Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acoustic ceiling
سقف عایق پوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
waterproof
U
عایق اب
waterproofed
U
عایق اب
waterproofs
U
عایق اب
wire
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
reefer
U
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
reefers
U
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
thick
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
shield
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shield
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shield
U
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shield
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields
U
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shields
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
quad
U
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quads
U
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
brake
U
عایق مانع
braked
U
عایق مانع
brakes
U
عایق مانع
braking
U
عایق مانع
flameproof
U
عایق شعله ضد اتش
insulated
U
عایق دار
ratchet
[گیره عایق چرخ ضامن دار]
ratchets
U
گیره عایق چرخ ضامن دار
damper
U
عایق تعدیل کننده
weatherproof
U
عایق هوا
resistance
U
عایق مقاومت
obstruction
U
مانع عایق
obstructions
U
مانع عایق
impediment
U
عایق
impediments
U
عایق
isolate
U
عایق دار کردن
isolates
U
عایق دار کردن
isolating
U
عایق دار کردن
insulator
U
عایق
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
insulator
U
عایق کننده روکش عایق
insulator
U
جسم عایق ماده عایق
insulators
U
عایق
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
insulators
U
عایق کننده روکش عایق
insulators
U
جسم عایق ماده عایق
insulate
U
با عایق مجزا کردن
insulate
U
عایق سازی
insulate
U
عایق کردن
insulates
U
با عایق مجزا کردن
insulates
U
عایق سازی
insulates
U
عایق کردن
insulating
U
با عایق مجزا کردن
insulating
U
عایق سازی
insulating
U
عایق کردن
clothing
U
عایق بندی روکش کشیدن
insulation
U
عایق گذاری
insulation
U
روپوش کشی عایق کردن
insulation
U
عایق کاری
insulation
U
عایق
insulation
U
عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
soundproof
U
عایق صدا
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
quadrangle
U
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
quadrangles
U
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
acoustical sound enclosure
U
محفظه عایق صوتی
adiabatic
U
عایق گرما
asbestos mica
U
عایق پنبه نسوز و میکا
battery insulator
U
عایق باتری
braid shield
U
روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
bushing
U
عایق غلاف حیله گردان
circular loom
U
نای عایق
cleat
U
عایق انگلیسی
cloggy
U
عایق
cold plug
U
شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
cross flow
U
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
detent
U
عایق
dewar
U
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
dielectric
U
عایق
dielectric isolation
U
جداسازی با عایق
drag chain
U
عایق
drag hook
U
قلاب عایق
electrical insulation
U
عایق سازی الکتریکی
electrical insulator
U
عایق الکتریکی
ferroxcube
U
مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
fish paper
U
عایق کاغذی
floor insulator
U
عایق کف
form insulation
U
عایق کاری قالب
gastight
U
غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
glass wool
U
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
heat insulation
U
عایق کاری حرارتی
ideal dielectric
U
عایق کامل
insulant
U
عایق
insulant
U
ماده عایق
insulated bearing
U
یاطاقان عایق شده
insulated bearing housing
U
پوسته یاطاقان عایق شده
insulated cable
U
کابل عایق بندی شده
insulated cable
U
کابل عایق شده
Other Matches
insulated instrument transformer
U
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulation strength
U
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
non conductor
U
عایق
pawl
U
عایق
rachet
U
گیره عایق
non conducting
U
عایق برق
rainproof
U
عایق باران
slot insulation
U
عایق شیار
wall insulator
U
عایق دیوار
sound insulation
U
عایق صدا
non conducting
U
عایق گرما
mica dielectric
U
عایق میکا
insulating material
U
جسم عایق
insulating material
U
ماده عایق
insulating compound
U
مواد عایق
insulated layer
U
لایه عایق
insulated plier
U
انبر عایق
insulated tongs
U
انبر عایق
insulated wall
U
دیواره عایق
insulated wire
U
سیم عایق
insulating material
U
مواد عایق
laggin
U
عایق بندی
insulative
U
عایق کردن
insulation testing apparatus
U
عایق سنج
insulating bushing
U
بوش عایق
insulation board
U
صفحه عایق
insulating varnish
U
لعاب عایق
insulating cement
U
سیمان عایق
insulated gate field effect transistor
U
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
insulated conduit tube
U
لوله عایق شده
insulated intermediate layer
U
لایه میانی عایق
insulation loss
U
تلف عایق بندی
mess kit
U
فرف عایق غذاخوری
lead in insulator
U
عایق سیم انتن
insulating asphalt
U
اسفالت عایق بندی
insulation protection
U
حفافت عایق بندی
insulation resistance
U
مقاومت عایق بندی
insulation breakdown test
U
ازمایش شکست عایق
insulation class
U
کلاس عایق بندی
insulation voltage
U
ولتاژ عایق بندی
insulating brick
U
اجر عایق بندی
insulation defect
U
نقص عایق بندی
insulation fault
U
نقص عایق کاری
insulation fault
U
نقص عایق بندی
insulation of concrete
U
عایق کاری بتن
insulated conductor
U
هادی عایق شده
utilidor
U
لوله عایق کننده
to deafen a wall
U
عایق کردن دیوار
thermal insulation
U
عایق کاری گرمایشی
weatherbeater
<adj.>
U
عایق رطوبتی، آب بند
to deaden a wall
U
عایق کردن دیوار
tightening material
U
مواد عایق کننده
winding insulation
U
عایق بندی سیم پیچی
insulation power factor
U
ضریب قدرت عایق بندی
storm door
U
درب عایق هوای توفانی
post-insulated connection
U
پس از پیوند عایق دار شده
insulation tester
U
دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation indicator
U
دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation shielding
U
زره پوش کردن عایق بندی
weathertight
U
محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
insulation detector
U
دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
kapton
U
نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
insulation test
U
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com