English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4655 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wetland U زمین مرطوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dank U مرطوب و سرد مرطوب کردن
humid U مرطوب
wet U مرطوب
mesic U مرطوب
sappy U مرطوب
wets U مرطوب
soppy U مرطوب
wetted U مرطوب
muggy U مرطوب
wettest U مرطوب
raw U مرطوب
wettish U مرطوب
rheumy U مرطوب وخنک
firm clay U خاک رس مرطوب
wet U مرطوب ساختن
dampening U مرطوب کردن
moistest U گریان مرطوب
tropical <adj.> U گرم و مرطوب
humidification U مرطوب کردن
humidification U مرطوب شدن
dewy U ترکرده مرطوب
dewiest U ترکرده مرطوب
dewier U ترکرده مرطوب
precipitation U مرطوب کردن
moist U گریان مرطوب
moister U گریان مرطوب
saturation U مرطوب کردن
moil U مرطوب کردن
dampened U مرطوب کردن
humidifies U مرطوب ساختن
humidify U مرطوب ساختن
humidifying U مرطوب ساختن
wet U مرطوب کردن
dampens U مرطوب کردن
wets U مرطوب کردن
wets U مرطوب ساختن
wetted U مرطوب کردن
wetted U مرطوب ساختن
wettest U مرطوب کردن
wettest U مرطوب ساختن
humidified U مرطوب ساختن
dampen U مرطوب کردن
moistens U ترشدن مرطوب شدن
moistened U ترشدن مرطوب شدن
moisten U ترشدن مرطوب شدن
moistening U مرطوب شدن نم زدن
moist curing U نگهداری مرطوب بتن
good U مسیر خاکی مرطوب و محکم
mesarch U زیست کننده درناحیه مرطوب
swale U سرزمین گود و مرطوب تلوتلو خوردن
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
centrifugal moisture equivalent U مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
wet bulb termometere U ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
damp U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampest U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
moisten U نمدار کردن مرطوب کردن خیساندن
temper U مرطوب کردن بازپختن ملایم کردن
tempers U مرطوب کردن بازپختن ملایم کردن
moistens U نمدار کردن مرطوب کردن خیساندن
tempered U مرطوب کردن بازپختن ملایم کردن
moistened U نمدار کردن مرطوب کردن خیساندن
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
dampers U خیس کردن مرطوب کردن
imbrue U مرطوب کردن اشباع کردن
dampest U خیس کردن مرطوب کردن
damp U خیس کردن مرطوب کردن
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grazed U زمین
tellus U زمین
terrain U زمین
acres U زمین
globe U زمین
extra terrestrial U زمین
earths U زمین
graze U زمین
lackland U بی زمین
land n U زمین
grazes U زمین
this earthly round U زمین
grass roots U کف زمین
floor U کف زمین
acre U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
land U زمین
floor U کف زمین
cinder tracks U زمین دو
fielded U زمین
floors U کف زمین
soil U زمین
ground U زمین
soiling U زمین
real estate U زمین
norland U زمین
aerospace U جو زمین
domain U زمین
domains U زمین
earthing U زمین
ground U کف زمین
fields U زمین
cinder track U زمین دو
floored U کف زمین
ground surface U کف زمین
globes U زمین
earth U زمین
rooter U زمین کن
soils U زمین
geodetically U زمین
field U زمین
ground U : زمین
ground line U خط زمین
paralysis U زمین گیری
parterre U در طول زمین
upland U زمین کوهستانی
neutral earth U زمین خنثی
borderlands U زمین سرحدی
earth electrode U الکترد زمین
earth excavating U حفاری زمین
paralytic disability U زمین گیری
floor U محدوده زمین
terrain U عوارض زمین
parcelling U تفکیک زمین
terrain U نوع زمین
terrain U زمین ناحیه
terrain U زمین عملیات
basement U زیر زمین
earth crust U پوسته زمین
flat ground U زمین مسطح
flat ground U زمین تخت
bog U زمین باطلاقی
lairds U صاحب زمین
laird U صاحب زمین
occident U مغرب زمین
foreland U زمین جلوامده
drill harrow U زمین صاف کن
oblique compartment U زمین مورب
borderland U زمین سرحدی
bogs U زمین باطلاقی
speculation U زمین خواری
basements U زیر زمین
upland U زمین بلند
original ground U زمین بکر
earth current U برق زمین
uplands U زمین بلند
original ground U زمین طبیعی
nutation U اهتزاز زمین
uplands U زمین کوهستانی
orbit of the earth U مدار زمین
open country U زمین باز
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1چندمین
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
2معنی اسم تیتان چیست؟
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0coopling
0او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com