Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lacustrine
U
زیست کننده دردریاچه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inhabitant
U
زیست کننده در
saltwater
U
زیست کننده در اب شور
coexistent
U
باهم زیست کننده
stenobathic
U
درعمق کم زیست کننده
limnic
U
زیست کننده در اب شیرین
limnetic
U
زیست کننده در اب شیرین
limicoline
U
زیست کننده درساحل
fluvial
U
زیست کننده در رودخانه
mesarch
U
زیست کننده درناحیه مرطوب
lentic
U
زیست کننده در ابهای راکد
saxatile
U
درسنگ زیست کننده یا روییده
live-in
U
زیست کننده در محل کار
halobiont
U
موجود زیست کننده دراب شور
stenohaline
U
زیست کننده در اب شور به غلظت بخصوصی
xerophyte
U
گیاه زیست کننده درنواحی خشک و بی اب
lotic
U
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
endobiotic
U
زیست کننده درمیان بافتهای میزبان خود
palafitte
U
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
post diluvian
U
زیست کننده پس از طوفان پس از طوفان رخ داده
to tip something
[British E]
U
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
ته نشین شدن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
ذخیره کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
eco-branch
U
شعبه زیست بوم
[شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
environmental preservation
U
نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
performance of the dam
U
زیست سد
bio-
U
زیست -
symbion
U
هم زیست
subsistence
U
زیست
biogen
U
زیست زا
biogenesis
U
زیست زاد
biogenetic
U
زیست زادی
biogenic
U
زیست زاییده
biologist
U
زیست شناس
biosphere
U
فضای زیست
biosphere
U
زیست کره
settlements
U
زیست گاه
work
U
زیست عمل
biosphere
U
زیست سپهر
settlement
U
زیست گاه
biogenosphere
U
زیست کره
biogenosphere
U
زیست سپهر
biogeographic
U
زیست جغرافیایی
biotype
U
زیست گروه
eco-
U
زیست بوم
homeland
U
زیست بوم
homelands
U
زیست بوم
joie de vivre
U
زیست شادی
libido
U
زیست مایه
libidos
U
زیست مایه
biotechnology
U
زیست فناوری
modus vivendi
U
شیوه زیست
existences
U
زیست موجودیت
biospher
U
زیست کره
biopolymer
U
زیست بسپار
biological clock
U
زیست گشت
biogeography
U
زیست جغرافی
biologism
U
زیست شناسی
bioluminescence
U
زیست تابی
subsistence
U
وسایل زیست
subsistence
U
مربوط به زیست
viability
U
زیست پذیری
biomass
U
زیست توده
biome
U
اقلیم زیست
biome
U
زیست بوم
biomechanics
U
زیست مکانیک
biometrics
U
زیست سنجی
biometrics
U
زیست سنجش
biometry
U
زیست سنجی
biogas
U
زیست گاز
biogases
U
زیست گاز
existence
U
زیست موجودیت
subsist
U
زیست کردن
environment
U
محیط زیست
subsisted
U
زیست کردن
subsisting
U
زیست کردن
subsists
U
زیست کردن
biological chemistry
U
زیست شیمی
exvia
U
برون زیست
biochemist
U
زیست شیمیدان
liveware
U
زیست افزار
livability
U
زیست پذیری
environments
U
محیط زیست
biochemistry
U
زیست- شیمی
biochemistry
U
زیست شیمی
colony
U
زیست گاه
life force
U
زیست نیرو
libidinal
U
زیست مایهای
biophysics
U
زیست- فیزیک
worked
U
زیست عمل
biological
U
زیست شناختی
life space
U
فضای زیست
biochemists
U
زیست شیمیدان
biology
U
زیست شناسی
biologically
U
زیست شناختی
biologism
U
زیست شناختی نگری
biological control
U
کنترل زیست شناختی
eco-tech
U
فناوری زیست بوم
phenology
U
زیست پدیده شناسی
geobiology
U
زمین زیست شناسی
biological chemistry
U
بیوشیمی
[زیست شیمی]
biochemistry
U
بیوشیمی
[زیست شیمی]
psychobiology
U
روانشناسی زیست شناختی
proclimax
U
منطقه زیست جانوریاگیاهی
biomass pyramid
U
هرم زیست توده
eco-technology
U
فناوری زیست بوم
human biometric
U
زیست سنجی انسانی
amylum
U
نشاسته
[زیست شیمی]
viable
U
زیست پذیر ماندنی
biochemical catalyst
U
کاتالیزور زیست شیمیایی
environmentalists
U
محیط زیست شناس
environmentalist
U
محیط زیست گرا
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
environmental protection
U
حفاظت محیط زیست
environmentalism
U
محیط زیست گرایی
environmentalism
U
محیط زیست شناسی
environmental impact
U
نشانزد زیست محیطی
environmentalists
U
محیط زیست گرا
environmentalist
U
محیط زیست شناس
biodegradable
U
زیست تجزیه پذیر
environmental benefit
U
فواید زیست محیطی
bioclimatology
U
زیست اقلیم شناسی
life zone
U
منطقه زیست شناسی
biocid
U
زیست کش مانع حیات
biochron
U
زیست زمان جانداران
environmental costs
U
مضار زیست محیطی
to be parasitic
[on]
U
انگلی شدن
[زیست شناسی]
gene analysis
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
genetic screen
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
to be parasitic
[on]
U
پارازیتی شدن
[زیست شناسی]
host organism
U
ارگانیسم میزبان
[زیست شناسی]
host
U
ارگانیسم میزبان
[زیست شناسی]
may fly
U
حشرهای که یک روز زیست میکند
genetic analysis
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
limnologist
U
زیست شناس جانوران اب شیرین
green PC
U
رایانه زیست بوم دوستانه
biomass feedstock
U
مواد اولیه زیست توده
xerophile
U
قابل زیست در محیطهای خشک
biochemical oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
xerophilous
U
قابل زیست درمحیطهای خشک
bionic
U
وابسته به زیست سازه شناسی
bio-
U
پیشوند وابسته به زیست یا زیستشناسی
b.o.d
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biologic
U
زیست شناسی معرفت الحیات
pharyngeal tonsil
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
starch
[Amylum]
U
نشاسته
[زیست شیمی]
[غذا و آشپزخانه]
medial meniscus
U
منیسک داخلی
[زیست شناسی]
[کالبدشناسی]
gene analysis
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
environmental services
U
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
genetic analysis
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
genetic screen
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
biotecture
U
[معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
paleontology
U
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
nasopharyngeal tonsil
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
adenoid
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
java sparrow
U
نوعی مرغ جولا که در جاوه زیست میکند
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
the Green Dot®
[recycling symbol]
U
علامت نقطه سبز
[بازچرخی در محیط زیست]
biology
U
زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
radiobiology
U
مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
paleontologist
U
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
to greenwash
U
نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
genetics
U
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
biodegraability
U
قابلیت تجزیه بیولوژیکی پذیرندگی فروافت زیست شناختی
limnology
U
بخشی از زیست شناسی که درباره موجودات اب شیرین بحث میکند
sere
U
تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
phenology
U
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
hematology
U
شاخهای از زیست شناسی که درباره خون ودستگاههای خونساز بحث میکند
biocenology
U
رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
greenwash
U
نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
Plans for the dam have been rejected by environmentalists.
U
برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
biogeography
U
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
biotechnology
U
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com