Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
proctoptosis
U
سقوط روده راست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectums
U
راست روده
rectum
U
راست روده
proctoscope
U
الت معاینه روده راست
He hasnt got a single straight intestine.
<proverb>
U
یک روده راست در شکمش نیست .
I´m as hungry as a horse.
U
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter
<idiom>
U
آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
paradrag drop
U
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
dexiotropous
U
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic
U
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port
U
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.
U
این جاده اصلی به کمی راست
[مورب در سمت راست]
ادامه دارد.
bi directional
U
چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
one two
U
ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
plain dealing
U
معامله راست حسینی راست باز
To lead an idle life.
U
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
orthotropous
U
دارای تخمک راست راست اسه
off
U
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
half face
U
نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft
U
فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
right justify
U
هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
side step
U
فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
guide left
U
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
gill
U
روده
bowel
U
روده
ileum
U
چم روده
bowels
U
روده
enteron
U
روده
gutting
U
دل و روده
gut
U
روده
gut
U
دل و روده
guts
U
روده
guts
U
دل و روده
in a tangle
U
روده
gutting
U
روده
garbage
U
روده
chutes
U
سقوط
fall
U
سقوط
chute
U
سقوط
prolapsus
U
سقوط
come down
U
سقوط
dropping
U
سقوط
drop
U
سقوط
prolapse
U
سقوط
dropped
U
سقوط
downcome
U
سقوط
tailspin
U
سقوط
elapse
U
سقوط
collapses
U
سقوط
crack-up
U
سقوط
crashingly
U
سقوط
low dwon
U
سقوط
crack up
U
سقوط
crashing
U
سقوط
crashes
U
سقوط
drops
U
سقوط
crashed
U
سقوط
falling
U
سقوط
crash
U
سقوط
collapsed
U
سقوط
elapses
U
سقوط
collapsing
U
سقوط
nosedives
U
سقوط
nosediving
U
سقوط
downfall
U
سقوط
nosedived
U
سقوط
elapsing
U
سقوط
nosedive
U
سقوط
collapse
U
سقوط
ascarid
U
کرم روده
viscerate
U
روده در اوردن از
intestines
U
روده امعاء
guts
U
روده دراوردن از
intestinal
U
روده دار
gutting
U
روده دراوردن از
hysterical
U
روده بر کننده
hysterically
U
روده بر کننده
gut
U
روده دراوردن از
yack
U
روده درازی
knuckles
U
قرحه روده
knuckle
U
قرحه روده
disembowelled
U
روده دراوردن از
disemboweling
U
روده دراوردن از
disemboweled
U
روده دراوردن از
disembowel
U
روده دراوردن از
small intestine
U
روده باریک
saburra
U
اخلاط روده
intestine
U
روده امعاء
screaming
U
روده برکننده
disembowels
U
روده دراوردن از
tormina
U
قولنج روده
purtenance
U
دل و روده متعلقات
small intestine
U
روده کوچک
disembowelling
U
روده دراوردن از
colons
U
ستون روده
enteralgia
U
درد روده
large intestine
U
روده بزرگ
ileum
U
روده دراز
embowel
U
در روده گذاردن
long windedness
U
روده درازی
enterology
U
روده شناسی
enterography
U
شرح روده ها
colon
U
ستون روده
enterotomy
U
روده شکافی
enterotomy
U
عمل روده
enteritis
U
اماس روده
enterectomy
U
روده بری
embowel
U
روده در اوردن از
hindgut
U
روده خلفی
haruspex
U
روده بین
coecum
U
روده کور
helminth
U
کرم روده
enterocele
U
فتق روده
jejunum
U
تهی روده
mesentery
U
روده بند
caecum
U
روده کور
cecum
U
روده کور
termination of obligations
U
سقوط تعهدات
tailspin
U
سقوط کردن
crashing
U
سقوط کردن
crashingly
U
سقوط کردن
nosedives
U
سقوط کردن
nosedived
U
سقوط کردن
falling
U
سقوط کننده
nosediving
U
سقوط کردن
nosedive
U
سقوط کردن
stumbling block
U
سبب سقوط
wipe out
U
سقوط کردن
lapse vi
U
سقوط کردن
aborting
U
سقوط کردن
gastroptosis
U
سقوط معده
aborted
U
سقوط کردن
velocity of fall
U
سرعت سقوط
crashed
U
سقوط کردن
abort
U
سقوط کردن
aborts
U
سقوط کردن
free fall
U
سقوط ازاد
fall velocity
U
سرعت سقوط
drops
U
چکه سقوط
crashes
U
سقوط کردن
lapse inconduct
U
سقوط در رفتاروکردار
break down
U
سقوط ناگهانی
arrest
U
جلوگیری از سقوط
drop
U
افت سقوط
drops
U
افت سقوط
discharge of an obligation
U
سقوط تعهد
prolapse of the uterus
U
سقوط رحم
stumbling blocks
U
سبب سقوط
dropping
U
افت سقوط
dropping
U
چکه سقوط
dropped
U
افت سقوط
dropped
U
چکه سقوط
drop
U
چکه سقوط
arrested
U
جلوگیری از سقوط
crash
U
سقوط کردن
chute
U
ریزش با سقوط
chutes
U
ریزش با سقوط
loss
U
گریز سقوط
chute
U
سقوط انحطاط
fall
U
سقوط کردن
chutes
U
سقوط انحطاط
fall
U
افت سقوط
arrests
U
جلوگیری از سقوط
ileac
U
وابسته به روده دراز
mesenteric
U
وابسته به روده بند
hookworm
U
نوعی کرم روده
ileitis
U
اماس روده دراز
chitterlings
U
روده کوچک خوک
chitlings
U
روده کوچک خوک
chitlins
U
روده کوچک خوک
ileal
U
وابسته به روده دراز
mesenteric
U
مانند روده بند
peritoneum
U
برون شامه روده ها
invagination
U
پیچ خوردن روده
sidesplitting
U
روده براز خنده
to set in a roar
U
از خنده روده برکردن
to die of laughing
U
ارخنده روده برشدن
to split one's sides
U
از خنده روده برشدن
eventration
U
بیرون ریختگی روده
endamoeba
U
امیب انگل روده
duodenitis
U
اماس روده اثناعشر
mesenterical
U
وابسته به روده بند
gastrointestinal
U
مربوط به معده و روده
mesenteritis
U
اماس روده بند
prolixity
U
پرگویی روده درازی
in wards
U
شکمبه و روده واردات
jejunal
U
وابسته به روده تهی
large intestine
U
قولون روده فراخ
octopuses
U
روده پای هشت پا
windbag
U
نطاق روده دراز
windbags
U
نطاق روده دراز
octopus
U
روده پای هشت پا
chatterbox
U
ادم روده دراز
to roar with laughter
<idiom>
U
از خنده روده بر شدن
chatterboxes
U
ادم روده دراز
crashed
U
سقوط کردن هواپیما
crashing
U
سقوط کردن هواپیما
crashingly
U
سقوط کردن هواپیما
crashes
U
سقوط کردن هواپیما
plumper
U
دروغ صرف سقوط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com