Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
high frequency induction hardening
U
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high frequency induction furnace
U
کوره القایی فرکانس بالا
low frequency induction heater
U
گرمکن القایی فرکانس پایین
low frequency induction channel furnace
U
کوره ناودانی القایی فرکانس پایین
h.f.
U
فرکانس بالا
radio frequency
U
فرکانس بالا
high frequency
U
فرکانس بالا
high frequency resistance
U
مقاومت فرکانس بالا
high frequency bias
U
بایاس فرکانس بالا
high frequency performance
U
رفتار فرکانس بالا
high frequency oscillation
U
نوسان فرکانس بالا
high frequency cable
U
کابل فرکانس بالا
high frequency range
U
ناحیه ی فرکانس بالا
high frequency pentode
U
پنتود فرکانس بالا
high frequency heating
U
گرمایش فرکانس بالا
high frequency choke
U
پیچک فرکانس بالا
high frequency heater
U
گرمکن فرکانس بالا
high frequency generator
U
ژنراتور فرکانس بالا
high frequency furnace
U
کوره فرکانس بالا
high frequency discharge
U
تخلیه فرکانس بالا
high frequency engineering
U
مهندسی فرکانس بالا
high frequency energy
U
انرژی فرکانس بالا
high frequency responce
U
پاسخ فرکانس بالا
high frequency amplification
U
تقویت فرکانس بالا
high frequency field
U
میدان فرکانس بالا
radio frequency biasing
U
بایاسینگ فرکانس بالا
high frequency circuit
U
مدار فرکانس بالا
first detector
U
یکسوساز فرکانس بالا
high frequency alternating current
U
جریان فرکانس بالا
high frequency welding
U
جوشکاری فرکانس بالا
hight frequency current
U
جریان فرکانس بالا
high frequency voltage
U
ولتاژ فرکانس بالا
high frequency tube
U
لامپ فرکانس بالا
high frequency transmission
U
انتقال فرکانس بالا
high frequency speaker
U
بلندگوی فرکانس بالا
high frequency transistor
U
ترانزیستور فرکانس بالا
high frequency transformer
U
مبدل فرکانس بالا
high frequency telephony
U
فن تلفن فرکانس بالا
high frequency alternator
U
مولد فرکانس بالا
high frequency current gain
U
تقویت جریان فرکانس بالا
high frequency amplification stag
U
طبقه تقویت فرکانس بالا
high frequency conductivity
U
قابلیت هدایت فرکانس بالا
vhf range
U
ناحیه فرکانس خیلی بالا
high frequency alloy juction transistor
U
ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
high frequency coil
U
سیم پیچ فرکانس بالا
high frequency amplifier
U
تقویت کننده فرکانس بالا
high frequency alternating current
U
جریان متناوب فرکانس بالا
high frequency carrier cable
U
کابل کاریر فرکانس بالا
high frequency electrical engineering
U
مهندسی برق فرکانس بالا
high frequency equivalent circuit
U
مدار معادل فرکانس بالا
high frequency signal generator
U
سیگنال ژنراتور فرکانس بالا
high frequency palsmagenerator
U
مولد پلاسمای فرکانس بالا
high frequency heating equipment
U
تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
high frequency winding
U
سیم پیچی فرکانس بالا
highfrequency measuring bridge
U
پل اندازه گیری فرکانس بالا
high frequency sound
U
موج صوتی فرکانس بالا
high frequency radio station
U
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high frequency radio direction finding
U
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
high frequency biasing
U
پیش مغناطیس کنندگی فرکانس بالا
high frequency gas discharge breakdown
U
شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
high frequency stabilized arc
U
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
middleman
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
carriers
U
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier
U
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
strain hardenability
U
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
strain hadening
U
سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
wobbulator
U
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
high frequency
U
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
resonances
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing
U
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne
U
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency
U
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
base band
U
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband
U
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
faradic
U
القایی
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
induction furnace
U
کوره القایی
inductive effect
U
اثر القایی
induction alternator
U
تناوبگر القایی
traffic induit
U
شد امد القایی
induction motor
U
موتور القایی
traffic induit
U
ترافیک القایی
induction effect
U
اثر القایی
inductive retardation
U
تاخیر القایی
induction circuit
U
مدار القایی
coefficient of induction
U
ضریب القایی
induction machine
U
ماشین القایی
induction generator
U
مولد القایی
inductive reactance
U
راکتانس القایی
inductive resistance
U
مقاومت القایی
inductive coupling
U
جفتگری القایی
induced current
U
جریان القایی
induced traffic
U
ترافیک القایی
induced radiation
U
تشعشع القایی
inductive winding
U
سیمپیچ القایی
induce voltage
U
ولتاژ القایی
induced environment
U
محیط القایی
sympathetic detonation
U
انفجار القایی
induced magnetism
U
مغناطیس القایی
specific inductive capacity
U
فرفیت القایی ویژه
specific inductivity capacity
U
فرفیت القایی ویژه
lenz's law
U
قانون جریان القایی
reactance
U
مقاومت القایی یاخازنی
coil annealing furnace
U
کوره التهاب القایی
reactive load
U
بار خارجی القایی
induced electromotive force
U
نیروی برقرانی القایی
inductive resistance
U
مقاومت فاهری القایی
indirect induction heating
U
گرمایش القایی غیرمستقیم
inductive load
U
بار خارجی القایی
magnetic reactance
U
مقاومت کور القایی
magnetoelectric
U
مربوط به الکتریسیته القایی
make induced current
U
جریان القایی اتصال
inductance component of spark
U
پخش القایی جرقه
laser
[light amplification by stimulated emission of radiation]
U
لیزر
[تقویت نور به روش گسیل القایی تابش]
[فیزیک]
regimental
U
گردانی
rambles
U
سر گردانی
ramble
U
سر گردانی
rambled
U
سر گردانی
rectification
U
راست گردانی
rim drive
U
لبه گردانی
magnetization
U
مغناطیس گردانی
repeal
U
باز گردانی
repeals
U
باز گردانی
revolvable
U
دور گردانی
runaround
U
دور سر گردانی
exception handling
U
استثنا گردانی
transliteration
U
نویسه گردانی
data handling
U
داده گردانی
file handling
U
پرونده گردانی
thinning
U
رقیق گردانی
hardening
U
سخت گردانی
electrolytic deposition
U
متالیزه گردانی گالوانیکی
precipitation hardening
U
سخت گردانی رسوبی
temper hardening
U
سخت گردانی بازپخت
strain hadening
U
سخت گردانی سرد
induction harening
U
سخت گردانی القائی
selective hardening
U
سخت گردانی انتخابی
magnetization characteristic
U
منحنی مغناطیس گردانی
softening furnace
U
کوره نرم گردانی
softening point
U
نقطه نرم گردانی
nitrogen hardening
U
سخت گردانی ازتی
broken hardening
U
سخت گردانی شکسته
double hardening
U
سخت گردانی مضاعف
partial jurisdiction
U
حق خود گردانی محدود
direct quenching
U
سخت گردانی مستقیم
magnetizing field
U
میدان مغناطیس گردانی
magnetizing current
U
جریان مغناطیس گردانی
radiation hardening
U
سخت گردانی تابشی
toughen by sparks
U
سخت گردانی با جرقه
quenching and tempering
U
ترساندن و سخت گردانی
magnetic biasing
U
مغناطیس گردانی مقدماتی
austemper
U
سخت گردانی باینیت
austemper
U
سخت گردانی حرارتی
ausformig
U
سخت گردانی اوستینیتی
aging
U
سخت گردانی زمانی
case harden
U
سخت گردانی سطحی
hard surfacing
U
سخت گردانی سطحی
work hardening
U
سخت گردانی سرد
age hardening
U
سخت گردانی زمانی
strain hadening
U
سخت گردانی کرنشی
curing vessel
U
فرف سخت گردانی
hardening furnace
U
کوره سخت گردانی
curing oven
U
کوره سخت گردانی
cure rate
U
سرعت سخت گردانی
cementation
U
سیمانکاری سخت گردانی
case hardening
U
سخت گردانی سطحی
quench age hardening
U
سخت گردانی و ترساندن
hardening room
U
اطاق سخت گردانی
hot tempering
U
سخت گردانی درجهای
hardening constituent
U
جزء سخت گردانی
hardening crake
U
ترک سخت گردانی
hardening distortion
U
شکستگی سخت گردانی
induced magnetization
U
مغناطیس گردانی القائی
simplification
U
ساده گردانی مختصر سازی
gas case hardening
U
سخت گردانی پوسته گازی
hardening strain
U
تغییر طول سخت گردانی
simplifications
U
ساده گردانی مختصر سازی
depth of hardening zone
U
عمق ناحیه سخت گردانی
reinstatement of revolving credit
U
اعتبار گردانی را تجدید کردن
battalion landing team
U
تیم پیاده شونده گردانی
strain age hardening
U
سخت گردانی کرنشی زمانی
oil hardening steel
U
فولاد سخت گردانی روغنی
carburizer
U
ماده ویژه سخت گردانی
simplifcation
U
ساده گردانی مختصر سازی
age hardening susceptibility
U
تقبل سخت گردانی زمانی
self hardening steel
U
فولاد خود سخت گردانی
salt bath hardening
U
سخت گردانی حمام نمک
quenched and tempered condition
U
حالت ترساندن و سخت گردانی
mold drying oven
U
کوره خشک گردانی قالبی
cold upsetting die
U
حدیده چاق گردانی سرد
hard facing alloy
U
الیاژ سخت گردانی سطحی
instantaneous frequency
U
مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
quenching and tempering furnace
U
کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
gas fired hardening tempering furnace
U
کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
salt bath case hardening
U
سخت گردانی سطحی حمام نمک
air hardening
U
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
spinwriter
U
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com