Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
isogamete
U
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gametogenesis
U
ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
gamete
U
سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
gametophore
U
سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
gametangium
U
سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
gonocyte
U
سلول جنسی
gametangium
U
سلول جنسی
macrogamete
U
سلول جنسی ماده بزرگتر
acrosome
U
برجستگی قدامی سلول جنسی نر
oogamete
U
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
gametocyte
U
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
gonidium
U
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cross fertilization
U
لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
spermatid
U
سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
spermatogonium
U
سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
androgen
U
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
U
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous
U
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism
U
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
sexes
U
احساسات جنسی روابط جنسی
sex
U
احساسات جنسی روابط جنسی
pronucleus
U
هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
conscious error
U
خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
zoogamete
U
سلول
cell
U
سلول
data cell
U
سلول
cells
U
سلول
stractural cell
U
سلول ساختاری
solar cells
U
سلول خورشیدی
cells
U
پیل سلول
cellular
U
سلول دار
mononuclear
U
سلول یک هستهای
active cell
U
سلول فعال
cells
U
سلول یکنفری
memory cell
U
سلول حافظه
scarlet sage
U
سلول اتشی
cytology
U
سلول شناس
cleaves
U
شکافتن سلول
lymph cell
U
سلول لنف
wards
U
سلول زندان
ward
U
سلول زندان
cleaved
U
شکافتن سلول
cell
U
سلول یکنفری
cleave
U
شکافتن سلول
cell
U
پیل سلول
locular
U
سلول دار
selenium cell
U
سلول سلنیومی
solar cell
U
سلول خورشیدی
storage cell
U
سلول انباره
data cell
U
سلول داده
nerve cell
U
سلول عصبی
cellulous
U
سلول دار
accumulator cell
U
سلول اکومولاتور
pixel
U
سلول تصویر
phagocytosis
U
سلول خواری
photo cell
U
سلول فتوالکتریک
transformer cell
U
سلول ترانسفورماتور
photoconductive cell
U
سلول فوتورسانا
photoelectric cell
U
سلول فتوالکتریک
germ cell
U
سلول نطفه
germ cell
U
سلول تخم
gonium
U
سلول نطفه
cellule
U
سلول کوچک
syncytium
U
سلول چند هسته ایی
binary cell
U
سلول دودویی
galvanic cell
U
سلول گالوانی
celluloid
U
مانند سلول
cellulated
U
سلول دار
photoelectric cell
U
سلول فتوالکتریکی
odontoblast
U
سلول دندانی
unit cell
U
سلول واحد
spermatogonium
U
سلول موجد تخم
cellulosic
U
ساخته شده از سلول
barrier layer cell
U
سلول لایه سدی
cataplasia
U
تغییرات قهقهرایی در سلول
ideal galvanic cell
U
سلول گالوانیکی ایده ال
phagocyte
U
سلول بیگانه خوار
half cell reaction
U
واکنش نیم سلول
progamete
U
سلول مولد تخمچه
primitive cell
U
سلول واحد ابتدایی
half cell potential
U
پتانسیل نیم سلول
endoderm
U
لیف درخت یا سلول
karyoplasm
U
پرتوپلاسم هسته سلول
interneuron
U
وابسته به سلول عصب
gonocyte
U
سلول تولید کننده
interneural
U
وابسته به سلول عصب
intracellular
U
واقع در درون سلول
ectoclast
U
پوسته خارجی سلول
engram
U
تحولات دائمی هسته سلول
engramme
U
تحولات دائمی هسته سلول
endosarc
U
قسمت درونی سفیده سلول
karyokinesis
U
تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
enclosure
U
سلول تارکان دنیا
[دین]
eletric eye
U
سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
lysis
U
زوال وفساد سلول وغیره
microphage
U
سلول میکروب خوار کوچک
ovum
U
سلول نطفه ماده تخمک
light sensitive cell
U
سلول حساس در برابر نور
end centered unit cell
U
سلول واحد دو وجهی متقابل پر
loculus
U
سلول یا حفره تخمدان مرکب
biont
U
واحد مستقل موجود زنده سلول
chromatolysis
U
تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
photovoltaic cell
U
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
solar cell
U
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
nucleolus
U
هستک گرد میان هسته سلول
entry
U
مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
lysate
U
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
guard cell
U
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
gonogenesis
U
کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
fibrocyte
U
سلول دوکی شکل بافت همبندی
histogram
U
نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
unipotent
U
دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
haplosis
U
تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
mitosis
U
تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها
meiosis
U
تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
zero condition
U
حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
histochemistry
U
علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
germ layer
U
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
gastraea
U
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
gastrea
U
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
bit mapped screen
U
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
unbalanced cell
U
سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
lymphoblast
U
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
hermaphrodites
U
دو جنسی
hermaphrodite
U
دو جنسی
road sense
U
جنسی
homogeneity
U
هم جنسی
unisexual
U
یک جنسی
bisexuals
U
دو جنسی
kinds
U
جنسی
gamic
U
جنسی
sexual
U
جنسی
sexes
U
جنسی
generic
U
جنسی
sex
U
جنسی
unisex
U
دو جنسی
kindest
U
جنسی
kind
U
جنسی
ambisexual
U
دو جنسی
bisexual
U
دو جنسی
diclinous
U
یک جنسی
kil
U
مقبره این کلمه بصورت پیشوند وپسوند نیزبکاررفته وبمعنی >حجره و سلول ونهر<است
photovoltaic cell
U
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
zygosis
U
امیختگی جنسی
parasexuality
U
نابهنجاری جنسی
sexism
U
تبعیض جنسی
paraphilia
U
نابهنجاری جنسی
sexual intercourse
U
مقاربت جنسی
autosomal
U
غیر جنسی
benefit in kind
U
نفع جنسی
potency
U
توان جنسی
truckage
U
مبادله جنسی
payment in kind
U
پرداخت جنسی
peepling tom
U
تماشاگر جنسی
modesty
U
شرم جنسی
pansexualism
U
جنسی نگری
asexual
U
غیر جنسی
bisexuality
U
دو گانگی جنسی
venery
U
مقاربت جنسی
eroticism
U
تمایلات جنسی
autoeroticism
U
خودانگیزی جنسی
autoerotism
U
خودانگیزی جنسی
sexual anomaly
U
نابهنجاری جنسی
unisexuality
U
حالت یک جنسی
sex appeal
U
جاذبه جنسی
excitements
U
برانگیختگی جنسی
sex differentiation
U
تمایز جنسی
sex glands
U
غدههای جنسی
sex offenses
U
جرایم جنسی
sex perversion
U
انحراف جنسی
sexual aberration
U
انحراف جنسی
sexual deviation
U
انحراف جنسی
sexual perversion
U
انحراف جنسی
anaphrodisia
U
بی میلی جنسی
sexiness
U
جاذبه جنسی
sexual arousal
U
برانگیختگی جنسی
sexual delusion
U
هذیان جنسی
sexual relations
U
روابط جنسی
sexual relations
U
مقاربت جنسی
sexual receptivity
U
پذیرندگی جنسی
sexual development
U
رشد جنسی
sexual disorder
U
اختلال جنسی
sexual offences
U
جرائم جنسی
sex differences
U
تفاوتهای جنسی
sex chromosomes
U
کروموزومهای جنسی
scopophilia
U
تماشاگری جنسی
eroticism
U
تحریکات جنسی
excitement
U
برانگیختگی جنسی
voyeurism
U
تماشاگری جنسی
heterosexuality
U
دگرخواهی جنسی
active algolagnia
U
ازارگری جنسی
aphrodisiac
U
برانگیزنده جنسی
aphrodisiacs
U
برانگیزنده جنسی
libido
U
شور جنسی
sexual intercourse
U
امیزش جنسی
lesbianism
U
رابطه جنسی زن با زن
multure
U
مزد جنسی
taxes in kind
U
مالیات جنسی
psycholagny
U
خیالپردازی جنسی
psychosexual
U
روانی- جنسی
tax in kind
U
مالیات جنسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com