English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
group structure U ساخت گروهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batch U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/ U سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
group atmosphere U جو گروهی
triple U سه گروهی
tripled U سه گروهی
trimerous U سه گروهی
tripling U سه گروهی
triples U سه گروهی
congregational U گروهی
communally U گروهی
communal U گروهی
gregarious U گروهی
gang switch U کلید گروهی
media U رسانههای گروهی
gang punch U منگنه گروهی
group acceptance U پذیرش گروهی
group consciousness U اگاهی گروهی
group contagion U سرایت گروهی
group membership U عضویت گروهی
group interview U مصاحبه گروهی
group frequency U بسامد گروهی
group factors U عاملهای گروهی
group dynamics U پویش گروهی
group drive U محرکه گروهی
group discussion U بحث گروهی
espirit de corps U روحیه گروهی
corporation U گروهی از مردم
corporations U گروهی از مردم
mass media U رسانههای گروهی
esprit de corps U روح گروهی
batch quantity U کمیت گروهی
quadrilles U رقص گروهی
Republican U جمهوری گروهی
Republicans U جمهوری گروهی
bulk properties U خواص گروهی
clustered devices U دستگاههای گروهی
collective protection U حفافت گروهی
team teaching U تدریس گروهی
deck switch U کلید گروهی
team game U بازی گروهی
syntality U شخصیت گروهی
quadrille U رقص گروهی
group norms U هنجارهای گروهی
groupware U ابزار گروهی
group velocity U سرعت گروهی
mameluke U عضو گروهی
one shot lubrication U روغنکاری گروهی
group selector U سلکتور گروهی
sociogram U نگاره گروهی
intergroup U میان گروهی
proximate analysis U تجزیه گروهی
group theory U نظریه گروهی
group pressure U فشار گروهی
group test U ازمون گروهی
group printing U چاپ گروهی
broadside messing U ناهار خوری گروهی
cluster controller U کنترل کننده گروهی
marathon U جلسه گروهی طولانی
marathons U جلسه گروهی طولانی
ring [algebraic structure] U حلقه گروهی [ریاضی]
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
bursts U گروهی از خطاهای پیاپی .
burst U گروهی از خطاهای پیاپی .
between group variance U پراکنش میان گروهی
within group variance U پراکنش درون گروهی
particular baptists U گروهی از تعمید کنندگان
synecology U بوم شناسی گروهی
group occulating light U چراغ ناپیوسته گروهی
group casting U ریخته گری گروهی
group identification U همانند سازی گروهی
group teaming U ریخته گری گروهی
gang milling cutter U دستگاه فرز گروهی
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
cursors U گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
storage pool U گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
bands U گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
ochlocracy U حکومت عامه یا گروهی ازمردم
band U گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
cursor U گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
byte U گروهی از بیتها یا ارقام باینری
retreat U انزوا [گروهی برای مدتی]
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
gulp U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
to be the odd one out <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
bytes U گروهی از بیتها یا ارقام باینری
synecologic U وابسته به بوم شناسی گروهی
gulps U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
packages U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
package U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
eminence U پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
to wriggle one's way U بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
packaged U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
retreat U گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
be a fifth wheel <idiom> U آدم اضافی یا زاید [در گروهی از آدمها]
lashkar U گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
odd man out <idiom> U آدم [چیز] اضافه یا زاید [در گروهی از آدمها]
octet U گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
do one's bit (part) <idiom> U کار گروهی بنا به مقدار وقت واستعداد
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
media hype U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
batch U گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
buzzword U کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
media circus U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
batches U گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
to handle something U چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
cpu U گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
radical economists U منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
gulps U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulp U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
colony U موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
group U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
groups U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
contact party U گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
motor pool U گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
enterprise U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
lombards U گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
enterprises U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
folder U گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
folders U گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
worded U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
packet U گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
word U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
packets U گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
tiles U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
tile U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
manufactory U ساخت
fecit U ساخت
habitus U ساخت
manufacture U ساخت
substandard U بد ساخت
making U ساخت
make-up U ساخت
conformation U ساخت
form U ساخت
formed U ساخت
make up U ساخت
composition U ساخت
compositions U ساخت
invenit U ساخت
forms U ساخت
design U ساخت
designs U ساخت
performance U ساخت
workmanship U ساخت
performances U ساخت
structuring U ساخت
manufacturing U ساخت
structures U ساخت
manufactured U ساخت
textures U ساخت
fabrication U ساخت
formation U ساخت
unstructured U بی ساخت
manufactures U ساخت
texture U ساخت
syntheses U ساخت
constructions U ساخت
generation U ساخت
structure U ساخت
built U ساخت
generations U ساخت
synthesis U ساخت
construction U ساخت
Ivy League U نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
halftone U توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
halftones U توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
new buit U تازه ساخت
structured U دارای ساخت
structured U ساخت یافته
manufacture process U فرایند ساخت
manufacture cost U ارزش ساخت
formatio reticularis U ساخت شبکهای
file structure U ساخت پرونده
perceptual structure U ساخت ادراکی
field strcture U ساخت میدانی
manufacturing cost U هزینه ساخت
newmade U تازه ساخت
confection U ترکیب ساخت
mental structure U ساخت ذهنی
confections U ترکیب ساخت
manufacture process U فراگرد ساخت
market structure U ساخت بازار
manufacturing process U پویش ساخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com