English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level U میانگین سطح دریا
mean sea level U سطح متوسط دریا
mean high water neaps U متوسط ارتفاع اب دریا
mean higher high water U ارتفاع متوسط پیشرفت اب دریا
mean low water neaps U ارتفاع متوسط پس رفت اب دریا
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا
half tide level U ارتفاع متوسط کشند اب دریا
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
hypsometry U پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
spill water U ابهای اضافی
surplus water U ابهای اضافی
surplus water U ابهای مازاد
inshore water U ابهای ساحلی
ground water U ابهای زیرزمینی
territorial waters U ابهای ساحلی
upwellings U ابهای بالارود
tail drain U نهرچه ابهای مازاد
overflow U ابهای اضافی لبریزی
groundwater U ابهای زیر زمینی
lentic U وابسته به ابهای راکد
hydrogeology U بررسی ابهای زیرزمینی
high seas U ابهای برون مرزی
high seas U ابهای بین المللی
overflows U ابهای اضافی لبریزی
hydrology U بررسی ابهای سطحی
overflowed U ابهای اضافی لبریزی
table waters U ابهای معدنی سر سفره
piloting U ناوبری در کنار ابهای ساحلی
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
balneology U مبحث استحمام در ابهای گرم
lentic U زیست کننده در ابهای راکد
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
water tables U سطح ابهای زیر زمین
water table U سطح ابهای زیر زمین
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
hydro statics U علم شار وموازنه ابهای ساکن
piscary U ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
hydrology U گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
hydrography U نقشه برداری از ابهای روی زمین
hydrothermal U وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
salinometer U الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
halophile U موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
intrapermafrost water U ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
suprapermafrost U ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
averaged U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
average U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaging U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averages U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
waterscape U اب دریا
saltwater U اب دریا
sea bed U کف دریا
ground U کف دریا
overboard U در دریا
lough U اب دریا
seabed U کف دریا
mere U دریا
merest U دریا
flooded U رو د دریا
flood U رو د دریا
meerschaum U کف دریا
meerscham U کف دریا
floods U رو د دریا
on the sea U دریا
high tides U مد دریا
high tide U مد دریا
at sea U در دریا
asea U به دریا
main U دریا
asea U در دریا
acajou U دریا
benthos U ته دریا
the blue U دریا
high water line U خط مد دریا
beach foam U کف آب دریا
spume U کف آب دریا
sea froth U کف دریا
sepiolite U کف دریا
the deep U دریا
the wave U دریا
high water U مد دریا
seas U دریا
sea U دریا
holm U دریا
ocean foam U کف آب دریا
sea foam U کف آب دریا
sea foam U کف دریا
channel U دریا
channeled U دریا
bree U دریا
channeling U دریا
cuttlebone U کف دریا
channelled U دریا
channels U دریا
cuttle bone U کف دریا
d.j.'s locker U ته دریا
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
range U حدودجذر و مد دریا
seahorse U اسب دریا
seabed U بستر دریا
surface-to-air U دریا به هوا
seagoer U دریا نورد
briny U مثل اب دریا
seagoing U دریا پیما
cog in the machine <idiom> U قطرهای از دریا
seahorses U اسب دریا
shipman U دریا نورد
seagirt U محاط دریا
the waves of the sea U امواج دریا
ranged U حدودجذر و مد دریا
seafolk U دریا نوردان
sea sickness U دریا گرفتگی
sea shore U کرانه دریا
transmarine U فرا دریا
the waves of the sea U خیزابهای دریا
sea state U وضعیت دریا
sea water damage U خسارت اب دریا
ranges U حدودجذر و مد دریا
sands U شن کرانه دریا
sand U شن کرانه دریا
seaborne U دریا برد
sea state U حالت دریا
seacoast U ساحل دریا
seacoast U دریا کنار
seacraft U دریا نوردی
sea purse U گرداب دریا
seabirds U مرغ دریا
seaworthy U اماده دریا
high tide U حداکثر مد دریا
high tides U حداکثر مد دریا
shipper U دریا نورد
mare U تاریکی دریا
the lid of a kettle U دریا سر کتلی
seaports U دریا بندر
seaports U بندرساحلی دریا
seaport U دریا بندر
seaport U بندرساحلی دریا
seastrand U دریا کنار
seaside U دریا کنار
waterscape U منظره اب دریا
the sea was lulled U دریا ساکت شد
shores U ساحل دریا
seaway U دریا راه
deep-sea U ژرف دریا
sea-going U باب دریا
two star U دریا دار
upcountry U دور از دریا
mares U تاریکی دریا
sea going U باب دریا
waterside U کنار دریا
shore کنار دریا
shore U ساحل دریا
seagoing U دریا نورد
shores U کنار دریا
seapuss U گرداب دریا
seaward U بسوی دریا
thalassophobia U دریا هراسی
sailor U دریا نورد
bay salt U نمک دریا
poseidon U خدای دریا
anchor ice U یخهای کف دریا
seabird U مرغ دریا
out bound U رهسپار دریا
sailer U دریا نورد
holding ground U گیرایی کف دریا
seaboards U کرانه دریا
seaboard U کرانه دریا
sea anchor U لنگر دریا
sea bed U بستر دریا
outbound U رهسپار دریا
seascapes U دورنمای دریا
seascape U دورنمای دریا
sea breezes U نسیم دریا
sea board U کناره دریا
sea breeze U نسیم دریا
davy jones U جنی دریا
pelagic U ساکن دریا
bottom bounce U انعکاس از کف دریا
by sea U ازراه دریا
mal de mer U ناخوشی دریا
maldemer U ناخوشی دریا
man overboard U ادم به دریا
marine transgression U پیشروی دریا
marooner U دریا زن غارتگر
risk U دل به دریا زدن
adventure U دل به دریا زدن
by water U از راه دریا
naval aviation U هوا دریا
ocean bound U رهشپار دریا
on shore winds U دریا باد
dead in the water U متوقف در دریا
oversea U انطرف دریا
datum level U سطح اب دریا
seashores U ساحل دریا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com