English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cockpit canopy سایبان خلبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
copilot U کمک خلبان خلبان دوم
shadings U سایبان
pergolas U سایبان
hovels U سایبان
hovel U سایبان
pentice U سایبان
bower U سایبان
bowers U سایبان
shades U سایبان
shade U سایبان
parasol U سایبان
umbrellas U سایبان
umbrella سایبان
canopy U سایبان
canopies U سایبان
sun blind U سایبان
pergola U سایبان
dorse U سایبان
parasols U سایبان
awning U سایبان
baldacchino U سایبان پایدار
feast of tabernacles U عید سایبان
sunshades U سایبان ساباط
sunshade U سایبان ساباط
baldaquin U سایبان پایدار
ciborium U سایبان محراب
car port U سایبان اتومبیل
baldachin U سایبان پایدار
car ports U سایبان اتومبیل
awning U سایبان کرباسی
abat vent U سایبان کوچک
awnings U سایبان کرباسی
baldachino U سایبان پایدار
snowshed U سایبان برفی
marquee U خیمه بزرگ سایبان
abat jour U سایبان پنجره هوا
canopy release knob دکمه برقراری سایبان
booths U سایبان خیمه پاسگاه
booth U سایبان خیمه پاسگاه
marquees U خیمه بزرگ سایبان
sentry box U سایبان چوبی نگهبان
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان
stanchion U سایبان یا چادر جلومغازه
ride rope U بند سایبان کشتی
embower U درداربست جادادن در سایبان نشاندن
canopy U کروک اتومبیل سایبان گذاشتن
canopies U کروک اتومبیل سایبان گذاشتن
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
sentry box U سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
dais U سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
pilot U خلبان
aviator U خلبان
pilotless U بی خلبان
aviators U خلبان
aivatrix U خلبان زن
fly boy U خلبان
aeronaut U خلبان
pilots U خلبان
piloted U خلبان
autopilot U خلبان اتوماتیک
compilot U کمک خلبان
flying officer U افسر خلبان
copilot U کمک خلبان
first pilot U خلبان اول
co-pilot U کمک خلبان
automatic pilot U خلبان اتوماتیک
beeped U هواپیمای بی خلبان
beep U هواپیمای بی خلبان
droned U هواپیمای بی خلبان
nautical U خلبان کتاب
droning U هواپیمای بی خلبان
drone U هواپیمای بی خلبان
automatic pilots U خلبان اتوماتیک
beeping U هواپیمای بی خلبان
beeps U هواپیمای بی خلبان
co-pilots U کمک خلبان
cockpits U اطاقک خلبان
cockpits U کابین خلبان
cockpit U اطاقک خلبان
soloist U خلبان تک پرواز
drones U هواپیمای بی خلبان
soloists U خلبان تک پرواز
cockpit U کابین خلبان
co pilot U کمک خلبان
abat-voix U [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
cockpit U اطاقک خلبان درهواپیما
fury U نوعی جت تک موتوره و تک خلبان
ace U خلبان ماهر و متهور
sailplaner U خلبان هواپیمای بی موتور
aces U خلبان ماهر و متهور
army aviator U خلبان نیروی زمینی
army aviator U خلبان هوانیروز نیروزفر
unattended U به طور خودکار بی خلبان
cockpits U اطاقک خلبان درهواپیما
pilot's trace U کالک دستی خلبان
piloted U خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot U خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot's trace U کالک راهنمای خلبان هواپیما
test pilots U خلبان ازمایش کننده هواپیما
test pilot U خلبان ازمایش کننده هواپیما
kamikaze U خلبان ازجان گذشته ژاپنی
pilots U خلبان هواپیما راننده کشتی
drone antisubmarine helicopter U هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
autopilot [A/P] U خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot [A/P] U خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
autopilot [A/P] U خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot [A/P] U خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
helicopter pilot U خلبان چرخبال [شغل] [حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot U خلبان هلیکوپتر [شغل] [حمل و نقل هوایی]
clamshell U کاناپه خلبان که از جلو یاعقب لولا شده
sky surfer U هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
hand glider U هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
standing wave U موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
decision height U حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision altitude U ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
astrodome U گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
wingman U خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
artificial horizon U یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
drone U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
cabin pressure altimeter U ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
drones U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
skipper U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippered U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippers U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com