Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
debit
U
ستون بدهی
debited
U
ستون بدهی
debiting
U
ستون بدهی
debits
U
ستون بدهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
debit
U
در ستون بدهی گذاشتن
debited
U
در ستون بدهی گذاشتن
debiting
U
در ستون بدهی گذاشتن
debits
U
در ستون بدهی گذاشتن
Other Matches
conversion
U
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversions
U
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
moving pivot
U
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma
U
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
blocked
U
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle
U
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
baluster
U
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
rudder post
U
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
columna rostrata
U
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
U
از این ستون به آن ستون فرج است
cells
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft
U
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post
U
از این ستون بان ستون
tabulate
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
pace-setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
U
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
trail formation
U
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
cadre strength column
U
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
piled
U
ستون ستون لنگرگاه
pile
U
ستون ستون لنگرگاه
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column
U
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
acentrous
U
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle
U
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
debiting
U
بدهی
debits
U
بدهی
debited
U
بدهی
indebtedness
U
بدهی
due
U
بدهی
liabilities
U
بدهی
debts
U
بدهی
debt
U
بدهی
liability
U
بدهی
liability to disease
U
بدهی
debit
U
بدهی
oxygen debt
U
بدهی اکسیژن
national debt
U
بدهی ملی
contingent liability
U
بدهی اتفاقی
floating debt
U
بدهی متغیر
public debt
U
بدهی دولت
the d. of a debt
U
پرداخت بدهی
to be in debt
U
بدهی داشتن
to get into debt
U
بدهی پیداکردن
liabilities and assets
U
بدهی و دارایی
legal liability
U
بدهی قانونی
private debt
U
بدهی خصوصی
back
U
بدهی پس افتاده
debts
U
بدهی داشتن
backs
U
بدهی پس افتاده
net debt
U
بدهی خالص
debt
U
بدهی داشتن
admission of liability
U
قبول بدهی
debit note
U
صورتحساب بدهی
arrear
U
بدهی پس افتاده
debt perpetrator
U
مرتکب بدهی
arrear
U
بدهی معوق
bank overdraft
U
بدهی به بانک
due bill
U
سند بدهی
debit card
U
کارت بدهی
absolute liability
U
بدهی مطلق
contingent liability
U
بدهی احتمالی
acknowledgement of debt
U
اقرار به بدهی
an active debt
U
بدهی با ربح
liability insurance
U
بیمه بدهی
acknowladgement of debt
U
قبول بدهی
current liability
U
بدهی جاری
debit
U
حساب بدهی
book debts
U
بدهی دفتری
debited
U
حساب بدهی
promissory note
U
سند بدهی
capital liability
U
بدهی سرمایه
credit notes
U
سند بدهی
capital liability
U
بدهی درازمدت
collective liability
U
بدهی جمعی
credit note
U
سند بدهی
debt perpetrator
U
خطاکار در بدهی
liquidation
U
پرداخت بدهی
debt burden
U
بار بدهی
promissory notes
U
سند بدهی
debiting
U
حساب بدهی
promissory notes
U
برگه بدهی
debits
U
حساب بدهی
promissory note
U
برگه بدهی
orphaned
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
chargeable
U
قابل بدهی یا پرداخت
consolidated debt
U
بدهی یک کاسه شده
liquidation
[of something]
U
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
charge account
U
حساب بدهی مشتری
realisation
[British E]
[of something]
U
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
rebate
U
پرداخت قسمتی از بدهی
monetization
U
پرداخت نقدی بدهی
embarrassed with debts
U
زیر بار بدهی
default
U
عدم پرداخت بدهی
To be in debt up to ones ears.
U
غرق بدهی بودن
realization
[American E]
[of something]
U
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
deep in debt
U
تا گردن زیر بدهی
up to the eyes in debt
U
تا گردن زیر بدهی
due
U
بدهی موعد پرداخت
rebates
U
پرداخت قسمتی از بدهی
solvency
U
توانایی پرداخت بدهی
defaulted
U
عدم پرداخت بدهی
defaulting
U
عدم پرداخت بدهی
defaults
U
عدم پرداخت بدهی
i paid the debt plus interest
U
بدهی را با بهره ان دادم
to pay one's way
U
بدهی بهم نزدن
to keep ones he above water
O
از زیر بدهی بیرون آمدن
amortization
U
پرداخت بدهی به اقساط مساوی
Do you have an extra pen to lend me?
U
یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
to detain one's due
U
بدهی خودرا نگه داشتن
to pay off a debt
[mortgage]
U
بدهی
[رهنی]
را قسطی پرداختن
emcumbered with debts
U
زیر بار قرض یا بدهی
debits
U
به حساب بدهی کسی گذاشتن
insolvency
U
عدم توانایی در پرداخت بدهی
debiting
U
به حساب بدهی کسی گذاشتن
debit
U
به حساب بدهی کسی گذاشتن
debited
U
به حساب بدهی کسی گذاشتن
bubble tray column
U
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette
U
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
to keep ones head above water
خود را از بار بدهی رها کردن
pay off
U
با دادن بدهی از شرطلبکاری خلاص شدن
debt of record
U
بدهی قانونی record of court محکوم به
billing
U
صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
monetization
U
پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
omittance is no quit tance
U
بستانکاردلیل پرداخته شدن بدهی نیست
You must account for every penny.
باید تا دینار آخر حساب پس بدهی
Could you lend me some money ?
U
می توانی یک قدری به من پول قرض بدهی ؟
deficit
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
working capital
U
مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
tax avoidance
U
اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
deficits
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
debt of honour
U
بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
an insolvent estate
U
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
Could you move the table a little bit ?
U
ممکن است این میز راقدری تکان بدهی ؟
judgement dept
U
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
good riddance
<idiom>
U
وقتی چیزی را از دست بدهی وبخاطرش خیلی خوشحال باشی
elegit
U
حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
delegatee
U
کسیکه پرداخت بدهی شخص دیگر به او واگذار شده است
lien
U
حق تصرف مال یا ملکی تاهنگامیکه بدهی وابسته به ان داده شود
current liability
U
اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
leverage
U
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
bar
U
ستون
post
U
ستون
post-
U
ستون
strutted
U
ستون
posted
U
ستون
struts
U
ستون
posts
U
ستون
strut
U
ستون
bars
U
ستون
piers
U
ستون
hypophyge
U
پا ستون
columnar
U
در ستون ها
army corpa
U
ستون
astylar
U
بی ستون
column
U
ستون
column by column
U
ستون به ستون
column base
U
ته ستون
columns
U
ستون ها
filed
U
ستون
cantilever bridge
U
ستون پل
escape
U
ستون
fasciculus gracilis
U
ستون گل
pier
U
ستون
staple
U
ستون
stapled
U
ستون
stapling
U
ستون
jambs
U
ستون
jamb
U
ستون
acroter
U
پا ستون
acroterion
U
پا ستون
acroterium
U
پا ستون
acantha
U
ستون
file
U
ستون
plinths
U
ته ستون
column
U
ستون
pile
U
ستون
piled
U
ستون پل
piled
U
ستون
plinth
U
ته ستون
single file
U
به ستون یک
beams
U
ستون
beam
U
ستون
columns
U
ستون
stanchion
U
ستون
stud
U
ستون
shaft
U
ستون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com