English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
star spangled U ستاره نشان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
star U نشان ستاره اختر
starred U نشان ستاره اختر
stars U نشان ستاره اختر
asterisk U نشان ستاره
asterisk U با ستاره نشان کردن
asterisks U نشان ستاره
asterisks U با ستاره نشان کردن
asterism U نشان ستاره
campaign star U نشان جنگی ستاره
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
Other Matches
binary star U ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
Lesghi star U ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star U ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planets U ستاره سیار ستاره بخت
planet U ستاره سیار ستاره بخت
concentrator U وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform U ستاره وار ستاره وش
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry U دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
marking U نشان دار سازی نشان
markings U نشان دار سازی نشان
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
asterisk U ستاره
stellar U پر ستاره
starred U ستاره
star U ستاره
aster U ستاره
stars U ستاره
starless U بی ستاره
asterisks U ستاره
marks U نشان کردن نشان
mark U نشان کردن نشان
astral U شبیه ستاره
pulsating star U ستاره تپنده
proto star U پیش ستاره
rolling stone <idiom> U ستاره سهیل
Pole Star U ستاره قطبی
polestar U ستاره قطبی
neutron star U ستاره نوترونی
north star U ستاره قطبی
vesper U ستاره غروب
north star U ستاره شمالی
nova U فانی ستاره
loadstar U ستاره قطبی
shooting star U ستاره ثاقب
planetesimal U کوچک ستاره
pluto U ستاره پلوتو
polaris U ستاره جدی
polaris U ستاره قطبی
y winding U اتصال ستاره
pip U ستاره سردوش
star connection U اتصال ستاره
farsi be engilisi U ارایشگاه ستاره
stelliform U بشکل ستاره
stellate U ستاره مانند
starlike U ستاره مانند
starlet U ستاره کوره
starlet U ستاره کوچک
star bit U بیت ستاره
star washer واشر ستاره ای
y voltage U ولتاژ ستاره
star voltage U ولتاژ ستاره
shooting stars U ستاره ثاقب
star spangled U مزین به ستاره
astronmer U ستاره شناس
supergaint U ستاره ابرغول
pipped U ستاره سردوش
pipping U ستاره سردوش
pips U ستاره سردوش
y network U شبکه ستاره
y connection U اتصال ستاره
Jove U ستاره مشتری
uranus U ستاره اورانوس
goat U ستاره جدی
sabaism U ستاره پرستی
goats U ستاره جدی
astrologer U ستاره شناس
astrologers U ستاره شناس
sea nettle U ستاره دریای
star finder U ستاره یاب
neptune U ستاره نپتون
astronomers U ستاره شناس
asteroidal U مانند ستاره
daystar U ستاره بامداد
dwarf star U ستاره کوتوله
evening star U ستاره شامگاهی
finger fish U ستاره دریایی
an infinitude of stars U تعدادنامحدودی ستاره
fixed star U ستاره ثابت
gaint star U ستاره غول
day star U ستاره بامداد
d. star U ستاره جفتی
asteroids U شبیه ستاره
asteroid U شبیه ستاره
starfish U ستاره دریایی
asterial U ستاره شکل
mars U ستاره مریخ
companion U ستاره ندیم
hexagram U ستاره شش وجهی
comets U ستاره گیسودار
sea pad U ستاره دریایی
georgium sidus U ستاره جرج
lodestar U ستاره قطبی
loadstar U ستاره راهنما
morning star U ستاره بامدادی
morning star U ستاره صبح
lodestar U ستاره راهنما
lodestaror load U ستاره قطبی
comet U ستاره گیسودار
lucifer U ستاره بامدادی
lunette U ستاره صغیر
medusa U ستاره دریایی
astronavigation U ستاره نوردی
stellar U ستاره وار
astronomer U ستاره شناس
camelopard U ستاره زرافه
cameleopardalis U ستاره زرافه
moring star U ستاره بامداد
hesper U ستاره مغرب
hesperus U ستاره شام
multiple star U ستاره چندگانه
stellar U شبیه ستاره
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
asteroids U ستاره مانند ستارهای
blazing star U ستاره دنباله دار
bronze star medal U مدال ستاره برنز
star crossed U دارای ستاره نحس
asterism U هر چیزی شبیه ستاره
star delta switch U کلید ستاره مثلث
receptor U ستاره مساعد گیرنده
caster U ستاره اول دو پیکر
shiner U ستاره کلاه ابریشمی
pulsating star U ستاره ضربان دار
giant star U ستاره بزرگ و درخشان
twinkling U چشمک زدن ستاره
all-star U تیم تمام ستاره
he can read the sky U ستاره شناس است
all star U تیم تمام ستاره
pentalpha U ستاره پنج پره
medusoid U مانند ستاره دریایی
syzygy U استقرارسه ستاره در خط مستقیم
Dingbat U نوشتاری که حاوی ستاره
receptors U ستاره مساعد گیرنده
asteroid U ستاره مانند ستارهای
astreated U تزئین شده با ستاره ها
regulus U ستاره قلب الاسد
stardom U ستاره شدن سینماوغیره
azimuth U ازیموت ستاره السمت
pentagram U ستاره پنج راس
moring star U ستاره صبح ناهید
casters U ستاره اول دو پیکر
comet U ستاره دنباله دار
castor U ستاره اول دو پیکر
castors U ستاره اول دو پیکر
starlight U وابسته بنور ستاره
comets U ستاره دنباله دار
starfinder U دستگاه ستاره یاب
venus U زن زیبا ستاره زهره
star globe U ستاره یاب کروی
stellify U بشکل ستاره دراوردن
lucky star <idiom> U ستاره بخت واقبال
stellify U بشکل ستاره درامدن
trigon U اجتماع سه ستاره باهم
trigon U سه حالتی ستاره سه تایی
the north star U ستاره قطبی یا شمالی
supergaint U ستاره فوق غول
stellular U شبیه ستاره کوچک
star of bethlehem U ستاره بیت اللحم
starred U ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
the track of a comet U مسیر ستاره دنباله دار
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
cometography U شرح ستاره دنباله دار
sirius U ستاره کاروان کش درکلب اکبر
astronomy U علم نجوم ستاره شناسی
star U ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
ace U ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
stars U ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
astrology U طالع بینی ستاره شناسی
aces U ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
planetarium U سیاره نما ستاره دیدگاه
planetariums U سیاره نما ستاره دیدگاه
star turn U ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
pole position U آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
asteriated U دارای اشعهء ستاره مانند
solstitium U [نقطه] انقلاب [ستاره شناسی]
starlit U روشن شده از نور ستاره
astrological U منسوب به علم ستاره شناسی
hydromedusa U نجم البحر یا ستاره دریایی
He has not a single star in all the seven skies. <proverb> U یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
Crater U پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
pentacle U طلسمی بشکل ستاره پنج راس
planetoid U اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
copernician U وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
asteroid U نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
see stars <idiom> U براثر ضربه به سر ستاره دور سر دیدن
Cup U پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
asteroids U نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
uranology U مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
infortune U ستاره نحس بهرام یا کیوان وگاهی تیر
cars U اطاق راه اهن هفت ستاره دب اکبر
car U اطاق راه اهن هفت ستاره دب اکبر
cama U توده ابرمانندی که هسته ستاره دنباله داررافراگرفته است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com