English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clay U زمین تنیس
tennis court U زمین تنیس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
alley U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
baseline U خط انتهای زمین تنیس
baselines U خط انتهای زمین تنیس
ad court U زمین سرویس سمت چپ تنیس
baseline game U بازی در انتهای زمین تنیس
deuce court U زمین سرویس سمت راست تنیس
ground stroke U ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
half court U قسمت سرویس زمین تنیس
We mark out the tennis court. U زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
Other Matches
tennis U تنیس
pine pong U تنیس رومیزی
racket U راکت تنیس
netman U تنیس باز
caddy U توپ تنیس
racquets U راکت تنیس
racquet U راکت تنیس
tennist U بازیگر تنیس
tennis shoe U تنیس کفش کتانی
service ace U امتیاز سرویس تنیس
lawn tennis U تنیس روی چمن
press U قاب راکت تنیس
team tennis U بازیهای مختلف تنیس
pelota U بازی تنیس اسپانیولی
ping-pong U تنیس روی میز
tennis set U یک دور مسابقه تنیس
presses U قاب راکت تنیس
backboard U دیوار تمرین تنیس
table tennis U تنیس روی میز
senior U تنیس باز سالمند
seniors U تنیس باز سالمند
court tennis U تنیس داخل سالن
tennis grip U طرز گرفتن راکت تنیس
center strap U نوار پهن تور تنیس
lawn tennis U بازی تنیس روی چمن
center strop U نوار پهن تور تنیس
forties U سومین امتیاز در یک گیم تنیس
forty U سومین امتیاز در یک گیم تنیس
wimbledon U جام بین المللی تنیس ویمبلدون
She is passionately fond of tennis . U شهوت تنیس باز ی کردن دارد
badminton U نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
backswing U تاب اولیه راکت تنیس بسمت عقب
up and back U بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
hacks U ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacked U ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hack U ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
pop up U ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up U ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
cinder track U زمین دو
terrain U زمین
soiling U زمین
earths U زمین
extra terrestrial U زمین
earthing U زمین
cinder tracks U زمین دو
this earthly round U زمین
floored U کف زمین
grazes U زمین
land U زمین
soils U زمین
grazed U زمین
graze U زمین
floor U کف زمین
globe U زمین
land n U زمین
acre U زمین
floors U کف زمین
rooter U زمین کن
grass roots U کف زمین
tellus U زمین
acres U زمین
soil U زمین
ground U زمین
domains U زمین
fielded U زمین
real estate U زمین
ground U کف زمین
field U زمین
fields U زمین
domain U زمین
lackland U بی زمین
geodetically U زمین
floor U کف زمین
ground U : زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
earth U زمین
aerospace U جو زمین
norland U زمین
globes U زمین
ground line U خط زمین
ground surface U کف زمین
faulted U شکست زمین
faults U شکست زمین
quick ground U زمین سست
landed a U ملک زمین
fault U شکست زمین
loose ground U زمین سست
levelling rod U زمین پیمایی
impermeable ground U زمین ناتراوا
the terrestrial U کره زمین
land reclamation U ابادانی زمین
investigation of foundation conditions U شناسایی زمین پی
landfalls U ریزش زمین
palsy U زمین گیری
the corner's of the earth U کدانهای زمین
landfall U ریزش زمین
lared of the covenant U زمین موعود
field hockey U زمین هاکی
geological U زمین شناختی
inductive earthing U زمین القائی
level land U زمین مسطح
terrestrian ecosystem U اکوسیستم زمین
geological U زمین شناسی
impermeable ground U زمین نفوذناپذیر
grass U زمین چمن
tectonic U زمین ساختی
abuttals U زمین مجاور
abuttals U زمین همسایه
abuttals U زمین سرحدی
abuttal U زمین مجاور
tectonic U زمین ساخت
high land U زمین کوهستانی
above the earth U در روی زمین
above the earth U بالای زمین
marsh land U زمین ماندابی
harrower U زمین صاف کن
alkaline earth U زمین قلیایی
alkali earth U زمین قلیایی
hard ground U زمین سفت
tectonics U زمین ساخت
hard ground U زمین سخت
hard soil U زمین سفت
hardpan U زمین سفت
moor U زمین بایر
marchland U زمین مرزی
mallet field U زمین چوگان
lowland U زمین پست
playgrounds U زمین بازی
playground U زمین بازی
emblements U حاصل زمین
terrain features U عوارض زمین
terrene U زمین سرزمین
losse earth U زمین خوره
boggy U زمین باطلاقی
landed U زمین دار
low land U زمین پست
tenementary land U زمین اجاری
low land U پستی زمین
earthquakes U زمین لرزه
earthquake U زمین لرزه
surveyors U زمین پیما
grasses U زمین چمن
surveyor U زمین پیما
veld U زمین مرغزار
terrain U عوارض زمین
terrain U زمین ناحیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com