Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pyramidal structure
U
ساختار هرمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hierarchy
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
bipyramidal
U
دو هرمی
pyramidical
U
هرمی
pyramidic
U
هرمی
pyramidal
U
هرمی
pyramidalization
U
هرمی شدن
pyramidal tracts
U
رشتههای هرمی
pyramidal area
U
ناحیه هرمی
acrocephalia
U
جمجمهء هرمی شکل
needle
U
ستون هرمی شکل
acrocephaly
U
جمجمهء هرمی شکل
needled
U
ستون هرمی شکل
needles
U
ستون هرمی شکل
hollow square
U
[گچ بری هرمی رومی]
needling
U
ستون هرمی شکل
extrapyramidal system
U
دستگاه برون هرمی
trigonal bipyramid
U
دو هرمی مثلث القاعده
acrocephalic
U
دارای جمجمهء هرمی شکل
trigonal bipyramidal molecule
U
مولکول دو هرمی مثلث القاعده
square pyramidal molecule
U
مولکول هرمی مربع القاعده
extrapyramidal motor system
U
دستگاه حرکتی برون هرمی
aguilla
U
[ستون هرمی شکل سنگی]
obelisk
U
ستون هرمی شکل سنگی
obelisks
U
ستون هرمی شکل سنگی
ziggurat
U
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zikkurat
U
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zikyrat
U
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zoisite
U
دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی
sea anchor
U
وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
pyramiding
U
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
structuring
U
ساختار
architecture
U
ساختار
structure
ساختار
structures
U
ساختار
internal structure
U
ساختار داخلی
file structure
U
ساختار فایل
linear structure
U
ساختار خطی
data structure
U
ساختار داده ها
electronic structure
U
ساختار الکترونی
lewis structure
U
ساختار لوویس
decision structure
U
ساختار تصمیم
kekule structure
U
ساختار ککوله
inverted structure
U
ساختار معکوس
ingots structure
U
ساختار شمش
diamond structure
U
ساختار الماس
institutional structure
U
ساختار نهادی
economic structure
U
ساختار اقتصادی
crystalline structure
U
ساختار بلوری
block structure
U
ساختار بلوکی
fabric
U
ساختار ساختمان
fine structure
U
ساختار فریف
grain structure
U
ساختار بلوری
band structure
U
ساختار نواری
atomic structure
U
ساختار اتمی
cellular structure
U
ساختار شبکهای
age structure
U
ساختار سنی
close packed structure
U
ساختار تنگچین
factor structure
U
ساختار عاملی
helical structure
U
ساختار مارپیچی
control structure
U
ساختار کنترلی
crane construction
U
ساختار جرثقیل
crystal structure
U
ساختار بلور
superstructure
U
ساختار بالا
shell structure
U
ساختار لایهای
structure chart
U
نمودار ساختار
structure factor
U
عامل ساختار
structuring
U
ساختار ساخت
tree structure
U
ساختار درخت
structures
U
ساختار ساخت
structure
U
ساختار ساخت
structure
[first order]
U
ساختار
[ریاضی]
superstructures
U
ساختار بالا
sequence structure
U
ساختار ترتیبی
selection structure
U
ساختار گزینشی
relational structure
U
ساختار رابطهای
network structure
U
ساختار شبکهای
ring structure
U
ساختار حلقهای
molecular structure
U
ساختار مولکولی
nuclear structure
U
ساختار هستهای
loop structure
U
ساختار حلقهای
network stracture
U
ساختار شبکه
nested structure
U
ساختار لانهای
list structure
U
ساختار لیست
structuralists
U
وابسته به ساختار گرایی
algebraic structure
U
ساختار جبری
[ریاضی]
sequence control structure
U
ساختار کنترل ترتیبی
structuralist
U
وابسته به ساختار گرایی
loop control structure
U
ساختار کنترل حلقه
tertiary structure of protein
U
ساختار سوم پروتئین
work breakdown structure
U
ساختار تفکیک کار
hierachical structure
U
ساختار سلسله مراتبی
sequential data structure
U
ساختار ترتیبی داده
secondary structure of portein
U
ساختار دوم پروتئین
straight chain structure
U
ساختار راست زنجیر
graphic data structure
U
ساختار داده گرافیکی
structured design
U
طراحی ساختار یافته
hydrogen depleted structure
U
ساختار هیدروژن زدوده
hyperfine structure
U
ساختار فوق فریف
valence bond structure
U
ساختار پیوند والانسی
centralized network configuration
U
ساختار شبکهای متمرکز
structures
U
پی ریزی کردن ساختار
structure
U
پی ریزی کردن ساختار
infrastructure
U
ساختار یا سرویس ابتدایی
structuring
U
پی ریزی کردن ساختار
branch control structure
U
ساختار کنترل انشعاب
cubic closed packed structure
U
ساختار مکعبی تنگچین
database structure
U
ساختار پایگاه داده ها
contiguous data structure
U
ساختار دادههای همجوار
definition
U
شرح ساختار در برنامه یا سیستم
wurtzite
U
ساختار شش گوشهای روی سولفید
node
U
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
pawn structure
U
ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
implication
U
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
definitions
U
شرح ساختار در برنامه یا سیستم
implications
U
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
leaf
U
گره آخر در ساختار درختی
hierarchy
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchies
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
nodes
U
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
branched chain structure
U
ساختار زنجیری شاخه دار
inclusion
U
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
forests
U
تعداد درختهای ساختار داده متصل
skeletal code
U
برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
forest
U
تعداد درختهای ساختار داده متصل
externals
U
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
external
U
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
reconfiguration
U
تغییر دادن ساختار داده در سیستم
h.f.s
U
structure hyperfine ساختار فوق فریف
broch
U
[ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
hexonal zinc sulfide structure
U
ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
DNA double helix
U
[یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
logic
U
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
backsteingotit
U
[آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
queue
U
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
High Victorian
U
[سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
queues
U
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
frameworks
U
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
queued
U
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
schemata
U
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
schema
U
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
queueing
U
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
framework
U
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
variable
U
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variables
U
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
arrays
U
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
scripts
U
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
chimney-cricket
U
[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
array
U
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
abutment
U
[ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.]
[معماری]
random
U
سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
physical
U
سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
one address computer
U
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
bandolite
U
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
plex structure
U
ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
randomly
U
سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
hierarchical communications system
U
پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
structure
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
flowchart
U
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
structures
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
sparse array
U
ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
structuring
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
flow diagram
U
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
locals
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
cartesian structure
U
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
rung
U
[تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
local
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
dynamic
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
global
U
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
dynamically
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
globally
U
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
local
U
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
root
U
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
locals
U
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
roots
U
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
if/then/else
U
یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
columnar and trabeated
U
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
freeing
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
electrographic architecture
U
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
free
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
gallium arsenide
U
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
heterosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
frees
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freed
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
kinematics
U
فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
flowchart
U
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flow diagram
U
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
forward pointer
U
اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
ddl
U
بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
tree
U
سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
wiring
U
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
onion skin language
U
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
plex database
U
ساختار پایگاه داده ها که داده ها بهم متصل می شوند
derivation graph
U
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com