English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strain hadening U سخت گردانی کرنشی
strain age harden U سخت کردن کرنشی زمانی
age hardening U سخت گردانی زمانی
aging U سخت گردانی زمانی
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
strain harden U سخت کردن کرنشی
strain hardenability U قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
strain hadening U سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
rambled U سر گردانی
rambles U سر گردانی
regimental U گردانی
ramble U سر گردانی
hardening U سخت گردانی
rectification U راست گردانی
runaround U دور سر گردانی
file handling U پرونده گردانی
rim drive U لبه گردانی
magnetization U مغناطیس گردانی
repeals U باز گردانی
transliteration U نویسه گردانی
data handling U داده گردانی
repeal U باز گردانی
revolvable U دور گردانی
exception handling U استثنا گردانی
thinning U رقیق گردانی
work hardening U سخت گردانی سرد
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
hardening distortion U شکستگی سخت گردانی
induction harening U سخت گردانی القائی
partial jurisdiction U حق خود گردانی محدود
electrolytic deposition U متالیزه گردانی گالوانیکی
induced magnetization U مغناطیس گردانی القائی
selective hardening U سخت گردانی انتخابی
hardening furnace U کوره سخت گردانی
hardening room U اطاق سخت گردانی
toughen by sparks U سخت گردانی با جرقه
hot tempering U سخت گردانی درجهای
cure rate U سرعت سخت گردانی
curing oven U کوره سخت گردانی
double hardening U سخت گردانی مضاعف
strain hadening U سخت گردانی سرد
softening furnace U کوره نرم گردانی
case hardening U سخت گردانی سطحی
case harden U سخت گردانی سطحی
curing vessel U فرف سخت گردانی
ausformig U سخت گردانی اوستینیتی
austemper U سخت گردانی حرارتی
austemper U سخت گردانی باینیت
precipitation hardening U سخت گردانی رسوبی
hard surfacing U سخت گردانی سطحی
quench age hardening U سخت گردانی و ترساندن
softening point U نقطه نرم گردانی
quenching and tempering U ترساندن و سخت گردانی
hardening crake U ترک سخت گردانی
magnetization characteristic U منحنی مغناطیس گردانی
direct quenching U سخت گردانی مستقیم
radiation hardening U سخت گردانی تابشی
magnetizing current U جریان مغناطیس گردانی
magnetizing field U میدان مغناطیس گردانی
temper hardening U سخت گردانی بازپخت
hardening constituent U جزء سخت گردانی
cementation U سیمانکاری سخت گردانی
nitrogen hardening U سخت گردانی ازتی
broken hardening U سخت گردانی شکسته
gas case hardening U سخت گردانی پوسته گازی
simplifications U ساده گردانی مختصر سازی
simplification U ساده گردانی مختصر سازی
quenched and tempered condition U حالت ترساندن و سخت گردانی
hard facing alloy U الیاژ سخت گردانی سطحی
hardening strain U تغییر طول سخت گردانی
self hardening steel U فولاد خود سخت گردانی
mold drying oven U کوره خشک گردانی قالبی
cold upsetting die U حدیده چاق گردانی سرد
battalion landing team U تیم پیاده شونده گردانی
oil hardening steel U فولاد سخت گردانی روغنی
carburizer U ماده ویژه سخت گردانی
salt bath hardening U سخت گردانی حمام نمک
depth of hardening zone U عمق ناحیه سخت گردانی
simplifcation U ساده گردانی مختصر سازی
reinstatement of revolving credit U اعتبار گردانی را تجدید کردن
quenching and tempering furnace U کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
high frequency induction hardening U سخت گردانی القایی فرکانس بالا
gas fired hardening tempering furnace U کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
salt bath case hardening U سخت گردانی سطحی حمام نمک
flame hardening U سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
age hardening U سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
time sense U حس زمانی
time limit U حد زمانی
synchrony U هم زمانی
synchronization U هم زمانی
eternity U بی زمانی
timeline U خط زمانی
eternities U بی زمانی
on <prep.> U در [زمانی]
whilom U یک زمانی
contemporaneousness U هم زمانی
simultaneeity U هم زمانی
onetime U یک زمانی
sometime U یک زمانی
monomial U یک زمانی
temporal U زمانی
time limits U حد زمانی
time dilation U پارادوکس زمانی
time fire U تیر زمانی
continuous time U با پیوستگی زمانی
time estimation U براورد زمانی
spatiotemporal U فضایی و زمانی
temporal maze U ماز زمانی
flashback U وقفه زمانی
time disorientation U گم گشتگی زمانی
time constant U ثابت زمانی
clock paradox U پارادکس زمانی
time division multiplexing U تسهیم زمانی
time division multiplex U تسهیم زمانی
time error U خطای زمانی
temporal U جسمانی زمانی
time lags U تاخیر زمانی
time lag U فاصله زمانی
time sharing U اشتراک زمانی
time scales U مقیاس زمانی
time scale U مقیاس زمانی
time limits U محدودیت زمانی
time limits U محدوده زمانی
time lag U تاخیر زمانی
time limit U محدوده زمانی
flashbacks U وقفه زمانی
timetabling U برنامه زمانی
timetables U برنامه زمانی
timetabled U برنامه زمانی
time base U مبدا زمانی
time bar U محدودیت زمانی
throughput time U اشتراک زمانی
temporal sign U علامت زمانی
timetable U برنامه زمانی
time lags U فاصله زمانی
time limit U محدودیت زمانی
time U زمانی موقعی
timed U زمانی موقعی
time frames U چارچوب زمانی
times U زمانی موقعی
vintage model U الگوی زمانی
unit of time U واحد زمانی
in a short time U در اندک زمانی
timetrend U روند زمانی
timer switch U کلید زمانی
time yield limit U حد تسلیم زمانی
time yield U تسلیم زمانی
time table U جدول زمانی
time slice U برش زمانی
time frame U چارچوب زمانی
time series U سریهای زمانی
timeline U تسلسل زمانی
lag U تاخیر زمانی
lagged U تاخیر زمانی
lags U تاخیر زمانی
no longer U نه بیشتر [زمانی]
no longer U نه دیگر [زمانی]
pressure of time U فشار زمانی
time pressure U فشار زمانی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی
When I came in U زمانی که من تو آمدم
schedule U برنامه زمانی
discrete time U با گسستگی زمانی
time preference U رجحان زمانی
time preference U ترجیح زمانی
time jitter U اختلال زمانی
time flutter U اختلال زمانی
interval U فاصله زمانی
time fuse U ماسوره زمانی
yore U در زمانی بسیاردور
time horizon U افق زمانی
time path U مسیر زمانی
time interval U فاصله زمانی
time study U بررسی زمانی
time preference U ارجحیت زمانی
lapses U فاصله زمانی
time quantum U ذره زمانی
lapse U فاصله زمانی
time schedule U برنامه زمانی
time priority U تقدم زمانی
lapsing U فاصله زمانی
time priority U اولویت زمانی
time score U نمره زمانی
schedules U برنامه زمانی
scheduled U برنامه زمانی
chronological U ترتیب زمانی وقوع
o technique U تحلیل عوامل زمانی
chronological U دارای ربط زمانی
asynchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی ناهمگام
since he was in petticoats U از زمانی که بچه بود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com