Perdic | سازمان نگهداری سوابق امادی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	accountable supply distribution activity U	سازمان نگهداری سوابق امادی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	record keeping U	نگهداری سوابق
	accountable depot U	مرکز نگهداری سوابق حسابداری
	accountability U	ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
	record book U	دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
	custodial record U	پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
	sub domain U	سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
	central treaty organization U	سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
	corrective maintenance U	نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
	secret police U	سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
	constraint of supply U	محدودیت امادی
	item U	اقلام امادی
	items U	اقلام امادی
	supply reserves U	ذخایر امادی
	supply manifest U	بارنامه امادی
	class ii activity U	فعالیت امادی طبقه 2
	class i activity U	فعالیت امادی طبقه 1
	acorns U	گروه امادی مقدم
	major end item U	اقلام عمده امادی
	supply control U	کنترل تدارکات اعتبار امادی
	supply catalog U	ایین نامه تدارکاتی یا امادی
	supply arms U	یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
	ibi U	Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
	maintenance U	تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
	records U	سوابق
	information U	سوابق
	case histories U	سوابق
	reference U	سوابق
	references U	سوابق
	case history U	سوابق
	dossier U	سوابق
	dossiers U	سوابق
	data U	سوابق دانسته ها
	central treaty organization U	پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
	gun book U	دفتریادداشت سوابق توپ
	data U	سوابق عناصر داده ها
	logbook U	کتاب سوابق هواپیما
	record book U	دفتر ثتب سوابق
	economic and social council U	شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
	contract record U	سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
	please send me the p papers U	خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
	international labour organization U	سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
	stables U	گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
	stable U	گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
	apparatus [machinery] U	سازمان [سازمان اداری ]
	structuring U	سازمان سازمان دادن
	structures U	سازمان سازمان دادن
	structure U	سازمان سازمان دادن
	past performances U	سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
	judge made law U	نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
	court of record U	دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
	exempt player U	بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
	consumer logistics U	امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
	approved data U	سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
	dogmatism U	دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
	wild cord U	تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
	service records U	سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
	devil's advocates U	کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
	devil's advocate U	کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
	channel airlift U	سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
	institution U	سازمان
	activity U	سازمان
	activities U	سازمان
	system U	سازمان
	organism U	سازمان
	inst U	سازمان
	organisms U	سازمان
	systems U	سازمان
	department U	سازمان
	departments U	سازمان
	machinery U	سازمان
	organization U	سازمان
	structure U	سازمان
	structuring U	سازمان
	structures U	سازمان
	organisations U	سازمان
	organizations U	سازمان
	reorganization U	تجدید سازمان
	task organization U	سازمان رزمی
	data organization U	سازمان داده ها
	counterintelligence U	سازمان ضد جاسوسی
	nonprofit organization U	سازمان غیرانتفاعی
	table of organization U	جدول سازمان
	social organization U	سازمان اجتماعی
	systems U	مجموعه سازمان
	organization chart U	لوحه سازمان
	organizing U	سازمان دادن
	organizes U	سازمان دادن
	economic organization U	سازمان اقتصادی
	organizations U	سازمان بندی
	foundation U	سازمان خیریه
	file organization U	سازمان پرونده
	organising U	سازمان دادن
	physique U	سازمان بدن
	physiques U	سازمان بدن
	organises U	سازمان دادن
	file organization U	سازمان فایل
	force structure U	سازمان یکانها
	system U	مجموعه سازمان
	tailor U	سازمان دادن
	clandestine U	سازمان پنهانی
	organize U	سازمان دادن
	unit structure U	سازمان یکان
	United Nations U	سازمان ملل
	board of inspection and survey U	سازمان بازرسی
	visual organization U	سازمان دیداری
	organizational U	مربوط به سازمان
	planning organization U	سازمان برنامه
	organized U	سازمان یافته
	organisations U	سازمان بندی
	tailors U	سازمان دادن
	organization U	سازمان بندی
	charity organization U	سازمان خیریه
	sensory organization U	سازمان حسی
	labor organization U	سازمان کارگری
	labor service U	سازمان کار
	holding U	نگهداری
	conservation U	نگهداری
	storage U	نگهداری
	upkeep U	نگهداری
	retention U	نگهداری
	detainer U	نگهداری
	retinues U	نگهداری
	retinue U	نگهداری
	internment U	نگهداری
	sustentation U	نگهداری
	sustention U	نگهداری
	custody U	نگهداری
	detentions U	نگهداری
	guarding subsidy U	حق نگهداری
	landing, storage, delivery U	نگهداری
	maintenance U	نگهداری
	detention U	نگهداری
	safe guard U	نگهداری
	preservation U	نگهداری
	keeping U	نگهداری
	safe keeping U	نگهداری
	sustenance U	نگهداری
	guardianship U	نگهداری
	protection U	نگهداری
	reforms U	اصلاحات تجدید سازمان
	organized U	سازمان داده شده
	composition U	ارایش یکان سازمان
	reorganizes U	تجدید سازمان کردن
	reform U	اصلاحات تجدید سازمان
	directs U	مدیریت یا سازمان دهی
	u.n. U	سازمان ملل متحد
	cento U	سازمان پیمان مرکزی
	reorganised U	تجدید سازمان کردن
	compositions U	ارایش یکان سازمان
	Civil Aviation Organization U	سازمان هواپیمایی کشور
	reorganizing U	تجدید سازمان کردن
	reorganizing U	دوباره سازمان دادن
	type table U	نوع جدول سازمان
	reorganizes U	دوباره سازمان دادن
	cadres U	اعضای یک سازمان نظامی
	cadre U	اعضای یک سازمان نظامی
	reorganised U	دوباره سازمان دادن
	advance organizer U	پیش سازمان دهنده
	association for women in computing U	سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
	reorganises U	تجدید سازمان کردن
	reorganising U	دوباره سازمان دادن
	world health organization U	سازمان بهداشت جهانی
	reorganising U	تجدید سازمان کردن
	infrastructure U	سازمان زیر سازی
	tribalism U	سازمان وتشکیلات قبیلهای
	reorganize U	دوباره سازمان دادن
	restructure U	تجدید سازمان کردن
	United Nations U	سازمان ملل متحد
	reorganized U	دوباره سازمان دادن
	reorganized U	تجدید سازمان کردن
	united nations organization U	سازمان ملل متحد
	reorganises U	دوباره سازمان دادن
	hiring hall U	اژانس یا سازمان کاریابی
	organising U	بازار سازمان یافته
	table of organization and equipment (toe U	جدول سازمان و تجهیزات
	organizing U	بازار سازمان یافته
	social security organization U	سازمان تامین اجتماعی
	organizes U	بازار سازمان یافته
	economic reorganization U	تجدید سازمان اقتصادی
	organize U	بازار سازمان یافته
	geological survey U	سازمان زمین شناسی
	front office U	سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
	food and agricultural organization U	سازمان خواروبار وکشاورزی
	stablishment U	قسمت نظامی سازمان
	organises U	بازار سازمان یافته
	task organization U	سازمان برای رزم
	Organization of American States U	سازمان دول امریکایی
	restructured U	تجدید سازمان کردن
	restructures U	تجدید سازمان کردن
	direction U	سازمان دهی یامدیریت
	nonprofit organization U	سازمان غیر انتفاعی
	direct U	مدیریت یا سازمان دهی
	organized market U	بازار سازمان یافته
	reorganize U	تجدید سازمان کردن
	chief programmer U	سازمان برنامه نویسی
	the church e. U	سازمان قانونی کلیسا
	coast defence U	سازمان پدافنداز ساحل
	order of battle U	سازمان نیروهایا یکان
	reorganization U	تجدید سازمان کردن
	directed U	مدیریت یا سازمان دهی