Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
family structure
U
ساخت خانواده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rule the roost
<idiom>
U
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic
U
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/
U
سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
families
U
خانواده
clan
U
خانواده
households
U
خانواده
household
U
خانواده
menage
U
خانواده
wife
U
خانواده
ilk
U
خانواده
family
U
خانواده
gens
U
خانواده
clans
U
خانواده
ecomania
U
بیزاری از خانواده
sheikh
U
رئیس خانواده
extended family
U
خانواده گسترده
sheiks
U
رئیس خانواده
family expenditure
U
هزینه خانواده
batrachia
U
خانواده غوکان
family budget
U
بودجه خانواده
crustaceous
U
خانواده خرچنگ
crustacea
U
خانواده خرچنگ
culex
U
خانواده پشه
matriarchs
U
رئیسه خانواده
cruciferae
U
خانواده چلیپاییان
matriarch
U
رئیسه خانواده
culicidae
U
خانواده پشه
consanguine family
U
خانواده هم خون
family law
U
حقوق خانواده
family planning
U
تنظیم خانواده
paterfamilias
U
سالار خانواده
crustacean
U
خانواده خرچنگ
crustaceans
U
خانواده خرچنگ
paterfamilias
U
بزرگ خانواده
familial
U
مربوط به خانواده
strips
U
موسس خانواده
patriarchs
U
رئیس خانواده
patriarch
U
رئیس خانواده
nuclear family
U
خانواده هستهای
nuclear families
U
خانواده هستهای
broken homes
U
خانواده گسیخته
broken home
U
خانواده گسیخته
horseflesh
U
خانواده اسب
accipitres
U
خانواده لاشخوران
actinide series
U
خانواده اکتینیدها
conjugal family
U
خانواده زن و شوهری
computer family
U
خانواده کامپیوتر
clansman
U
عضو خانواده
clannishness
U
خانواده پرستی
citrus
U
خانواده مرکبات
circuit family
U
خانواده مداری
arachnida
U
خانواده کارتنه
royalties
U
از خانواده سلطنتی
royalty
U
از خانواده سلطنتی
apiaceae
U
خانواده چتریان
zinnia
U
خانواده گل اهاری
subfamily
U
خانواده فرعی
penates
U
خدایان خانواده
patronymic family
U
خانواده پدرنامی
patriarchate
U
ریاست خانواده
mustelidea
U
خانواده سمور
motorola 000 family
U
خانواده موتورولا
nation
U
خانواده طایفه
nations
U
خانواده طایفه
member of a family
U
عضو خانواده
schizogenic family
U
خانواده اسکیزوفرنی زا
sheik
U
رئیس خانواده
the girls
U
دخترهای یک خانواده
bring home the bacon
<idiom>
U
نانآور خانواده
family doctor
U
پزشک خانواده
family doctors
U
پزشک خانواده
type font
U
خانواده حروف
sheikhs
U
رئیس خانواده
turnix
U
خانواده بلدرچین
turnicidae
U
خانواده بلدرچین
to maintain one's family
U
خانواده خود را
matronymic family
U
خانواده مادرنامی
family therapy
U
خانواده درمانی
font family
U
خانواده فونت
lanthanide series
U
خانواده لانتانیدها
gas family
U
خانواده گاز
home visit
U
بازدید خانواده
family of computers
U
خانواده کامپیوترها
goodman
U
بزرگ خانواده
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
ganoidei
U
خانواده سگ ماهی مینافلسان
family planning
U
برنامه ریزی خانواده
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
cycas
U
گیاه از خانواده سیکاس
acalephe
U
خانواده گزنه دریایی
acarina
U
خانواده کرم جرب
apiaceous
U
وابسته به خانواده چتریان
urticaceous
U
وابسته به خانواده گزنه
family size
U
تعداد افراد خانواده
family men
U
مرد خانواده - دوست
family man
U
مرد خانواده - دوست
He left his family in Europe .
U
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
family planning programs
U
برنامههای تنظیم خانواده
wear the pants in a family
<idiom>
U
رئیس خانواده بودن
patriarch
U
رئیس خانواده یا طایفه
viverrine
U
خانواده گربه زباد
patriarchs
U
رئیس خانواده یا طایفه
mangrove
U
خانواده شاه پسند
mangroves
U
خانواده شاه پسند
cetaceous
U
وابسته به خانواده بال
materfamilas
U
مادر خانواده کدبانو
to return to the fold
[family]
U
به خانواده خود برگشتن
napoleonic
U
وابسته به خانواده ناپلئون
canine
U
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
lady beetle
U
سوسک خانواده Coccinellidae
nabidae
U
خانواده کک و ساس و حشرات
nabid
U
خانواده کک و ساس و حشرات
lobelia
U
خانواده گیاهان لوبلیا
lady bird
U
سوسک خانواده Coccinellidae
salicaceous
U
وابسته به خانواده بید
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
saltbush
U
خانواده گیاهان قازایاغی
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
feverweed
U
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
crocodilian
U
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
styloipodium
U
ته خامه گیاهان خانواده هویج
leguminous
U
وابسته به خانواده پروانه اسایان
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
santalaceous
U
وابسته به تیره یا خانواده صندل
habit family hierarchy
U
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
pteridophyta
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
to provide for one's family
U
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
cimex
U
سرخک خانواده ساس وسرخک
clannishly
U
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
gadoid
U
وابسته به خانواده ماهی روغن
pteridophyte
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
convolvulaceous
U
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
A curse has been laid on the family .
U
خانواده لعنت شده یی است
sequoia
U
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
I am the bread winner of the family .
U
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
U
مادر بزرگمان مرد خانواده است
maccabees
U
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
gasteropod
U
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
Generosity runs in the family.
U
سخاوت دراین خانواده ارثی است
aaron's beard
U
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
ferula
U
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
koalas
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koala
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
albatross
U
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rush
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
albatrosses
U
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
pocket borough
U
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
He did it for the sake of his family .
U
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
rushing
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushed
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
one of the most respected families
U
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
he is a shame to his family
U
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
paulownia
U
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
geometrid
U
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
fleur de lys
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
There seems to be a jinx on that family.
U
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
flower de luce
U
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fagaceous
U
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
rhythm method
U
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
ling
U
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
Main Street
[American English]
U
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
page of bonour
U
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
manufactory
U
ساخت
fecit
U
ساخت
make up
U
ساخت
construction
U
ساخت
manufactures
U
ساخت
performances
U
ساخت
performance
U
ساخت
conformation
U
ساخت
fabrication
U
ساخت
unstructured
U
بی ساخت
designs
U
ساخت
constructions
U
ساخت
generation
U
ساخت
manufacturing
U
ساخت
generations
U
ساخت
design
U
ساخت
manufactured
U
ساخت
structures
U
ساخت
habitus
U
ساخت
structure
U
ساخت
synthesis
U
ساخت
syntheses
U
ساخت
built
U
ساخت
forms
U
ساخت
formed
U
ساخت
form
U
ساخت
invenit
U
ساخت
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com