English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clandestine U سازمان پنهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
clandestine U سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
Other Matches
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring U سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
structure U سازمان سازمان دادن
structures U سازمان سازمان دادن
hideousness U پنهانی
hugger mugger U پنهانی
occultness U پنهانی
furtiveness U پنهانی
covert U پنهانی
hiding U پنهانی
deliescence U پنهانی
concealed U پنهانی
latently U به پنهانی
taking refuge U پنهانی
hidings U پنهانی
cryptographic U پنهانی
under hand U درنهان به پنهانی
potential U نهانی پنهانی
privacy U پوشیدگی پنهانی
latency U مرحله پنهانی
sneak U حرکت پنهانی
sneaked U حرکت پنهانی
sneaks U حرکت پنهانی
abditory U انبار پنهانی
cache memory U حافظه پنهانی
latency U پنهانی ناپیدایی
cryptogram U پیام پنهانی
covert operations U عملیات پنهانی
encryption U پنهانی کردن
autotelic U دارای عزم پنهانی
to be in cahoots with somebody [ to connive with somebody] [to make common cause with somebody] <idiom> U همدستی پنهانی با کسی
encryption algorithm U الگوریتم پنهانی کردن
secrecy U پنهانی بودن سریت
undercurrents U عمل پنهانی زیر موج
undercurrent U عمل پنهانی زیر موج
tamper U مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
to skive off early [British English] U با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
to decamp U با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
escape line U مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
bugged U اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
departments U سازمان
department U سازمان
systems U سازمان
organization U سازمان
system U سازمان
organisms U سازمان
organism U سازمان
organisations U سازمان
activities U سازمان
activity U سازمان
structure U سازمان
structures U سازمان
inst U سازمان
structuring U سازمان
machinery U سازمان
institution U سازمان
organizations U سازمان
to have a nibble U پنهانی تکه تکه [کوچک] خوردن
data organization U سازمان داده ها
charity organization U سازمان خیریه
organising U سازمان دادن
organize U سازمان دادن
economic organization U سازمان اقتصادی
physique U سازمان بدن
physiques U سازمان بدن
organizational U مربوط به سازمان
organises U سازمان دادن
task organization U سازمان رزمی
unit structure U سازمان یکان
United Nations U سازمان ملل
file organization U سازمان پرونده
system U مجموعه سازمان
labor organization U سازمان کارگری
file organization U سازمان فایل
board of inspection and survey U سازمان بازرسی
systems U مجموعه سازمان
visual organization U سازمان دیداری
force structure U سازمان یکانها
organized U سازمان یافته
planning organization U سازمان برنامه
organizes U سازمان دادن
tailor U سازمان دادن
tailors U سازمان دادن
organizations U سازمان بندی
nonprofit organization U سازمان غیرانتفاعی
organization U سازمان بندی
organization chart U لوحه سازمان
organisations U سازمان بندی
labor service U سازمان کار
table of organization U جدول سازمان
counterintelligence U سازمان ضد جاسوسی
organizing U سازمان دادن
reorganization U تجدید سازمان
social organization U سازمان اجتماعی
sensory organization U سازمان حسی
foundation U سازمان خیریه
restructures U تجدید سازمان کردن
United Nations U سازمان ملل متحد
restructured U تجدید سازمان کردن
restructure U تجدید سازمان کردن
united nations organization U سازمان ملل متحد
organize U بازار سازمان یافته
economic reorganization U تجدید سازمان اقتصادی
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
food and agricultural organization U سازمان خواروبار وکشاورزی
Organization of American States U سازمان دول امریکایی
organized market U بازار سازمان یافته
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
stablishment U قسمت نظامی سازمان
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
direction U سازمان دهی یامدیریت
the church e. U سازمان قانونی کلیسا
hiring hall U اژانس یا سازمان کاریابی
organises U بازار سازمان یافته
order of battle U سازمان نیروهایا یکان
u.n. U سازمان ملل متحد
geological survey U سازمان زمین شناسی
front office U سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
type table U نوع جدول سازمان
nonprofit organization U سازمان غیر انتفاعی
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
task organization U سازمان برای رزم
advance organizer U پیش سازمان دهنده
reorganised U دوباره سازمان دادن
reorganises U دوباره سازمان دادن
reorganises U تجدید سازمان کردن
reorganising U دوباره سازمان دادن
reorganising U تجدید سازمان کردن
reorganize U دوباره سازمان دادن
compositions U ارایش یکان سازمان
composition U ارایش یکان سازمان
organizes U بازار سازمان یافته
direct U مدیریت یا سازمان دهی
reorganization U تجدید سازمان کردن
infrastructure U سازمان زیر سازی
tribalism U سازمان وتشکیلات قبیلهای
organized U سازمان داده شده
directed U مدیریت یا سازمان دهی
association for women in computing U سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
reorganize U تجدید سازمان کردن
reorganized U دوباره سازمان دادن
directs U مدیریت یا سازمان دهی
reorganizing U تجدید سازمان کردن
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
reorganised U تجدید سازمان کردن
reform U اصلاحات تجدید سازمان
organising U بازار سازمان یافته
chief programmer U سازمان برنامه نویسی
reforms U اصلاحات تجدید سازمان
cadre U اعضای یک سازمان نظامی
reorganized U تجدید سازمان کردن
reorganizes U دوباره سازمان دادن
cento U سازمان پیمان مرکزی
organizing U بازار سازمان یافته
reorganizes U تجدید سازمان کردن
reorganizing U دوباره سازمان دادن
cadres U اعضای یک سازمان نظامی
organization of central american states U سازمان دول امریکای مرکزی
accountable supply distribution activity U سازمان نگهداری سوابق امادی
organization of petroleum exporting cont U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
reorder point U نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
sequential file organization U سازمان دهی ترتیبی فایل
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
organization for economic co opration U سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
APEC U سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
mafias U سازمان سری و قانون شکن
mafias U سازمان سری دولت ستیز
mafia U سازمان سری و قانون شکن
mafia U سازمان سری دولت ستیز
distribution U سازمان دادن پراکندگی تیر
OAS U مخفف سازمان کشورهای امریکایی
distributions U سازمان دادن پراکندگی تیر
OPEC U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
international standards organization U سازمان استانداردهای بین المللی
international refugee organization U سازمان بین المللی اوارگان
gestapo U گشتاپو سازمان پلیس مخفی
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
consumer organization U سازمان حمایت از مصرف کنندگان
e c s c (european coal & steel commissio U سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
ku klux klan U سازمان سری ضدسیاهپوستان امریکا
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
coefficient of relative efficiency organ U ضریب نسبی کارایی سازمان
north atlantic treaty organization (nato U سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
competroller U سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
general assmbly of the united nations U مجمع عمومی سازمان ملل متحد
eia U Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com