Perdic | ساخت ذهنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	mental structure U	ساخت ذهنی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	work in process U	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
	work in progress U	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
	Visual Basic U	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
	os/ U	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
	heuristic U	ذهنی
	intellectual U	ذهنی
	intellectuals U	ذهنی
	psychical U	ذهنی
	mental U	ذهنی
	psychic U	ذهنی
	subjective U	ذهنی
	mental growth U	رشد ذهنی
	mental development U	رشد ذهنی
	mental confusion U	گم گشتگی ذهنی
	images U	تصویر ذهنی
	image U	تصویر ذهنی
	mental maturity U	بلوغ ذهنی
	mental process U	فرایند ذهنی
	mental discipline U	پرورش ذهنی
	mental faculties U	قوی ذهنی
	mental faculty U	قوه ذهنی
	mental function U	کارکرد ذهنی
	mental image U	تصویر ذهنی
	rehearsal U	مرور ذهنی
	rehearsals U	مرور ذهنی
	mental analysis U	تحلیل ذهنی
	intrinsic U	طبیعی ذهنی
	mentalities U	قوه ذهنی
	faculties U	قوه ذهنی
	faculty U	قوه ذهنی
	imagery U	تصویرسازی ذهنی
	intellectuals U	ذهنی روشنفکر
	bradyphrenia U	کندکاری ذهنی
	heuristic learning U	یادگیری ذهنی
	imbecility U	کند ذهنی
	mental ability U	توانایی ذهنی
	mentality U	قوه ذهنی
	mental set U	امایه ذهنی
	psychgenetic U	موجدمحرکات ذهنی
	to stamp on the memory U	ذهنی کردن
	unintelligence U	کند ذهنی
	to imprint on the mind U	ذهنی کردن
	subjective reality U	واقعیت ذهنی
	subjectivism U	ذهنی گرایی
	intellectual U	ذهنی روشنفکر
	psychogenic U	موجدمحرکات ذهنی
	psychological make up U	نمود ذهنی
	subjective value U	ارزش ذهنی
	perceptual handicap U	ناتوانی ذهنی
	stupidness U	کند ذهنی
	imaginary <adj.> U	ذهنی باف
	subjective equality U	برابری ذهنی
	mentally handicapped U	معلول ذهنی
	stupdity U	کند ذهنی
	subjective utility U	سودمندی ذهنی
	faculty U	نیروی ذهنی دانشکده
	aniconia U	فقدان تصویر ذهنی
	stupor U	کند ذهنی گیجی
	subjective psychology U	روانشناسی ذهنی گرا
	subjective scoring U	نمره گذاری ذهنی
	faculties U	نیروی ذهنی دانشکده
	verbal image U	تصویر ذهنی کلامی
	subjectively U	بطور ذهنی یا باطنی
	connotations U	توارد ذهنی معنی
	connotation U	توارد ذهنی معنی
	stupidity U	کند ذهنی بی علاقگی
	stupidities U	کند ذهنی بی علاقگی
	brain worker U	کارگر ذهنی روشنفکر
	eidetic imagery U	تصویر ذهنی روشن
	faculty psychology U	روانشناسی قوای ذهنی
	stupors U	کند ذهنی گیجی
	psychologt U	دانش قواوکارهای ذهنی
	oligophrenia U	عقب ماندگی ذهنی
	mental deficiency U	عقب ماندگی ذهنی
	mental subnormality U	عقب ماندگی ذهنی
	hypophrenia U	عقب ماندگی ذهنی
	phantasm U	روح تصویر ذهنی
	presence of mind U	حاضر ذهنی هوشیاری
	mentally retarded U	عقب مانده ذهنی
	mental retardation U	عقب مانده ذهنی
	mental retardation U	عقب ماندگی ذهنی
	mentally deficient U	عقب مانده ذهنی
	noetic U	ذهنی قیاس منطقی
	mentally subnormal U	عقب مانده ذهنی
	psychics U	دانش قوا وکارهای ذهنی
	primary mental deficiency U	عقب ماندگی ذهنی نخستین
	borderline mental retardation U	عقب ماندگی ذهنی مرزی
	secondary mental deficiency U	عقب ماندگی ذهنی ثانوی
	terman group test of mental ability	آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
	trainable mentally retarded U	عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
	otis lennon mental ability test	آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
	educable mentally retarded U	عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
	california tests of mental maturity U	ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
	low grade defective U	عقب مانده ذهنی تراز پایین
	columbia mental maturity scale U	مقیاس کلمبیا برای بلوغ ذهنی
	otis quick scoring mental ability test	آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
	psychogenesis U	ایجاددر اثر فعل وانفعالات درونی منشافعالیت ذهنی روان زایش
	subjective U	فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
	form U	ساخت
	forms U	ساخت
	conformation U	ساخت
	make up U	ساخت
	making U	ساخت
	formed U	ساخت
	habitus U	ساخت
	manufactory U	ساخت
	fecit U	ساخت
	composition U	ساخت
	invenit U	ساخت
	substandard U	بد ساخت
	compositions U	ساخت
	make-up U	ساخت
	manufacturing U	ساخت
	built U	ساخت
	formation U	ساخت
	construction U	ساخت
	constructions U	ساخت
	generations U	ساخت
	manufactured U	ساخت
	syntheses U	ساخت
	structuring U	ساخت
	structures U	ساخت
	designs U	ساخت
	performances U	ساخت
	structure U	ساخت
	textures U	ساخت
	texture U	ساخت
	synthesis U	ساخت
	workmanship U	ساخت
	performance U	ساخت
	manufacture U	ساخت
	design U	ساخت
	generation U	ساخت
	fabrication U	ساخت
	unstructured U	بی ساخت
	manufactures U	ساخت
	newmade U	تازه ساخت
	workmanship U	کار ساخت
	new buit U	تازه ساخت
	dynamic structure U	ساخت پویا
	program structure U	ساخت برنامه
	new built U	تازه ساخت
	structures U	ساختار ساخت
	home made U	ساخت داخلی
	simple structure U	ساخت ساده
	structured U	ساخت یافته
	family structure U	ساخت خانواده
	factory order U	سفارش ساخت
	field strcture U	ساخت میدانی
	file structure U	ساخت پرونده
	formatio reticularis U	ساخت شبکهای
	reticular formation U	ساخت شبکهای
	static structure U	ساخت ایستا
	group structure U	ساخت گروهی
	structured U	دارای ساخت
	social strcture U	ساخت اجتماعی
	deep structure U	ژرف ساخت
	home made U	ساخت بومی
	perceptual structure U	ساخت ادراکی
	production time U	زمان ساخت
	production cost U	ارزش ساخت
	production process U	روند ساخت
	structuring U	ساختار ساخت
	building block U	کنده ساخت
	power structure U	ساخت قدرت
	personality structure U	ساخت شخصیت
	latent structure U	ساخت نهفته
	grafts U	ساخت وپاخت
	machine made U	ساخت ماشین
	grafted U	ساخت وپاخت
	infra structure U	زیر ساخت
	manufacture cost U	ارزش ساخت
	homemade U	ساخت میهن
	population structure U	ساخت جمعیت
	graft U	ساخت وپاخت
	forbade U	نا مقدور ساخت
	manufacturing process U	پویش ساخت
	manufacturing process U	فرایند ساخت
	building blocks U	کنده ساخت
	manufacture process U	فراگرد ساخت
	prototyping U	ساخت یک نمونه
	manufacture process U	فرایند ساخت
	phrase structure U	با ساخت عبارتی
	structure U	ساختار ساخت
	productions U	ارائه ساخت
	makes U	رسیدن به ساخت
	shop U	محل ساخت
	shopped U	محل ساخت
	shops U	محل ساخت
	brand name U	علامت ساخت
	brand names U	علامت ساخت
	makes U	ساختمان ساخت
	manufacturing cost U	هزینه ساخت
	make U	رسیدن به ساخت
	collusion U	ساخت وپاخت
	collusion U	ساخت و پاخت
	make U	ساختمان ساخت
	confections U	ترکیب ساخت
	structuralism U	ساخت گرایی
	well made U	خوش ساخت