Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
limiting speed
U
سرعت محدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
peripheral
U
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
process bound
U
برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
Other Matches
illmitable
U
محدود نکردنی محدود نشدنی
weapons tight
U
جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
limiting
U
محدود
limit
U
محدود
limitary
U
محدود
moderate
U
محدود
ambient
U
محدود
lock step
U
محدود
terminated
U
محدود
terminates
U
محدود
moderating
U
محدود
incomprehensible
U
نا محدود
indeterminable
U
نا محدود
incomprehensive
U
محدود
limited access
U
محدود
terminate
U
محدود
moderates
U
محدود
indefinite
U
نا محدود
limited
U
محدود
moderated
U
محدود
finite
U
محدود
finte
U
محدود
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
limited objective
U
هدف محدود
limitative
U
محدود کننده
limited divorce
U
طلاق محدود
straiten
U
محدود کردن
limited power
U
اختیارات محدود
confined
U
محدود شده
limited edition
U
کالای محدود
restrictive
U
محدود کننده
parochial
U
ناحیهای محدود
restrict
U
محدود کردن
restrictive
U
محدود سازنده
limited editions
U
کالای محدود
peg down
U
محدود کردن
limited edition
U
چاپ محدود
restricting
U
محدود کردن
limited integrator
U
انتگرال محدود
abounding
U
محدود کردن
abounded
U
محدود کردن
limited edition
U
فرآوردهی محدود
restricts
U
محدود کردن
limited editions
U
چاپ محدود
containment
U
محدود کردن
unbound
U
غیر محدود
inter play
U
حرکت محدود
bound
U
مرز محدود
abounds
U
محدود کردن
abound
U
محدود کردن
containment
U
محدود نگاهداشتن
limited editions
U
فرآوردهی محدود
controlled war
U
جنگ محدود
straitlaced
U
محدود درفشار
limited denied war
U
جنگ محدود
qualified
U
مقید محدود
finite integral
U
انتگرال محدود
stint
U
محدود کردن
finite population
U
جامعه محدود
finitely
U
بطور محدود
stints
U
محدود کردن
restrainable
U
محدود ساختنی
catathymic amnesia
U
یادزدودگی محدود
infinite
U
نا محدود بی اندازه
circumscribed amnesia
U
یادزدودگی محدود
copyrighted
U
محدود به حق کپی
confined equifer
U
سفره محدود
qualify
U
محدود کردن
qualifies
U
محدود کردن
narrow market
U
بازار محدود
de escalation
U
محدود سازی
qualified property
U
مالکیت محدود
delimitate
U
محدود کردن
delimitation
U
محدود ساختن
trammel
U
محدود ساختن
bottomless
U
غیر محدود
restrictions
U
محدود کردن
limiting size
U
اندازه محدود
restriction
U
محدود کردن
restricted
U
محدود الاستعمال
limiter
U
محدود کننده
contracted
U
مختصر محدود
straightlaced
U
محدود درفشار
sex limited
U
محدود به جنس
limit
U
محدود کردن
set out
U
محدود کردن
qualificatory
U
محدود سازنده
limiting factor
U
عامل محدود کننده
narrow mindedly
U
با فکر محدود متعصبانه
one idead
U
دارای فکر محدود
autonomy
U
استقلال محلی محدود
limited denied war
U
جنگ ناخواسته محدود
limited war
U
جنگ محدود وموضعی
corporations
U
شرکت بامسئولیت محدود
stenophagous
U
غذای محدود خوار
closed
U
مسابقه محدود به سن یاجنس
corporation
U
شرکت بامسئولیت محدود
transfinite
U
خارج ازاعداد محدود
limited liability company
U
شرکت با مسئوولیت محدود
transfinite
U
ماوراء اعداد محدود
limited liability company
U
شرکت با مسئولیت محدود
provincialism
U
عقایدوافکار محدود محلی
voltage limiter
U
محدود کننده ولتاژ
compass
U
محدود کردن فهمیدن
your vocabulary is limited
U
شما محدود است
current limiter
U
محدود کننده جریان
airspace restricted area
U
منطقه پرواز محدود
controlled access road
U
راه با ورودی محدود
blind bombing zone
U
منطقه بمباران محدود
i/o bound
U
محدود به ورودی خروجی
sinedie
U
تاتاریخ غیر محدود
incomprehensively
U
بطور غیرجامع یا محدود
infintate
U
منفی و نا محدود ساختن
man
U
شبکه با گسترده محدود
restriction
U
یک چیز محدود شده
semipermanent
U
دارای مدت محدود
restricted area
U
منطقه اتش محدود
rectilineal
U
محدود بخطوط راست
determinate
U
تعیین شده محدود
determinative
U
محدود کننده صفت
diode limiter
U
محدود کننده دیودی
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
illimitable
U
نامحدود محدود نشدنی
local
U
محدود بیک محل
locals
U
محدود بیک محل
extensive agricultuse
U
کشاورزی غیر محدود
finite element method
U
روش المان محدود
restrictions
U
یک چیز محدود شده
narrowest
U
محدود باریک کردن
partial jurisdiction
U
حق خود گردانی محدود
limited access road
U
راه با ورودی محدود
limitary
U
دارای قدرت محدود
mans
U
شبکه با گسترده محدود
input limiter
U
محدود کننده ورودی
narrow
U
محدود باریک کردن
narrower
U
محدود باریک کردن
narrowed
U
محدود باریک کردن
local
U
مربوط به سیستم با دستیابی محدود
limited access
U
دراری محدودیت مدارک محدود
territorialization
U
محدود کردن بیک ناحیه
locals
U
مربوط به سیستم با دستیابی محدود
closed interval
U
فاصله محدود
[کراندار]
[ریاضی]
open interval
U
فاصله نا محدود
[بی کران]
[ریاضی]
impales
U
محدود کردن میله کشیدن
metropolitan area network
U
شبکه گسترده در مسافت محدود.
impale
U
محدود کردن میله کشیدن
impaled
U
محدود کردن میله کشیدن
copyrights
U
محدود شده با قوانین کپی
copyright
U
محدود شده با قوانین کپی
impaling
U
محدود کردن میله کشیدن
narrower
U
محدود کردن کوته فکر
limitation clause
U
شرط محدود کردن مسئوولیت
run length limited recording
U
ثبت محدود طول اجرا
grid current limiting
U
محدود کردن جریان شبکه
terminated
U
محدود کردن خاتمه یافتن
narrowest
U
محدود کردن کوته فکر
rll
U
ثبت محدود طول اجرا
terminate
U
محدود کردن خاتمه یافتن
restrictive trade practices
U
روشهای محدود کردن تجارت
small minded
U
دارای ذوق واستعداد محدود
partial jurisdiction
U
حق تصمیم گیری یا قضاوت محدود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com