English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gantries U زیر بشکهای حائل جراثقال
gantry U زیر بشکهای حائل جراثقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barrel switch U گزینه بشکهای
barrel printer U چاپگر بشکهای
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
rotary crane U جراثقال گردان
jenny U جراثقال دوار
jenny U جراثقال لوکوموتیو
swing bucket U جراثقال گردان
ingot crane U جراثقال شمش
hoist winch U جراثقال بالابر
mechanics U علم جراثقال
furnace hoist U جراثقال کوره
hand cable winch U جراثقال دستی
hand power winch U جراثقال دستی
slewing crane U جراثقال گردان
ingot charging crane U جراثقال بارگیری شمش
material handling crane U جراثقال انتقال بار
forklift U جراثقال چنگک دار
bottom boom U بازوی متحرک جراثقال
pit furnace crane U جراثقال کوره عمیق
ingot drawing crane U جراثقال کشش شمش
mechanics U علم جراثقال مکانیک
swing bucket U جراثقال نوسان دار
winch U دستگیره چرخ جراثقال
winched U دستگیره چرخ جراثقال
winches U دستگیره چرخ جراثقال
whin U چرخ یا جراثقال معدن
winching U دستگیره چرخ جراثقال
erection crane U جراثقال برای کارهای ساختمانی
tower crane U جراثقال گردان اطاق دار
jahemmy U جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
straddle truck U نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
propped U حائل
interceptors U حائل
coaming U حائل
interceptor U حائل
propping U حائل
coamings U حائل
delimiler U حائل
delimiter U حائل
prop U حائل
shutters U حائل
louver U حائل
stayer U حائل
louvers U حائل
stayed U حائل
saddle U حائل
saddled U حائل
saddles U حائل
stay U حائل
shutter U حائل
fender U حائل
interceptive U حائل
testudo U حائل
louvre U حائل
fire guard U حائل اتش
barrier-free U بدون حائل
interception U حائل شدن
stanchion U حائل نگهدار
to i. light from anything U حائل نورشدن
fid U میله حائل
false work U حائل موقت
bar U نرده حائل
skids U تیر حائل
skidding U تیر حائل
skidded U تیر حائل
skid U تیر حائل
retaining wall U دیوار حائل
buttresses U حائل نگهدار
pellucid U حائل ماوراء
bars U نرده حائل
buttressing U حائل نگهدار
buttress U حائل نگهدار
buttressed U حائل نگهدار
semidetached U دارای یک دیوار حائل
prop U حائل کردن یاشدن
propped U حائل کردن یاشدن
propping U حائل کردن یاشدن
heel U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
flare wall U دیوار حائل خاکریز پل
heels U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
buffer U ضربت خور حائل
intercept U جدا کردن حائل شدن
traverses U مانع حائل درب تاشو
intervene U فاصله خوردن حائل شدن
intervened U فاصله خوردن حائل شدن
intervenes U فاصله خوردن حائل شدن
pall U تابوت محتوی مرده حائل
intercepted U جدا کردن حائل شدن
traversing U مانع حائل درب تاشو
intercepting U جدا کردن حائل شدن
traversed U مانع حائل درب تاشو
intercepts U جدا کردن حائل شدن
traverse U مانع حائل درب تاشو
palls U تابوت محتوی مرده حائل
palling U تابوت محتوی مرده حائل
palled U تابوت محتوی مرده حائل
toe U ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
toes U ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
filters U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filter U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
light trap U اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
guards U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
flying crane U هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
cluster mill U فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
thwarted U خنثی کردن حائل کردن
guard-rails U ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail U ریل نگهدار حائل ریل
thwart U خنثی کردن حائل کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com