English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slope U زمین سراشیب شیب
sloped U زمین سراشیب شیب
slopes U زمین سراشیب شیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sidling U سراشیب
slants U سراشیب
slant U سراشیب
steepest U سراشیب
slanted U سراشیب
sloping U سراشیب
sacrp U سراشیب
cliffy U سراشیب
sideling U سراشیب
steep U سراشیب
shelvy U سراشیب
stickle U سراشیب اشفتگی
steep U سرازیری سراشیب
bluffing U چاخان سراشیب
bluffed U چاخان سراشیب
ramps U پلهء سراشیب
steepest U سرازیری سراشیب
ramp U پلهء سراشیب
escarp U سراشیب کردن
cuesta U دشت سراشیب
scarp U سراشیب کردن
bluff U چاخان سراشیب
bluffs U چاخان سراشیب
bank angle U زاویه سراشیب مسیر
hip roof U پشت بام سراشیب
aslant U بسوی سراشیب اریبی
bank angle U سراشیب مسیر هواپیما
shelf U سراشیب ساحل دریا
steeply U بطور سراشیب یا سرازیر
shelf U سراشیب عمق دریا
ramp U سکوب سراشیب سرازیر
ramps U سکوب سراشیب سرازیر
sloped U سراشیب کردن سرازیر شدن
slopes U سراشیب کردن سرازیر شدن
slope U سراشیب کردن سرازیر شدن
rack railway U راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
gable U سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
gables U سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
steepen U سراشیب کردن دم کردن
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earth U زمین
floored U کف زمین
lackland U بی زمین
ground surface U کف زمین
cinder tracks U زمین دو
grazed U زمین
ground line U خط زمین
terrain U زمین
floor U کف زمین
norland U زمین
land n U زمین
grass roots U کف زمین
soils U زمین
globe U زمین
graze U زمین
grazes U زمین
soiling U زمین
floors U کف زمین
earths U زمین
soil U زمین
cinder track U زمین دو
ground U زمین
geodetically U زمین
fields U زمین
aerospace U جو زمین
land U زمین
fielded U زمین
this earthly round U زمین
extra terrestrial U زمین
earthing U زمین
ground U کف زمین
ground U : زمین
domains U زمین
domain U زمین
field U زمین
real estate U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
floor U کف زمین
acres U زمین
acre U زمین
rooter U زمین کن
tellus U زمین
globes U زمین
saturated ground U زمین سیراب
salle d'armes U زمین شمشیربازی
neutral earth U زمین خنثی
shell U قشر زمین
sandy soil U زمین ماسهای
rootle U زمین راباپوزکندن
oblique compartment U زمین مورب
floors U محدوده زمین
nutation U اهتزاز زمین
rolling country U زمین پوشیده
plants U در زمین قراردادن
territory U زمین ملک
territories U زمین ملک
My birthday falls on a Staurday. U جشن زمین
route U به زمین نشاندن
crust U پوسته زمین
crusts U پوسته زمین
natural ground U زمین طبیعی
routes U به زمین نشاندن
savanna U زمین هموار
measurement ofland U زمین پیمایی
geology U زمین شناسی
marsh land U زمین ماندابی
marchland U زمین مرزی
mallet field U زمین چوگان
lowland U زمین پست
low land U پستی زمین
low land U زمین پست
losse earth U زمین خوره
quick ground U زمین سست
ends U زمین حریف
sidelines U خط کنار زمین
permeable ground U زمین تراوا
mool U زمین خشک
science of geology U زمین شناسی
panhandling U زمین باریکه
panhandles U زمین باریکه
panhandled U زمین باریکه
mixed graze U توام زمین
mid court U وسط زمین
panhandle U زمین باریکه
measuring rod U گز زمین پیمایی
end U زمین حریف
scrub land U زمین بایر
ended U زمین حریف
loose ground U زمین سست
pervious ground U تراوا زمین
basements U زیر زمین
sidelined U خط کنار زمین
upland U زمین بلند
upland U زمین کوهستانی
sideline U خط کنار زمین
predial or prae U وابسته به زمین
uplands U زمین بلند
uplands U زمین کوهستانی
parterre U در طول زمین
profile line U نیمرخ زمین
parcelling U تفکیک زمین
paralytic disability U زمین گیری
basement U زیر زمین
physical characteristics U خصوصیات زمین
permeable ground U تراوا زمین
terrain U عوارض زمین
terrain U زمین ناحیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com