Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pillar post of battery
U
ستون باتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
NiCad
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine
U
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable
[jumper cable]
U
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
NiMH
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
moving pivot
U
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma
U
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
baluster
U
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked
U
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle
U
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
U
از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata
U
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
rudder post
U
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
cells
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft
U
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post
U
از این ستون بان ستون
tabulated
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulate
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
pace-setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
U
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setters
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
cadre strength column
U
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
U
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
pile
U
ستون ستون لنگرگاه
piled
U
ستون ستون لنگرگاه
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column
U
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
acentrous
U
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle
U
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
batteries
U
باتری
battery copper
U
مس باتری
storage cell
U
باتری
c battey
U
باتری سی
battery charging rectifier
U
باتری پر کن
battery charger
U
باتری پر کن
h.t. battery
U
باتری ب
chargers
U
باتری پر کن
charger
U
باتری پر کن
b battery
U
باتری ب
battery water
U
اب باتری
battery
U
باتری
h.b. battery
U
باتری ا
heater battery
U
باتری ا
filament battery
U
باتری ا
orphans
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
battery jar
U
فرف باتری
storage battery
U
باتری انبارهای
cell cover
U
درپوش باتری
stand by battery
U
باتری یدکی
floating battery
U
باتری ذخیره
alkaline battery
U
باتری قلیایی
solution of battery
U
الکترولیت باتری
battery electrolyte
U
الکترولیت باتری
battery filler
U
سرنگ باتری
battery syringe
U
سرنگ باتری
isolator for battery plate
U
لایی باتری
battery isolator
U
لایی باتری
battery hold down
U
میانگیردار باتری
battery insulator
U
میانگیر باتری
battery insulator
U
عایق باتری
standby battery
U
باتری اضطراری
starting battery
U
باتری استارت
hold down for batteryseparator
U
میانگیردار باتری
battery liquid
U
مایع باتری
discharger for battery
U
باتری خالی کن
acummulator battery
U
باتری بارشدنی
battery cell
U
پیل باتری
battery case
U
جعبه باتری
battery carrier
U
شاسی باتری
battery carbon
U
زغال باتری
battery capacity
U
فرفیت باتری
battery box
U
جعبه باتری
battery ammeter
U
امپرسنج باتری
battery acid
U
اسید باتری
b. eliminator
U
جانشین باتری ب
secondary cell
U
پیل باتری
gelatine battery
U
باتری خشک
battery charging cable
U
کابل باتری پر کن
rechargeable battery
U
باتری بارشدنی
battery discharger
U
باتری خالی کن
battery current
U
برق باتری
battery cradle
U
کلاف باتری
air cell a battery
U
باتری رادیو
batterty cover
U
سرپوش باتری
battery charging rheostat
U
رئوستای باتری پر کن
gelatine battery
U
باتری ژلاتینی
battery charging plug
U
دو شاخه باتری پر کن
automobile battery
U
باتری اتومبیل
battery liquid
U
الکترولیت باتری
battery paint
U
رنگ باتری
burning rack
U
قاب باتری
battery electrode
U
الکترود باتری
secondary battery
U
پیل باتری
sediments
U
درد باتری
edison
U
باتری ادیسن
dry storage battery
U
باتری ژلاتینی
ignition battery
U
باتری استارت
impurities in battery
U
ناخالصیهای باتری
nickel iron battery
U
باتری ادیسن
voltaic battery
U
باتری ولتایی
lighting battery
U
باتری روشنایی
plante cell
U
باتری پلانته
sediment
U
درد باتری
polarization
U
پلاریزاسیون باتری
dry battery
U
باتری خشک
secondary battery
U
باتری بارشدنی
battery mounting
U
پایه باتری
battery receiver
U
رادیو باتری
battery vise
U
گیره باتری
battery turntable
U
میز باتری
battery polarization
U
قطبش باتری
battery terminal
U
قطب باتری
storage battery
U
باتری بارشدنی
battery solution
U
محلول باتری
grid of a battery
U
شبکه باتری
battery voltage
U
ولتاژ باتری
battery oven
U
کوره باتری
storage cell
U
پیل باتری
battery plate
U
صفحه باتری
gravity battery
U
باتری وزنی
barbette
U
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column
U
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
batteries
U
که یک باتری پشتیبان دارد
area of battery plate
U
سطح صفحه باتری
local action
U
تخلیه موضعی باتری
backs
U
که یک باتری پشتیبان دارد
twenty four hour charge rate
U
امپر مجاز باتری
back
U
که یک باتری پشتیبان دارد
lead acid battery
U
باتری سرب- اسید
heater battery
U
باتری گرم کننده
thin plate battery
U
باتری صفحه نازک
idle voltage of battery
U
ولتاژ هرز باتری
hardened battery plate
U
صفحه باتری سخت
train lighting battery
U
باتری روشنایی ترن
universal receiver
U
رادیو برق و باتری
ampere hour efficiency of storage batter
U
بازده باتری انبارهای
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
group of battery plates
U
دسته صفحات باتری
nickel iron battery
U
باتری نیکل-اهن
overdischarge of battery
U
تخلیه فرساینده باتری
battery hydrometer
U
چگالی سنج باتری
reversed battery plate
U
صفحه باتری معکوس
pasted plate
U
صفحه باتری خمیری
battery jar spacer
U
لایی فرف باتری
battery resistance
U
مقدار مقاومت باتری
battery steamer
U
کوره باتری بخاری
battery still
U
دیگ تقطیر باتری
shedding of battery plate
U
ریزش صفحه باتری
separator
U
میان گیر باتری
faure plate
U
صفحه باتری خمیری
dry storage battery
U
باتری انبارهای خشک
closed circuit battery
U
باتری با مدار بسته
cell tester
U
ولت سنج باتری
discharge
U
خالی کردن باتری
cementation
U
سیمانی شدن باتری
battery connector
U
رابط پیل باتری
carbon battery plate
U
صفحه باتری کربنی
plante battery plate
U
صفحه باتری پلانته
cutout relay
U
رله باتری پرکن
cell connector
U
رابط پیل باتری
plate press
U
پرس صفحه باتری
plate puller
U
انبر صفحه باتری
plunge battery
U
باتری با الکترد شناور
porosity of battery plate
U
تخلخل صفحه باتری
to charge the battery
U
باتری را بار کردن
overfilling of battery
U
سرشار کردن باتری
accumulator
U
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
low tension battery
U
باتری فشار ضعیف رادیو
cranking capacity of battery
U
فرفیت راه اندازی باتری
replenishing
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
The battery is dead.
باتری تمام شده است.
replenished
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenish
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
The battery is dead.
باتری خالی شده است.
glass separator
U
میان گیر شیشهای باتری
total discharge
U
تخلیه الکتریکی عمیق
[در باتری]
The battery is discharged (emptied).
U
باتری خالی شده است.
power pack
U
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
forming of battery plates
U
اماده سازی صفحات باتری
The engine runs by a battery.
U
این موتور با باتری کار می کند.
cathodes
U
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathode
U
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
battery
U
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
batteries
U
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
luggable
U
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
invisible
U
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
dry cell battery
U
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours.
U
ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car
U
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com