Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
maremma
U
زمین مردابی بد هوا در دریاکنار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beaches
U
دریاکنار
beached
U
دریاکنار
beach
U
دریاکنار
coasts
U
دریاکنار
sea board
U
دریاکنار
coast
U
دریاکنار
coast guardsman
U
پاسبان دریاکنار
seasider
U
ساکن دریاکنار
surf
U
خیزاب دریاکنار
paludal
U
مردابی
impaludism
U
تب مردابی
queachy
U
مردابی
marish
U
مردابی
paludous
U
مردابی
moory
U
مردابی
paludic
U
مردابی
paludine
U
مردابی
paludose
U
مردابی
fenny
U
مردابی
paludinal
U
مردابی
quaggy
U
مردابی
marsh malaria
U
هوای مردابی
bog lime
U
اهک مردابی
marshiness
U
حالت مردابی
bog soil
U
خاک مردابی
impaludism
U
ناخوشی مردابی
paludal fever
U
تب مالاریایا مردابی
mangrove forest
U
جنگل مردابی
impaludism
U
نوبه مردابی
will o the wisp
U
روشنایی مردابی فانوس شیطان
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
graze
U
زمین
grazes
U
زمین
terrain
U
زمین
norland
U
زمین
grazed
U
زمین
soils
U
زمین
soiling
U
زمین
floor
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
geodetically
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
earths
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
ground surface
U
کف زمین
soil
U
زمین
earth
U
زمین
ground line
U
خط زمین
cinder track
U
زمین دو
lackland
U
بی زمین
globe
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
ground
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
ground
U
کف زمین
ground
U
: زمین
domain
U
زمین
floor
U
کف زمین
land
U
زمین
this earthly round
U
زمین
land n
U
زمین
domains
U
زمین
globes
U
زمین
field
U
زمین
earthing
U
زمین
fielded
U
زمین
acres
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
tellus
U
زمین
real estate
U
زمین
fields
U
زمین
rooter
U
زمین کن
acre
U
زمین
tectonics
U
زمین ساخت
terrain
U
زمین عملیات
tectonic
U
زمین ساختی
subgrade
U
زمین پی راه
sidelining
U
خط کنار زمین
landward
U
بسوی زمین
subbasement
U
زیر زمین
parterre
U
در طول زمین
strake
U
باریکه زمین
sidelines
U
خط کنار زمین
paralytic disability
U
زمین گیری
sidelined
U
خط کنار زمین
sideline
U
خط کنار زمین
planned chart
U
کروکی زمین
stamp one's foot
U
پا به زمین زدن
ground cushion
U
بالشتک زمین
permeable ground
U
زمین تراوا
physical characteristics
U
خصوصیات زمین
table land
U
زمین هموار
contour line
U
خط برجستگی زمین
moors
U
زمین بایر
ground detector
U
تستر زمین
parcelling
U
تفکیک زمین
moor
U
زمین بایر
permeable ground
U
تراوا زمین
moored
U
زمین بایر
panhandling
U
زمین باریکه
predial or prae
U
وابسته به زمین
tectonic
U
زمین ساخت
terrain
U
عوارض زمین
terrestrial
U
زمین خاکی
terrain
U
زمین ناحیه
pervious ground
U
تراوا زمین
terrain
U
نوع زمین
continous earth
U
زمین دائمی
ground conection
U
اتصال زمین
shell
U
قشر زمین
I fell down.
U
افتادم زمین
collctive land
U
زمین مشاع
panhandles
U
زمین باریکه
public d.
U
زمین خالصه
gridiron
U
زمین فوتبال
panhandled
U
زمین باریکه
salle d'armes
U
زمین شمشیربازی
collective land
U
زمین مشاع
protective earthing
U
زمین محافظ
pronely
U
روبه زمین
compartments of terrain
U
دهلیزهای زمین
profile line
U
نیمرخ زمین
rolling country
U
زمین پوشیده
public domain
U
زمین خالصه
rammer
U
زمین کوب
routes
U
به زمین نشاندن
route
U
به زمین نشاندن
shelling
U
قشر زمین
territory
U
زمین ملک
shells
U
قشر زمین
territories
U
زمین ملک
rear court
U
انتهای زمین
cohesive soil
U
زمین چسبناک
punner
U
زمین کوب
punner
U
زمین سفت کن
rootle
U
زمین راباپوزکندن
gridition
U
زمین فوتبال
sandy soil
U
زمین ماسهای
science of geology
U
زمین شناسی
scrub land
U
زمین بایر
compartments of terrain
U
قسمتهایی از زمین
site building
U
زمین زیربنا
playing court
U
زمین بازی
playing area
U
محدوده زمین
plat
U
تکه زمین
site building
U
زمین ساختمانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com