English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
robotics U زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mass production U تولید ماشینی
mechanical production U تولید ماشینی
automation U ماشینی شدن تولید
automation U افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
syntheses U تولید مصنوعی چیزی
synthesis U تولید مصنوعی چیزی
cam U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cams U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
integrated U نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
oxide U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
robotics U علم دستگاههای خودکار قسمتی از هوش مصنوعی درارتباط با روبوت علم طراحی و استفاده از روبوت
desktop U متن و جدول تولید شده و طراحی شده روی صفحه نمایش کامپیوتر شخصی
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
mos U روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
metal oxide semiconductor U روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
mask U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
frostwork U نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
nubus U NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
cads U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
computer aided design U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cad U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
tidal flats U زمینهای ابگیر
background program U برنامه پس زمینهای
background program U برنامه زمینهای
background processing U پردازش زمینهای
utilized and unutilized lands U زمینهای دائروبائر
arable lands U زمینهای زراعی
background reflection U بازتاب زمینهای
continuous background radiation U تابش زمینهای پیوسته
undulating terrains U زمینهای موج دار
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
nsfnet U یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
outland U زمینهای خارج از محوطه ملک
solon chak U خاک شوره زار زمینهای بایر
freeboard U حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
off road racing U مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
off roader U شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
ignisfatuus U روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
mechanician U ماشینی
mechanical U ماشینی
machine made U ماشینی
mechanic U ماشینی
mechanized U ماشینی
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
factory rugs U فرش ماشینی
machine ringing U زنگ ماشینی
mechanical language U زبان ماشینی
tufted rugs U فرش ماشینی
mechanism U قطعه ماشینی
drill press vise U گیره ماشینی
mechanized data U دادههای ماشینی
mechanization U ماشینی کردن
machine shop tool U ابزار ماشینی
artificial intelligence U هوش ماشینی
machinery steel U فولاد ماشینی
mechanical translator U مترجم ماشینی
mechanical translation U ترجمه ماشینی
machine welding U جوشکاری ماشینی
machine translation U ترجمه ماشینی
mechanisms U قطعه ماشینی
mechanical welding U جوشکاری ماشینی
mechnical U ماشینی صنعتی
lawn sprinkler U اب پاش ماشینی
machine tool U ابزار ماشینی
octane U سوخت ماشینی
manipulator U دست ماشینی
automatons U ادم ماشینی
machine tools U ابزار ماشینی
robot U ادم ماشینی
automaton U ادم ماشینی
robots U ادم ماشینی
mechanized U ماشینی شده
power saw U اره ماشینی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
agricultural mechanization U ماشینی کردن کشاورزی
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
man machine systems U نظامهای انسانی- ماشینی
machinery castings U ریخته گری ماشینی
gynoid U نوع زن ادم ماشینی
to start a car [to crank a car] [American English] U ماشینی را روشن کردن
mechanistic theory U نظریه ماشینی نگری
crosscut saw U اره گرد ماشینی
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
serviced U ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
droid U یک ادم ماشینی شبیه انسان
ingrain U فرش ماشینی دو رو و تمام پشم
business U ماشینی که در شرکت استفاده میشود
service U ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
barker U کارگر یا ماشینی که پوست میکند
bordering machine U ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
businesses U ماشینی که در شرکت استفاده میشود
winepress U ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
Machine- made carpets . U فرشهای ماشینی ( غیر دستباف )
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
clock U ماشینی که زمان را نشان میدهد
clocks U ماشینی که زمان را نشان میدهد
weighing machine U ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
badge reader U ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
appliances U ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
appliance U ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
caloric engine U ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
saw doctor U ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
pulsator U ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
manifolder U ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
to crap out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
injection engine U ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
wringer U ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
manifold writer U ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
wright U کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
cards U ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card U ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
to conk out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to have packed up [British E] U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
perforator U ماشینی که روی کاغذ سوراخها را پانج میکند
to conk out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to have packed up [British E] U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
wiretapper U جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
CNC U ماشینی که به طور خودکار توسط کامپیوتر اجرا میشود
reperforator U ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
DDC U ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
synthesic U مصنوعی
dummy U مصنوعی
synthetic U مصنوعی
flower work U گل مصنوعی
sophisticated U مصنوعی
postiche U مصنوعی
man made U مصنوعی
dummies U مصنوعی
man-made U مصنوعی
artful U مصنوعی
accrete U مصنوعی
ersatz U مصنوعی
false U مصنوعی
feigned U مصنوعی
artificial U مصنوعی
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
cash dispensers U ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispenser U ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
burster U ماشینی که برای جداکردن انبوهی زا صفحات کاغذ به کار می رود
power loom U ماشین بافندگی [در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
draughtsmanship U طراحی
drafting machine U خط کش طراحی
roughing U طراحی
planning U طراحی
graphic fitting U خط کش طراحی
Internet U ل طراحی
architectonics U طراحی
ichnography U طراحی
design U طراحی
designs U طراحی
IAB U ل طراحی
designing U طراحی
butterine U کره مصنوعی
iron lung U ریه مصنوعی
artificial respiration U تنفس مصنوعی
artifact U محصول مصنوعی
glass eye U چشم مصنوعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com