Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gold digger
U
زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lacrosse
U
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
peignoir
U
قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
feminality
U
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
feminize
U
زنانه کردن زنانه شدن
menfolk
U
مردان
modiste
U
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
males of military age
U
مردان در سن سربازی
the males
U
پسران یا مردان
men of the d.
U
مردان وقت
urning
U
در همجنس خواهی مردان
men of that stamp
U
این قبیل مردان
men affifty and above
U
مردان پنجاه ساله به بالا
a comparison of men's salaries with those of women
U
مقایسه حقوق مردان با زنان
the male sex
U
جنس ذکور مردان وپسران
he lined up his men
U
مردان خود را در صف اورد صف ارایی کرد
Saadi was a giant among men .
U
سعدی از مردان بزرگ روزگار بود
height of the volleyball net
U
34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان
server
U
بازیکنی که توپ را میزند
rounder
U
کسی که دور میزند
he does nothing but talk
U
فقط حرف میزند
bassist
U
کسی که ویلون سل میزند
it stings the conscience
U
وجدان را نیش میزند
he rows 0 to the minute
U
او دقیقهای سی پارو میزند
roundsman
U
کسی که گشت میزند
the horse refuses the fence
U
اسب از پر چین عقب میزند
It makes my stomach turn
[over]
.
<idiom>
U
دلم را به هم میزند.
[اصطلاح روزمره]
soliloquist
U
کسیکه باخود حرف میزند
soliloquizer
U
کسیکه باخود حرف میزند
he coins money
U
گویی پول سکه میزند
herr
U
اقا) لقبی که پیش ازنام مردان المان ی بکارمیرودوبرابربااست
aftershave
U
[مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.]
jabot
U
دستمال سینه چین دار مردان قرن هجدهم
smatterer
U
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
pone
U
کسیکه ورق بازی رابر میزند
cruiser
U
کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
cruisers
U
کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
milk walk
U
گشتی که شیر فروش میزند گشت
succuba
U
جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود
spray
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
spraying
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
sprays
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
sprayed
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
wing
U
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
that is an offences to moralit
U
لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
winging
U
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
get what's coming to one
<idiom>
U
هرکسی نوع رفتار را خودش رقم میزند
walker cup
U
مسابقه گلف بین مردان اماتور امریکا و انگلستان سالی یک بار
iam impatient to go
U
دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
obstruction guard
U
میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
wisecracker
U
کسیکه حرف کنایه داریا شوخی امیز میزند
card sharps
U
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharp
U
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
ruffe
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
talk someone's ear off
<idiom>
U
آنقدر حرف میزند که انگاری سرگنجشک خورده
[اصطلاح روزمره]
malingerers
U
سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
malingerer
U
سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
sprint medley
U
دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان
flagellant
U
کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
juke joint
U
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
shots
U
ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shot
U
ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
fita round
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
gynaecic
U
زنانه
gynecic
U
زنانه
feminine
U
زنانه
wifely
U
زنانه
womanly
U
زنانه
unmanly
U
زنانه
femininely
U
زنانه
womanish
U
زنانه
men's western round
U
مسابقه مردان با 84 تیر از08 متری و 84 تیر از 06متری با تیر و کمان
mantua maker
U
زنانه دوز
handbag
U
کیف زنانه
sidesaddle
U
بازین زنانه
tunc
U
بلوز زنانه
cymar
U
زیرپیراهنی زنانه
distaff side
U
طرف زنانه
dress goods
U
قماشهای زنانه
dress making
U
زنانه دوزی
feminity
U
حالت زنانه
feminineness
U
حالت زنانه
ladies' room
U
مستراح زنانه
feminization
U
زنانه شدن
sidesaddle
U
زین زنانه
handbags
U
کیف زنانه
pelisse
U
خرقه زنانه
unisex
U
زنانه - مردانه
scanties
U
تنکه زنانه
scanties
U
شورت زنانه
womanliness
U
صفات زنانه
mantua maker
U
خیاط زنانه
shirtwaist
U
بلوز زنانه
womanlike
U
مثل زن زنانه
women's apartments
U
قسمت زنانه
petticoat
U
زیرپوش زنانه
side saddle
U
زین زنانه
side-saddle
U
زین زنانه
dressmaker
U
خیاط زنانه
bandeau
U
نوارکلاه زنانه
smocks
U
روپوش زنانه
couture
U
خیاط زنانه
headdresses
U
روسری زنانه
smock
U
روپوش زنانه
petticoats
U
زیرپوش زنانه
seamstress
U
خیاط زنانه
hen party
U
مهمانی زنانه
hairdo
U
ارایشگر زنانه
hairdos
U
ارایشگر زنانه
couturier
U
خیاطخانه زنانه
couturiers
U
خیاطخانه زنانه
mantles
U
شنل زنانه
mantle
U
شنل زنانه
camisole
U
زیرپوش زنانه
couturiere
U
زنانه دوز
cosmetology
U
ارایش زنانه
seamstresses
U
خیاط زنانه
pillion
U
زین زنانه
head-dresses
U
روسری زنانه
dressmakers
U
خیاط زنانه
hen parties
U
مهمانی زنانه
headdress
U
روسری زنانه
cestus
U
کمربند زنانه
smatterer
U
کسیکه بریده بریده حرف میزند
pedal pushers
U
شلوار کوتاه زنانه
postilion
U
نوعی کلاه زنانه
corsets
U
شکم بند زنانه
postillion
U
نوعی کلاه زنانه
mother hubbard
U
لباس گشاد زنانه
paletot
U
بالاپوش گشادمردانه یا زنانه
hen party
U
مجلس رقص زنانه
muliebrity
U
وفایف زنانه زنانگی
old womanish or manly
U
پیر زنانه ترسو
hen parties
U
مجلس رقص زنانه
gynaecology
U
علم امراض زنانه
robe
U
جامه بلند زنانه
capeline
U
نوعی کلاه زنانه
corset
U
شکم بند زنانه
poplin
U
پارچه زنانه پوپلین
victorine
U
خز گردن بلند زنانه
gown
U
جامه بلند زنانه
gowns
U
جامه بلند زنانه
smocks
U
روپوش زنانه دوختن
to make a curtsy
U
سلام زنانه کردن
surcoat
U
ژاکت زنانه قرن 61
sunbonnet
U
کلاه افتابی زنانه
smock
U
روپوش زنانه دوختن
powder room
U
مستراح یا توالت زنانه
powder rooms
U
مستراح یا توالت زنانه
simar
U
ردا یاشنل زنانه
lingerie
U
زیر پوش زنانه
gynaecologist
U
متخصص امراض زنانه
bustier
U
پیراهن کوتاه زنانه
manteau
U
لباس روپوش زنانه
robes
U
جامه بلند زنانه
juliet
U
کفش راحتی زنانه
basque
U
دامن کوتاه زنانه
female
U
زنانه جانور ماده
footstall
U
رکاب زین زنانه
habit
U
لباس سواری زنانه
corsage
U
نیم تنه زنانه
corsages
U
نیم تنه زنانه
jumper
U
استین کوتاه زنانه
jumpers
U
استین کوتاه زنانه
barrette
U
نوعی سنجاق سر زنانه
gynaecological
U
وابسته بناخوشیهای زنانه
petticoat
U
زیر پیراهنی زنانه
gynecology
U
دانش امراض زنانه
kirtle
U
جامه بلند زنانه
gynarcologist
U
ویژه کاردرناخوشیهای زنانه
riding habit
U
جامه سواری زنانه
habits
U
لباس سواری زنانه
riding habits
U
جامه سواری زنانه
eton crop
U
موی کوتاه زنانه
petticoats
U
زیر پیراهنی زنانه
wifely
U
دارای نگاه زنانه
mantilla
U
یک جور روسری زنانه
chatelain
U
کمربند زنجیری زنانه
wand shoot
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
feminize
U
دارای خصوصیات زنانه شدن
toque
U
کلاه زنانه کوچک و بی لبه
corsetiere
U
فروشنده شکم بند زنانه
milliner
U
زنی که کلاه زنانه میدوزد
milliners
U
زنی که کلاه زنانه میدوزد
voile
U
پارچه نازک لباسی زنانه
to put up
U
زنانه درست کردن جادادن
capuchin
U
جامه باشلق دار زنانه
gynecologist
U
متخصص علم ناخوشیهای زنانه
stocking
U
جوراب زنانه ساقه بلند
mantelet
U
نوعی شنل زنانه کوتاه
coiffures
U
مردی که سلمانی زنانه باشد
coiffure
U
مردی که سلمانی زنانه باشد
picture hat
U
کلاه زنانه لبه پهن
stockings
U
جوراب زنانه ساقه بلند
maxi
U
پیراهن زنانه دامن بلند
midi
U
پیراهن زنانه با دامن متوسط
men's national round
U
مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان
peplos
U
یکجور روسری زنانه دریونان باستان
curvaceous
U
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com