Perdic | ساختار الکترونی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	electronic structure U	ساختار الکترونی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	electron multiplier U	چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
	hierarchy U	روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
	hierarchies U	روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
	anastylosis U	[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
	computer U	حسابگر الکترونی
	computers U	حسابگر الکترونی
	electron tube U	لامپ الکترونی
	electron theory U	تئوری الکترونی
	electron theory U	نظریه الکترونی
	gun U	تفنگ الکترونی
	tubes U	لامپ الکترونی
	electron telescope U	تلسکوپ الکترونی
	guns U	تفنگ الکترونی
	electron shower U	رگبار الکترونی
	electron sheath U	پوسته الکترونی
	electron ray U	اشعه الکترونی
	electron physics U	فیزیک الکترونی
	electron wave U	موج الکترونی
	electronic switch U	سوئیچ الکترونی
	tube U	لامپ الکترونی
	electronic rectifier U	یکسوساز الکترونی
	electronic rectifier U	یکسوکننده الکترونی
	electronic radiation U	تشعشع الکترونی
	electronic microscope U	میکروسکوپ الکترونی
	electronic transition U	جهش الکترونی
	electronic formula U	فرمول الکترونی
	electronic flash U	فلاش الکترونی
	electronic excitation U	تحریک الکترونی
	electronic tuning U	تنظیم الکترونی
	electronic current U	جریان الکترونی
	electronic density U	چگالی الکترونی
	electron particle U	ذره الکترونی
	barrier layer U	بند الکترونی
	electron current U	جریان الکترونی
	electron coupling U	تزویج الکترونی
	electron beam U	پرتوی الکترونی
	electron beam U	اشعه الکترونی
	electron bombardment U	بمباران الکترونی
	electron camera U	دوربین الکترونی
	electron capture U	ربایش الکترونی
	electron capture U	جاذبه الکترونی
	electron cascade U	ابشار الکترونی
	electron cloud U	ابر الکترونی
	electron configuration U	ارایش الکترونی
	electron could U	ابر الکترونی
	electron cutting U	برش الکترونی
	electron density U	چگالی الکترونی
	electron diffraction U	پراش الکترونی
	electron mirror U	اینه الکترونی
	electron microscope U	میکروسکوپ الکترونی
	electron microscope U	میکروسکپ الکترونی
	electron lens U	لنز الکترونی
	electron lens U	عدسی الکترونی
	electron hole U	حفره الکترونی
	electron gun U	تفنگ الکترونی
	electron gas U	گاز الکترونی
	electron flow U	جریان الکترونی
	electron coupling U	پیوست الکترونی
	one electron atom U	اتم تک الکترونی
	electron avalanche U	بهمن الکترونی
	electronic lens U	عدسی یا لنز الکترونی
	electron disintegration U	فرو ریزش الکترونی
	electron microscope U	ذره بین الکترونی
	phosphor U	معمولا اشعه الکترونی
	depletion layer capacitance U	فرفیت بند الکترونی
	barrier layer capacitance U	فرفیت بند الکترونی
	multidentate atom U	اتم چند الکترونی
	density of an electron beam U	چگالی اشعه الکترونی
	electron beam welding U	جوشکاری با اشعه الکترونی
	welding by electron beam U	جوشکاری با اشعه الکترونی
	electron beam cutting U	برش با اشعه الکترونی
	eniac U	ماشین حساب الکترونی
	glass type tube U	لامپ الکترونی شیشهای
	electron beam generator U	مولد اشعه الکترونی
	gas filled valve U	لامپ الکترونی گازی
	forbidden transition U	جهش الکترونی ممنوع
	octal glass type tube U	لامپ الکترونی هشت پایهای
	thermoelectron U	الکترونی که در اثر گرماصادر شود
	get a fix on something <idiom> U	نامه الکترونی دریافت کردن
	beam current at a specified point U	شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
	electron beam focusing U	تمرکز دهی اشعه الکترونی
	electron beam deflection system U	سیستم شکست پرتو الکترونی
	output circuit U	مدار خروجی لامپ الکترونی
	input circuit U	مدار ورودی لامپ الکترونی
	mu U	فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
	sferics U	دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
	electron gun U	بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
	beam U	دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
	beams U	دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
	bread-board U	لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
	bread-boards U	لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
	synchrotron U	دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
	numerical indicator tube U	هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
	structure	ساختار
	structuring U	ساختار
	structures U	ساختار
	architecture U	ساختار
	electron beam recording U	ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
	fabric U	ساختار ساختمان
	helical structure U	ساختار مارپیچی
	file structure U	ساختار فایل
	factor structure U	ساختار عاملی
	nested structure U	ساختار لانهای
	fine structure U	ساختار فریف
	nuclear structure U	ساختار هستهای
	network stracture U	ساختار شبکه
	internal structure U	ساختار داخلی
	network structure U	ساختار شبکهای
	ingots structure U	ساختار شمش
	structure factor U	عامل ساختار
	loop structure U	ساختار حلقهای
	linear structure U	ساختار خطی
	pyramidal structure U	ساختار هرمی
	grain structure U	ساختار بلوری
	lewis structure U	ساختار لوویس
	relational structure U	ساختار رابطهای
	ring structure U	ساختار حلقهای
	selection structure U	ساختار گزینشی
	sequence structure U	ساختار ترتیبی
	molecular structure U	ساختار مولکولی
	shell structure U	ساختار لایهای
	control structure U	ساختار کنترلی
	structure chart U	نمودار ساختار
	inverted structure U	ساختار معکوس
	institutional structure U	ساختار نهادی
	kekule structure U	ساختار ککوله
	structure [first order] U	ساختار [ریاضی]
	list structure U	ساختار لیست
	economic structure U	ساختار اقتصادی
	block structure U	ساختار بلوکی
	band structure U	ساختار نواری
	atomic structure U	ساختار اتمی
	age structure U	ساختار سنی
	structuring U	ساختار ساخت
	tree structure U	ساختار درخت
	superstructure U	ساختار بالا
	structures U	ساختار ساخت
	superstructures U	ساختار بالا
	structure U	ساختار ساخت
	cellular structure U	ساختار شبکهای
	data structure U	ساختار داده ها
	crystalline structure U	ساختار بلوری
	crystal structure U	ساختار بلور
	crane construction U	ساختار جرثقیل
	decision structure U	ساختار تصمیم
	close packed structure U	ساختار تنگچین
	diamond structure U	ساختار الماس
	electronic U	میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
	tertiary structure of protein U	ساختار سوم پروتئین
	algebraic structure U	ساختار جبری [ریاضی]
	structures U	پی ریزی کردن ساختار
	valence bond structure U	ساختار پیوند والانسی
	hyperfine structure U	ساختار فوق فریف
	loop control structure U	ساختار کنترل حلقه
	structuralists U	وابسته به ساختار گرایی
	work breakdown structure U	ساختار تفکیک کار
	hierachical structure U	ساختار سلسله مراتبی
	structure U	پی ریزی کردن ساختار
	structured design U	طراحی ساختار یافته
	graphic data structure U	ساختار داده گرافیکی
	hydrogen depleted structure U	ساختار هیدروژن زدوده
	structuring U	پی ریزی کردن ساختار
	structuralist U	وابسته به ساختار گرایی
	secondary structure of portein U	ساختار دوم پروتئین
	straight chain structure U	ساختار راست زنجیر
	sequence control structure U	ساختار کنترل ترتیبی
	centralized network configuration U	ساختار شبکهای متمرکز
	branch control structure U	ساختار کنترل انشعاب
	infrastructure U	ساختار یا سرویس ابتدایی
	contiguous data structure U	ساختار دادههای همجوار
	cubic closed packed structure U	ساختار مکعبی تنگچین
	database structure U	ساختار پایگاه داده ها
	sequential data structure U	ساختار ترتیبی داده
	definitions U	شرح ساختار در برنامه یا سیستم
	branched chain structure U	ساختار زنجیری شاخه دار
	definition U	شرح ساختار در برنامه یا سیستم
	inclusion U	عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
	node U	نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
	nodes U	نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
	hierarchy U	ساختار دادهای سلسله مراتبی
	implication U	عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
	implications U	عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
	leaf U	گره آخر در ساختار درختی
	hierarchies U	ساختار دادهای سلسله مراتبی
	pawn structure U	ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
	wurtzite U	ساختار شش گوشهای روی سولفید
	externals U	دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
	hexonal zinc sulfide structure U	ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
	external U	دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
	reconfiguration U	تغییر دادن ساختار داده در سیستم
	forests U	تعداد درختهای ساختار داده متصل
	forest U	تعداد درختهای ساختار داده متصل
	h.f.s U	structure hyperfine ساختار فوق فریف
	skeletal code U	برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
	broch U	[ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
	electronics U	شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
	queue U	روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
	queueing U	روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
	queued U	روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
	queues U	روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd