Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
isothermal layer
U
سطوح هم حرارت اب دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
isotherm follower
U
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
Other Matches
isothermal
U
نقاط هم حرارت اب دریا
temperature gradient
U
تغییر درجه حرارت با زیادشدن عمق اب دریا
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
isotherm
U
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
exothermic
U
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermal
U
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
thermal stress
U
ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
neap tide
U
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity
U
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
pyrolysis
U
تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
tail planes
U
سطوح دم
composite area
U
سطوح مرکب
At lower levels.
U
در سطوح پایین تر
energy gap
U
فاصله سطوح انرژی
aloft
U
سطوح بالا در بالای
auxiliary control surfaces
U
سطوح فرامین کمکی
auxiliary flight surfaces
U
سطوح پرواز کمکی
altitude separation
U
حد سطوح مبنای ارتفاع
calyculate
U
دارای سطوح حفره دار
formwork unexposed
U
قالب بندی سطوح نامرئی
formwork exposed
U
قالب بندی سطوح مرئی
formwork at cirved section
U
قالب بندی در سطوح منحنی
tail boom
U
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
pitch curves
U
تلاقی سطوح طرفین دندانه
ailavator
U
سطوح فرامین روی بال
fairing
U
صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
adhesion
U
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
fogging
U
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
bright work
U
سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
variable camber
U
سطوح هادی گاز به داخل توربین
full rubber
U
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facet
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facets
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
adsorption
U
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
air foil
U
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
balanced control surfaces
U
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
inertia welding
U
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
rotor incidence
U
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
cutting angle
U
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
crossed controls
U
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
bulk yarn
U
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
gust lock
U
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
performance monitor
U
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
inhibiting
U
اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
actuating horns
U
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
aerodynamic heating
U
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
control lock
U
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
control surface angle
U
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
moustaches
U
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
brinelling
U
دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
inscribes
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribe
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribing
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
biaxial deformation
U
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
vehemence
U
حرارت
adust
U
با حرارت
enthrusiasm
U
حرارت
fervidness
U
حرارت
fervidity
U
حرارت
ardor
U
حرارت
verve
U
حرارت
temperatures
U
حرارت
ardour
U
حرارت
temperature
U
حرارت
pyogenic
U
حرارت زا
warms
U
با حرارت
warmest
U
با حرارت
hotness
U
حرارت
heats
U
حرارت
heat
U
حرارت
warmth
U
حرارت
fire
U
حرارت
clammy
U
بی حرارت
fired
U
حرارت
fires
U
حرارت
mettlesome
U
با حرارت
warm
U
با حرارت
warmed
U
با حرارت
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
heat of hydration
U
حرارت ئیدراسیون
ginger
U
تندی حرارت
heat unit
U
واحد حرارت
calefactory
U
حرارت بخش
calorification
U
تولید حرارت
calorimeter
U
حرارت سنج
initiative
U
شوق و حرارت
initiatives
U
شوق و حرارت
heat
U
حرارت دادن
heat
U
گرما حرارت
heats
U
حرارت دادن
heat transfer
U
انتقال حرارت
energetically
U
از روی حرارت
fervently
U
از روی حرارت
heat expansion
U
انبساط حرارت
heat exchange
U
تبادل حرارت
heat economy
U
اقتصاد حرارت
strenuousness
U
حرارت و اصرار
heat drop
U
افت حرارت
heat conductor
U
هادی حرارت
ardency
U
شور و حرارت
heat absorption
U
جذب حرارت
impetuosity
U
تندی حرارت
interchange of heat
U
تبادل حرارت
zeal
U
ذوق حرارت
transformation of heat
U
تبادل حرارت
temperatures
U
درجه حرارت
expansion heat
U
حرارت انبساط
thermometers
U
حرارت سنج
thermotherapy
U
حرارت درمانی
thermometer
U
حرارت سنج
impressment
U
جدیت حرارت
low heat cement
U
سیمان کم حرارت
gradient
U
افت حرارت
steamy
U
پر حرارت پر بخار
steamiest
U
پر حرارت پر بخار
steamier
U
پر حرارت پر بخار
enthalpy
U
حرارت فعال
gradients
U
افت حرارت
central heating
U
حرارت مرکزی
thermophysics
U
فیزیک حرارت
actinometre
U
حرارت سنج
actinometer
U
حرارت سنج
heats
U
گرما حرارت
thermoregulation
U
تنظیم حرارت
temperature
U
درجه حرارت
vane pump
U
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
temperatures
U
درجه حرارت دما
hyperpyrexia
U
درجه حرارت بالاتر از صد
sunbaked
U
حرارت افتاب دیده
enthusiasms
U
هواخواهی با حرارت شوروذوق
reducer
U
کم کننده شعله یا حرارت
temperature
U
درجه حرارت دما
ambient temperature
U
درجه حرارت محیطی
final temperature
U
درجه حرارت نهایی
pre heat
U
حرارت دادن مقدماتی
thermostats
U
نافم درجه حرارت
enthusiasm
U
هواخواهی با حرارت شوروذوق
thermostats
U
تنظیم کننده حرارت
steam heating
U
ایجاد حرارت با بخار
thermostat
U
نافم درجه حرارت
thermostat
U
تنظیم کننده حرارت
ignition temperature
U
درجه حرارت احتراق
live wire
U
آدم پر حرارت و با پشتکار
thermal resolution
U
حداقل اختلاف حرارت
thermal resolution
U
حداقل سنجش حرارت
forced convection
U
تبادل حرارت اجباری
intermediate temperature
U
درجه حرارت میانی
thermolysis
U
تحلیل حرارت بدن
internal temperature
U
درجه حرارت داخلی
thermoregulator
U
دستگاه تنظیم حرارت
thermoregulatory
U
وابسته تنظیم حرارت
critical temperature
U
درجه حرارت بحرانی
thermostable
U
باثبات در اثر حرارت
filament temperature
U
درجه حرارت فیلامان
to steam ahead or away
U
با حرارت کار کردن
live wires
U
آدم پر حرارت و با پشتکار
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
burner
U
تولیدکننده حرارت در بالن
burners
U
تولیدکننده حرارت در بالن
fervidly
U
از روی حرارت و غیرت
thermal exposure
U
میزان جذب حرارت
heat affected zone
U
منطقه حرارت دیده
heat conductivity
U
قابلیت هدایت حرارت
operating temperature
U
درجه حرارت کار
preheats
U
قبلا حرارت دادن
preheated
U
قبلا حرارت دادن
preheat
U
قبلا حرارت دادن
tempering temperature
U
درجه حرارت بازپخت
low temperature
U
درجه حرارت پایین
maximum temperature
U
درجه حرارت حداکثر
central heating system
U
دستگاه حرارت مرکزی
heatedly
U
از روی هیجان یا حرارت
intermediate temperature
U
درجه حرارت متوسط
Fahrenheit
U
درجه حرارت فارنهایت
altitude separation
U
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
magnetic transition temperature
U
درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
radiant exposure
U
پخش حرارت یا انرژی حرارتی
heat rash
U
عرق جوش حرارت سوزان
pyrometallurgy
U
استخراج فلزات در اثر حرارت
muffle furnace
U
کوره با حرارت غیر مستقیم
geothermic
U
وابسته به حرارت مرکزی زمین
internal temperature rise
U
افزایش درجه حرارت داخلی
high temperature alloy
U
الیاژ درجه حرارت بالا
hypothermal
U
وابسته به تقلیل درجه حرارت
maximum safe temperature
U
درجه حرارت مجاز حداکثر
geothermal
U
وابسته به حرارت مرکزی زمین
maximum surface temperature
U
درجه حرارت سطحی حداکثر
thermolabile
U
بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
stenothermy
U
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
telethermoscope
U
حرارت سنج از مسافات دور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com