English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
isogamete U سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gametogenesis U ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
gamete U سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
gametophore U سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
gametangium U سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
gonocyte U سلول جنسی
gametangium U سلول جنسی
macrogamete U سلول جنسی ماده بزرگتر
acrosome U برجستگی قدامی سلول جنسی نر
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
gametocyte U سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
gonidium U یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cross fertilization U لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
spermatid U سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
spermatogonium U سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
androgen U هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous U ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism U نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
sexes U احساسات جنسی روابط جنسی
sex U احساسات جنسی روابط جنسی
pronucleus U هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
conscious error U خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
zoogamete U سلول
cell U سلول
data cell U سلول
cells U سلول
stractural cell U سلول ساختاری
solar cells U سلول خورشیدی
cells U پیل سلول
cellular U سلول دار
mononuclear U سلول یک هستهای
active cell U سلول فعال
cells U سلول یکنفری
memory cell U سلول حافظه
scarlet sage U سلول اتشی
cytology U سلول شناس
cleaves U شکافتن سلول
lymph cell U سلول لنف
wards U سلول زندان
ward U سلول زندان
cleaved U شکافتن سلول
cell U سلول یکنفری
cleave U شکافتن سلول
cell U پیل سلول
locular U سلول دار
selenium cell U سلول سلنیومی
solar cell U سلول خورشیدی
storage cell U سلول انباره
data cell U سلول داده
nerve cell U سلول عصبی
cellulous U سلول دار
accumulator cell U سلول اکومولاتور
pixel U سلول تصویر
phagocytosis U سلول خواری
photo cell U سلول فتوالکتریک
transformer cell U سلول ترانسفورماتور
photoconductive cell U سلول فوتورسانا
photoelectric cell U سلول فتوالکتریک
germ cell U سلول نطفه
germ cell U سلول تخم
gonium U سلول نطفه
cellule U سلول کوچک
syncytium U سلول چند هسته ایی
binary cell U سلول دودویی
galvanic cell U سلول گالوانی
celluloid U مانند سلول
cellulated U سلول دار
photoelectric cell U سلول فتوالکتریکی
odontoblast U سلول دندانی
unit cell U سلول واحد
spermatogonium U سلول موجد تخم
cellulosic U ساخته شده از سلول
barrier layer cell U سلول لایه سدی
cataplasia U تغییرات قهقهرایی در سلول
ideal galvanic cell U سلول گالوانیکی ایده ال
phagocyte U سلول بیگانه خوار
half cell reaction U واکنش نیم سلول
progamete U سلول مولد تخمچه
primitive cell U سلول واحد ابتدایی
half cell potential U پتانسیل نیم سلول
endoderm U لیف درخت یا سلول
karyoplasm U پرتوپلاسم هسته سلول
interneuron U وابسته به سلول عصب
gonocyte U سلول تولید کننده
interneural U وابسته به سلول عصب
intracellular U واقع در درون سلول
ectoclast U پوسته خارجی سلول
engram U تحولات دائمی هسته سلول
engramme U تحولات دائمی هسته سلول
endosarc U قسمت درونی سفیده سلول
karyokinesis U تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
enclosure U سلول تارکان دنیا [دین]
eletric eye U سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
lysis U زوال وفساد سلول وغیره
microphage U سلول میکروب خوار کوچک
ovum U سلول نطفه ماده تخمک
light sensitive cell U سلول حساس در برابر نور
end centered unit cell U سلول واحد دو وجهی متقابل پر
loculus U سلول یا حفره تخمدان مرکب
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
chromatolysis U تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
photovoltaic cell U سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
solar cell U سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
nucleolus U هستک گرد میان هسته سلول
entry U مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
lysate U محصول زوال وفساد تدریجی سلول
guard cell U یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
gonogenesis U کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
fibrocyte U سلول دوکی شکل بافت همبندی
histogram U نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
unipotent U دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
haplosis U تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
mitosis U تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها
meiosis U تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
zero condition U حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
histochemistry U علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
germ layer U یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
gastraea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
gastrea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
bit mapped screen U pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
unbalanced cell U سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
lymphoblast U سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
hermaphrodites U دو جنسی
hermaphrodite U دو جنسی
road sense U جنسی
homogeneity U هم جنسی
unisexual U یک جنسی
bisexuals U دو جنسی
kinds U جنسی
gamic U جنسی
sexual U جنسی
sexes U جنسی
generic U جنسی
sex U جنسی
unisex U دو جنسی
kindest U جنسی
kind U جنسی
ambisexual U دو جنسی
bisexual U دو جنسی
diclinous U یک جنسی
kil U مقبره این کلمه بصورت پیشوند وپسوند نیزبکاررفته وبمعنی >حجره و سلول ونهر<است
photovoltaic cell U مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
zygosis U امیختگی جنسی
parasexuality U نابهنجاری جنسی
sexism U تبعیض جنسی
paraphilia U نابهنجاری جنسی
sexual intercourse U مقاربت جنسی
autosomal U غیر جنسی
benefit in kind U نفع جنسی
potency U توان جنسی
truckage U مبادله جنسی
payment in kind U پرداخت جنسی
peepling tom U تماشاگر جنسی
modesty U شرم جنسی
pansexualism U جنسی نگری
asexual U غیر جنسی
bisexuality U دو گانگی جنسی
venery U مقاربت جنسی
eroticism U تمایلات جنسی
autoeroticism U خودانگیزی جنسی
autoerotism U خودانگیزی جنسی
sexual anomaly U نابهنجاری جنسی
unisexuality U حالت یک جنسی
sex appeal U جاذبه جنسی
excitements U برانگیختگی جنسی
sex differentiation U تمایز جنسی
sex glands U غدههای جنسی
sex offenses U جرایم جنسی
sex perversion U انحراف جنسی
sexual aberration U انحراف جنسی
sexual deviation U انحراف جنسی
sexual perversion U انحراف جنسی
anaphrodisia U بی میلی جنسی
sexiness U جاذبه جنسی
sexual arousal U برانگیختگی جنسی
sexual delusion U هذیان جنسی
sexual relations U روابط جنسی
sexual relations U مقاربت جنسی
sexual receptivity U پذیرندگی جنسی
sexual development U رشد جنسی
sexual disorder U اختلال جنسی
sexual offences U جرائم جنسی
sex differences U تفاوتهای جنسی
sex chromosomes U کروموزومهای جنسی
scopophilia U تماشاگری جنسی
eroticism U تحریکات جنسی
excitement U برانگیختگی جنسی
voyeurism U تماشاگری جنسی
heterosexuality U دگرخواهی جنسی
active algolagnia U ازارگری جنسی
aphrodisiac U برانگیزنده جنسی
aphrodisiacs U برانگیزنده جنسی
libido U شور جنسی
sexual intercourse U امیزش جنسی
lesbianism U رابطه جنسی زن با زن
multure U مزد جنسی
taxes in kind U مالیات جنسی
psycholagny U خیالپردازی جنسی
psychosexual U روانی- جنسی
tax in kind U مالیات جنسی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com