English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ship safety U سلامت کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sicker U سلامت
safety U سلامت
safeness U سلامت
healthily U به سلامت
healthiness U سلامت
sanity U سلامت روانی
sanity U سلامت عقل
mental health U سلامت روانی
compos mentis U سلامت عقل
health U سلامت مزاج
salutary U سلامت بخش سودمند
healt and safety commision U کمیسیون سلامت و امنیت
haleness U سلامت زنده دلی
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
i provided for his safety U وسائل سلامت او را فراهم کردم
the animal is not s. to touch U دست زدن به ان جانورشرط سلامت نیست
To conserve ones health(energy ) U سلامت ( نیرو ) خود را حفظ کردن
ration credit U تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
Green tea is esteemed for its health-giving properties. U ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
sangreal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangraal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
Nothing can.compensate for the loss ones health. U هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
on the sea U در کشتی
on shipboard U در کشتی
on board a ship U در کشتی
carina U کشتی
collier U کشتی
board U کشتی
foreship U سر کشتی
boarded U کشتی
carinae U کشتی
on the water U در کشتی
bilge U اب ته کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
by water U با کشتی
bottoms U کشتی
hulk U کشتی
aft U در پس کشتی
bottom U کشتی
hulks U کشتی
flattest U پل کشتی
puppis U کشتی دم
ship haven U یک کش کشتی
argo U کشتی
catch U کشتی کج
decked U پل کشتی
ships U کشتی
flat U پل کشتی
ark U کشتی
afloat U در کشتی
deck U پل کشتی
decks U پل کشتی
wrestling U کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
vessel U کشتی
vessels U کشتی
ship کشتی
bosun U افسر کشتی
combatant vessel U کشتی جنگی
commondo ship U کشتی نیروبر
commercial marine U کشتی تجاری
cook house U اشپزخانه کشتی
fob U تحویل کشتی
catch as catch can U کشتی ازاد
castway U کشتی شکسته
bosuns U افسر کشتی
tricks U فن و بندهای کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
coal whipper U زغال کش کشتی
caulker U درزگیر کشتی
cockswain U پیشکارکارکنان کشتی
coxswain U مباشر کشتی
cuddy U اطاقک کشتی
cutwater U دماغه کشتی
ferry boat U کشتی گذاره
fire ship U کشتی اتش زن
flag ship U کشتی پیشرو
flying dutchman U شبح کشتی
foreship U دماغه کشتی
strand U به گل نشستن کشتی
double-deckers U کشتی دوعرشهای
greco roman U کشتی فرنگی
double-decker U کشتی دوعرشهای
berths U خوابگاه کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
exs U تحویل از کشتی
bos'n U افسر کشتی
bo's'n U افسر کشتی
deadman U مهاربند کشتی
deck gang U ملوان پل کشتی
deck plan U صفحه پل کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
deck plan U افق پل کشتی
tonnage U فرفیت کشتی
seaway U مسیر کشتی
doutful category U کشتی مشکوک
dressing ship U تزیین کشتی
deck seamanship U ملوان پل کشتی
carrying vessel U کشتی باربری
sternest U عقب کشتی
wrecks U کشتی شکستگی
naval U وابسته به کشتی
navies U کشتی جنگی
navy U کشتی جنگی
wrecking U کشتی شکستگی
aeroboat U کشتی طیار
aerographer U هواشناسی کشتی
battleship U کشتی جنگی
battleships U کشتی جنگی
sterner U عقب کشتی
sterns U عقب کشتی
boat U کشتی کوچک
stern U عقب کشتی
flagships U کشتی دریادار
boats U کشتی کوچک
galley U اشپزخانه کشتی
flagship U کشتی دریادار
patrols U کشتی اکتشافی
patrolling U کشتی اکتشافی
patrolled U کشتی اکتشافی
aboard U روی کشتی
affreightment U اجاره کشتی
wreck U کشتی شکستگی
afterdeck U عقب کشتی
bill of lading U ستمی کشتی
shipwrecked U کشتی شکستگی
bill of loading U بارنامه کشتی
bill of loading U جواز کشتی
shipwreck U کشتی شکستگی
caboose U اشپزخانه کشتی
cargo boat U کشتی بارکش
wrestling U کشتی گیری
cargo boat U کشتی باری
cargo liner U کشتی باری
cargo ship U کشتی باری
bilge water U گنداب کشتی
shipwrecks U کشتی شکستگی
air ship U کشتی هوایی
alee U پناهگاه کشتی
amid ships U درمیان کشتی
amidships U درمیان کشتی
aport U بطرف چپ کشتی
argosy U کشتی بزرگ
argosy U کشتی تجاری
at the fore U در جلوی کشتی
patrol U کشتی اکتشافی
auxiliary ship U کشتی تدارکاتی
bige water U گنداب کشتی
carina U کشتی حمال
the enemy U کشتی دشمن
To launch a ship (boat). U کشتی به آب انداختن
drillship کشتی حفاری
towing boat U کشتی یدک کش
HMS U کشتی انگلیسی
wrestling match U مسابقه کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com