Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mug
U
ساده لوح دهان
mugged
U
ساده لوح دهان
mugging
U
ساده لوح دهان
mugs
U
ساده لوح دهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slaver
U
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver
U
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
simple design
U
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
To pass the news by word of mouth .
U
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
rictus
U
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
kiss of life
U
تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal
U
دهان دار وابسته به دهان
basic
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
expired air method
U
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
mirror carpet
U
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structuring
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
polystome
U
دهان
slobber
U
اب دهان
potato box
U
دهان
saliva
U
اب دهان
jibbed
U
دهان
spittle
U
اب دهان
puss
U
دهان
jib
U
دهان
astomatous
U
بی دهان
unmuffle
U
دهان
jibbing
U
دهان
jibs
U
دهان
polystomatous
U
دهان
astomatal
U
بی دهان
OS
U
دهان
slobbered
U
اب دهان
slobbering
U
اب دهان
mouths
U
دهان
mouth
U
دهان
mouthed
U
دهان
gobs
U
دهان
mouthing
U
دهان
gob
U
دهان
chops
U
دهان
slobbers
U
اب دهان
insalivate
U
اب دهان زدن به
gymnostomous
U
برهنه دهان
fomalhaut
U
دهان ماهی
gagged
U
دهان باز کن
stomatal
U
دهان دار
reeking
U
بخار دهان
reeked
U
بخار دهان
cyclostomatous
U
دهان گرد
reek
U
بخار دهان
microstomous
U
کوچک دهان
mouthy
U
دهان دار
gagging
U
دهان باز کن
rictus
U
چاک دهان
gag
U
دهان باز کن
spit
U
اب دهان خدو
reeks
U
بخار دهان
peroral
U
از راه دهان
gags
U
دهان باز کن
stoma
U
شکاف دهان
openmouthed
U
دهان باز
neb
U
پوزه دهان
cyclostomate
U
دهان گرد
astomatal
U
فاقد دهان
slobbered
U
دهان را اب انداختن
mouths
U
در دهان گذاشتن
slobbers
U
دهان را اب انداختن
halitosis
U
گند دهان
palate
U
سقف دهان
palates
U
سقف دهان
slobber
U
دهان را اب انداختن
mouthing
U
در دهان گذاشتن
mouthed
U
در دهان گذاشتن
oral
U
از راه دهان
scolds
U
ادم بد دهان
scolded
U
ادم بد دهان
scold
U
ادم بد دهان
spits
U
اب دهان خدو
mouth
U
در دهان گذاشتن
throats
U
صدا دهان
fetid
U
گند دهان
throat
U
صدا دهان
orals
U
از راه دهان
slobbering
U
دهان را اب انداختن
stomatal
U
وابسته به دهان
stomatic
U
شبیه دهان
to shut up
U
دهان بستن
toho
U
دهان ببر
mouthwashes
U
دهان شویه
mouthwash
U
دهان شویه
mouth-watering
U
دهان آب انداز
widemouthed
U
دهان باز
stomatous
U
دهان دار
stomatitis
U
ورم دهان
mum's the word
<idiom>
U
دهان قرص
stomatology
U
دهان پزشکی
say a mouthful
<idiom>
U
حرف دهان پر کن
slobbered
U
اب دهان روان ساختن
cake-hole
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
slobbering
U
اب دهان روان ساختن
pie hole
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
bazoo
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
drools
U
اب از دهان تراوش شدن
ejaculating
U
از دهان بیرون پراندن
drooling
U
اب از دهان تراوش شدن
mush
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
ejaculates
U
از دهان بیرون پراندن
gob
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
blurt
U
از دهان بیرون انداختن
trap
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
chops
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
jaws
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
maw
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
ejaculate
U
از دهان بیرون پراندن
ejaculated
U
از دهان بیرون پراندن
slobber
U
اب دهان روان ساختن
drooled
U
اب از دهان تراوش شدن
drool
U
اب از دهان تراوش شدن
muzzles
U
دهان بند دهنه
muzzled
U
دهان بند دهنه
gag
U
دهان بند بستن
gagged
U
دهان بند بستن
dry mouth
U
خشکی دهان
[پزشکی]
gagging
U
دهان بند بستن
dry mouth syndrome
U
خشکی دهان
[پزشکی]
gags
U
دهان بند بستن
xerostomia
U
خشکی دهان
[پزشکی]
muzzle
U
دهان بند دهنه
muzzling
U
دهان بند دهنه
spit
U
اب دهان پرتاب کردن
Wellington
U
چکمه دهان گشاد
trap
U
نیرنگ فریب دهان
squiggle
U
در دهان قرقره کردن
socket
کام
[سقف دهان]
yap
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
halitosis
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
bad breath
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
fetor oris
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
squiggles
U
در دهان قرقره کردن
spits
U
اب دهان پرتاب کردن
slobbers
U
اب دهان روان ساختن
stomatogastric
U
وابسته به دهان ومعده
to escape one's lips
U
از دهان کسی در رفتن
toadfish
U
ماهی دهان گشاددریایی
clump block
U
قرقره دهان گشاد
fish fag
U
زن بدزبان یابد دهان
paralysis of the face
U
لغو یا کجی دهان
orinasal
U
از دهان و بینی درامده
fondant
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
fondants
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
hagfish
U
مارماهی دهان گرد
fullmouthed
U
دارای دهان کامل
swearer
U
ادم بد دهان وفحاش
To muzzle the people.
U
دهان مردم را بستن
mouthpart
U
زائده نزدیک دهان
spiracular
U
شبیه سوراخ دهان
throw to the wolves
<idiom>
U
به دهان گرگ انداختن
aboral
U
نقطه مقابل دهان
screw up
U
غنچه کردن دهان
sound off
U
مزه دهان کسیرافهمیدن
gape
U
نگاه خیره با دهان باز
hand to mouth reaction
U
واکنش دست به دهان بردن
to gape
U
با خیره دهان باز کردن
he did not open his lips
U
دهان نگشود سخن نگفت
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
U
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
aftertastes
U
اثر و طعم غذا در دهان
gapes
U
نگاه خیره با دهان باز
gaping
U
نگاه خیره با دهان باز
cyclostome
U
جانور از راسته دهان گردان
To sound someone out . To feel someones pulse .
U
مزه دهان کسی را فهمیدن
saliva test
U
ازمایش بزاق دهان اسب
cyclostomate
U
وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous
U
وابسته به جانور دهان گرد
gaped
U
نگاه خیره با دهان باز
a hand to mouth existence
<idiom>
U
دست به دهان زندگی کردن
stomatitis
U
ورم مخاط دهان ولثه
aftertaste
U
اثر و طعم غذا در دهان
living from hand to mouth
<idiom>
U
دست به دهان زندگی کردن
muffling
U
دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
vibrissa
U
سبیل وموی اطراف دهان حیوان
canker sore
U
زخم وقرحه کوچک مخصوصادر دهان
open hearth
U
کوره فولاد سازی دهان باز
muffles
U
دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
muffle
U
دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
slobbers
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
It melts in the mouth
U
در دهان آب میشود(نرم و لذیذ است )
To be flabbergasted (bewildered).
U
انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
face hold
U
گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
To do something the hard way . to do something in a roundabout way.
U
لقمه را از دور سر توی دهان گذاشتن
slobbered
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobber
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
agape
U
مبهوت متعجب با دهان باز درشگفت
bit
U
میله فلزی داخل دهان اسب
slobbering
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
bits
U
میله فلزی داخل دهان اسب
jump into the lion's mouth
<idiom>
U
خود را توی دهان افعی انداختن
gawps
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
To be a good conversationalist .
U
دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
U
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
respirator
U
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
respirators
U
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com