English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
under hatches U زیر عرشه دوراز نظر مرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deck cargo U بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
stillbirth U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb U میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillbirths U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap U مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool U پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
far U دوراز
off the trail U دوراز خط
away U دوراز خارج
beyond the pale <idiom> U دوراز انتظار
out of harm's way U دوراز اسیب
not ahunderd mails flom U نه چندان دوراز
off shore fisheries U شیلات دوراز کرانه
outside U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
outsides U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
backwoods U اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
wider U تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
widest U تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
wide U تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
ab U پیشوند لاتین بمعنی >دوراز< و>از< و >جدایی < و >غیر<مانند ABuse و ABaxial
pinion U قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinions U قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinioning U قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
baldachin U عرشه
shipboard U عرشه
elevated d. U عرشه
decked U عرشه
deck U عرشه
decks U عرشه
decks U : عرشه
deck U : عرشه
decked U : عرشه
topsides U در عرشه در راس
topside U روی عرشه
deck U عرشه ناو
topside U در عرشه در راس
decks U عرشه ناو
decked U عرشه کشتی
main stage U عرشه اصلی
under deck U زیر عرشه
decks U عرشه کشتی
weather deck U عرشه باز
deck U عرشه کشتی
well deck U عرشه بارگیری
flight deck U عرشه پرواز
deck load U فرفیت عرشه
on the deck U در روی عرشه
decked U عرشه ناو
shipboard U عرشه ناو
flight decks U عرشه پرواز
on deck U روی عرشه
decked U عرشه دار کردن
main deck U عرشه اصلی ناو
on the deck U روی عرشه ناو
below U قسمت زیر عرشه
deckhand U کارگر عرشه کشتی
gunwale U لبه عرشه ناو
deck pads U پادری عرشه ناو
deck cargo U بار روی عرشه
deck U عرشه دار کردن
deck alert U اماده باش عرشه
roundhouse U عرشه فوقانی کشتی
decks U عرشه دار کردن
flight decks U عرشه ناو هواپیمابر
flight deck U عرشه ناو هواپیمابر
scuttlebutt U بشکه اب عرشه کشتی
foredeck U قسمت جلو عرشه کشتی
free board U فاصله بین اب و عرشه کشتی
forecastle U قسمت جلو عرشه کشتی
topmast U دومین دکل کشتی از عرشه
board clamps U بست زنجیرهای عرشه ناو
deckhouse U اتاق روی عرشه کشتی
weather deck U عرشه بدون سقف کشتی
poop deck U عرشه کوچک فوقانی کشتی
the deck was a U عرشه کشتی را اب فراگرفته بود
orlop deck U عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop U عرشه زیرین کشتی جنگی
hurricane deck U عرشه سبک فوقانی کشتی
sun deck U عرشه افتاب گیر کشتی
officer of the deck U افسر نگهبان عرشه ناو
hatched U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
deck house U اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
hatch U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
guards U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guarding U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
deck alert U حالت اماده باش در روی عرشه
hull down U از مسافتی که فقط عرشه کشتی پیداست
hatches U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
shroud U طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
shrouded U طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
main yard U قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
holystone U سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
boom vang U طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
razee U کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
hatch way U روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
breastwork U استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
one man U یک مرده
one-man U یک مرده
his heart sank U دل مرده شد
at rest U مرده
six feet under <idiom> U مرده
in the dust U مرده
exanimate U مرده
extinct U مرده
hearses U مرده کش
dead U مرده
low-spirited U دل مرده
lifeless U مرده
defunct U مرده
hearse U مرده کش
deceased U مرده
vapid U مرده
low spirited U دل مرده
murrain U گوشت مرده
necrolatry U مرده پرستی
necromania U مرده پرستی
necrophagous U مرده خور
necrophagous U مرده خوار
necrophilia U مرده گرایی
necrophobia U مرده هراسی
necropsy U مرده نگری
down with him U مرده باد
lyke wake U پاسبانی مرده در شب
dull finish U کالیبر مرده
dull finish U رخده مرده
time lag U زمان مرده
exanimate U دل مرده وبیروح
ground swell U موج مرده
idle turn U کلاف مرده
idle wire U سیم مرده
inhumationist U مرده خاک کن
non productive time U زمان مرده
dead volume U حجم مرده
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
living corpse U مرده متحرک
morgues U مرده خانه
morgue U مرده خانه
stillbirths U مرده زاد
stillbirth U مرده زاد
parted U درگذشته مرده
still born U مرده بدنیاامده
slaked lime U اهک مرده اهک مرده
swells U موج مرده
pah U مرده شور
swelled U موج مرده
reliquiae U مرده ریگ
resurrection man U مرده دزد
resurrectionist U مرده دزد
swell U موج مرده
saprophage U مرده خوار
dead storage U حجم مرده
dead soils U خاکهای مرده
air slaked lime U اهک مرده
death's head U جمجمه مرده
dead ball U توپ مرده
dead load U بار مرده
defunct U مرده درگذشته
dead band U نوار مرده
death mask U قیافه مرده
death watch U پاسبان مرده
dead space U فضای مرده
dead time U زمان مرده
deadball U توپ مرده
out of play U توپ مرده
deadness U حالت مرده
death day U سال مرده
death feigning U مرده نمایی
playing dead U مرده نمایی
death masks U قیافه مرده
autopsy U تشریح مرده
time lags U زمان مرده
cremation U مرده سوزانی
cremations U مرده سوزانی
dead storage U گنجایش مرده
dead as a d. U بکلی مرده
autopsies U تشریح مرده
widowers U مرد زن مرده
widower U مرد زن مرده
blate U روح مرده
dead rise U فاصله مرده
turtleback U لاک پشت هر چیز برجسته بیضی شکل عرشه منحنی عقب یاجلوکشتی
d. paleness U رنگ ارام مرده
departed U مرده درگذشته مرحوم
death mask U ماسک صورت مرده
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
sloughy U شبیه پوست مرده
death masks U ماسک صورت مرده
still born U مرده زاییده شده
Speak well of the dead . <proverb> U پشت سر مرده بد نگو.
back lash eliminator U تعادل در مسیر مرده
protoxlead U سنگ مرده مرتک
sequestrum U قسمت بافت مرده
blast it U مرده شورش را ببرد
cadaveric U دارای رنگ مرده
balefire U اتش مرده سوزانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com