cargo ship
U
ناو باربری تهاجمی
attack aircraft carrier
U
ناو هواپیمابر تهاجمی
simple wing
U
طرح تهاجمی با خط نامتعادل
scrappier
U
بازی تهاجمی سریع
scrappiest
U
بازی تهاجمی سریع
slot t
U
نوعی طرح تهاجمی
slot formation
U
نوعی طرح تهاجمی
look-in
U
روش پاس تهاجمی
offensive
U
اهانت امیز تهاجمی
drift
U
انحراف سمتی
crosser
U
حرکت سمتی
drifted
U
انحراف سمتی
effective wind
U
باد سمتی
directional stability
U
پایداری سمتی
drifting
U
انحراف سمتی
deviations
U
انحراف سمتی
deviation
U
انحراف سمتی
drifts
U
انحراف سمتی
deflection scale
U
مقیاس سمتی
directional traverse
U
پیمایش سمتی
azimuth resolution
U
تقسیمات سمتی
crossest
U
حرکت سمتی
crosses
U
حرکت سمتی
multidrift
U
چند سمتی
traversing fire
U
اتش سمتی
cross
U
حرکت سمتی
deflection error
U
اشتباه سمتی
direction rectifier
U
یکسوکننده سمتی
offensives
U
تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensive
U
تهاجم تهاجمی حمله عمومی
flying wedge
U
نوعی مانور تهاجمی قدیمی
aircraft vectoring
U
کنترل سمتی هواپیما
azimuthal quzntum number
U
عدد کوانتومی سمتی
deflection component of trail
U
شاخه سمتی مسیر
traversed
U
حرکت سمتی پیمایش
wind component
U
شاخه سمتی باد
alternate traversing fire
U
اتش یدکی سمتی
azimuth micrometer
U
طبله میکرومتر سمتی
traverse
U
حرکت سمتی پیمایش
horizontal error
U
اشتباه بردی و سمتی
wind shear
U
تغییرات سمتی باد
traverses
U
حرکت سمتی پیمایش
traversing
U
حرکت سمتی پیمایش
wind shear
U
انحراف سمتی باد
end run
U
بازی تهاجمی با دور زدن دفاع
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
to r.someone as a
U
کسی را به سمتی معرفی کردن
aircraft vectoring
U
کنترل مسیر سمتی هواپیما
deflection component of trail
U
شاخه سمتی معبر حرکت
to r.someone as a
U
کسی رابرای سمتی پیشنهادکردن
To assume office .
U
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
azimuth resolution
U
اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
windage
U
تنظیم سمتی وسایل نشانه روی
leg theory
U
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
azimuth equidistant projection
U
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
stickside
U
سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
facade
U
جبهه
deploying
U
جبهه
flank
U
جبهه
deploy
U
جبهه
flanked
U
جبهه
flanking
U
جبهه
facades
U
جبهه
fanades
U
جبهه
sinciput
U
جبهه
fronting
U
جبهه
front
U
جبهه
face
U
جبهه
faces
U
جبهه
front view
U
جبهه
deploys
U
جبهه
vaward
U
جبهه
variations
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
windage
U
حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
variation
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
out of line
U
خارج از خط جبهه
tympanum
U
جبهه کلیسا
tympanon
U
جبهه کلیسا
tympan
U
جبهه کلیسا
warmfront
U
جبهه گرم
water front
U
جبهه رطوبتی
wave front
U
جبهه موج
line replacement
U
تعویض خط جبهه
battle line
U
خط جبهه ناوها
front
U
جبهه هوا
fronting
U
جبهه هوا
superficies
U
نما جبهه
split
U
از جبهه دورافتادن
frontage
U
عرض جبهه
frontages
U
عرض جبهه
penetration
U
نفوذ در جبهه
front lines
U
خط مقدم جبهه
liners
U
سرباز خط جبهه
popular front
U
جبهه ملی
liner
U
سرباز خط جبهه
lines
U
جبهه جنگ
line
U
جبهه جنگ
slants
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
statue of liberty play
U
بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
blind side
U
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
warm front
U
جبهه هوای گرم
lateral control
U
کنترل در عرض جبهه
linesmen
U
سربازخط جبهه خط بان
warm fronts
U
جبهه هوای گرم
cold front
U
جبهه هوای سرد
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
pocket
U
پیش رفتگی خط جبهه
pockets
U
پیش رفتگی خط جبهه
linesman
U
سربازخط جبهه خط بان
popular front
U
جبهه خلق ملی
frontogenesis
U
ایجاد جبهه واحد
front lines
U
خطوط جلو جبهه
cold fronts
U
جبهه هوای سرد
in other sectors
U
در قسمتهای دیگر جبهه
fronting
U
منادی جبهه جنگ
front
U
منادی جبهه جنگ
crabs
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crab
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
prevent defence
U
جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
split end
U
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
limited objective
U
هدف نزدیک به جبهه دشمن
instants
U
لحظه
flash
U
لحظه
flashes
U
لحظه
in two shakes
U
در یک لحظه
momently
U
هر لحظه
jiff
U
یک لحظه
instant
U
لحظه
moments
U
لحظه
stound
U
لحظه
minute
U
ان لحظه
trice
U
لحظه
jiffy
U
یک لحظه
simultaneous
U
در یک لحظه
period
U
لحظه
second
U
لحظه
periods
U
لحظه
seconded
U
لحظه
seconding
U
لحظه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com