English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
margin U زمان یا فضای اضافی
margins U زمان یا فضای اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
culling U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culls U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
cull U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culled U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
intermediate U فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time U زمان جستجو زمان طلب
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
excess U اضافی
accessing U اضافی
accesses U اضافی
redundant U اضافی
extension U اضافی
additional U اضافی
access U اضافی
overflows U اضافی
supernumerary U اضافی
accessional U اضافی
relative U اضافی
supplemantary U اضافی
surplusage U اضافی
de trop U اضافی
overtime U اضافی
overflow U اضافی
overflowed U اضافی
surpluses U اضافی
excesses U اضافی
floating U اضافی
accessed U اضافی
unduly U اضافی
surplus U اضافی
supplementary U اضافی
paragogic U اضافی
extensions U اضافی
plus U اضافی
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
bonuses U پرداخت اضافی
excess supply U عرضه اضافی
excess length U طول اضافی
beauty sleep U خواب اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
additional score U نمره اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
incremental cost U هزینه اضافی
adscript U یادداشت اضافی
an a.chapter U یک باب اضافی
overload U بار اضافی
intercalary U اضافی افزوده
sudden death U وقت اضافی
aditional service U سرویس اضافی
adduct U ترکیب اضافی
excess stock U مواد اضافی
furthered U اضافی زائد
excess profit U سود اضافی
extra premium U پاداش اضافی
extra cost U هزینه اضافی
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
extra current U جریان اضافی
extra duty U خدمت اضافی
extra equipment U تجهیزات اضافی
extra time U وقت اضافی
auxiliary work U کارهای اضافی
furthers U اضافی زائد
excess load U بار اضافی
flab U گوشت اضافی
excess pressure U فشار اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
excess price U قیمت اضافی
further U اضافی زائد
furthering U اضافی زائد
extra period U وقت اضافی
sudden-death U وقت اضافی
supplementary U اضافی مکمل
overestimation U براورد اضافی
end cell U پیل اضافی
shootoff U مسابقه اضافی
regulating cell U پیل اضافی
slip sheet U صفحه اضافی
overcharging U هزینه اضافی
spill water U ابهای اضافی
overhand knot U گره اضافی
overhead costs U هزینههای اضافی
barrages U وقت اضافی
barrage U وقت اضافی
postiche U متن اضافی
poundage U هزینه اضافی
overvoltage U ولتاژ اضافی
overpayment U پرداخت اضافی
overirrigation U ابیاری اضافی
additional <adj.> U مکمل اضافی
redundant equation U معادله اضافی
overcharges U هزینه اضافی
surplus stock U موجودی اضافی
surplus value U ارزش اضافی
surplus water U ابهای اضافی
superimposed U اتش اضافی
surtax U مالیات اضافی
days of grace U مهلت اضافی
the intercalary month U ماه اضافی
addition record U رکورد اضافی
additional charges U اتهامات اضافی
surplus production U تولید اضافی
surplus material U ماده اضافی
overcharged U هزینه اضافی
sunk cost U هزینههای اضافی
over U گذشته اضافی
bonus U پرداخت اضافی
overloaded U بار اضافی
overloads U بار اضافی
overcharge U هزینه اضافی
supplementary costs U هزینههای اضافی
additional charges U خرجهای اضافی
surcharge U مالیات اضافی
over- U گذشته اضافی
surcharges U هزینه اضافی
surcharges U مالیات اضافی
surcharge U هزینه اضافی
overtime U ساعات اضافی
padding U متن اضافی
overtime U وقت اضافی
surcharges U نرخ اضافی
surcharge U نرخ اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
cumulative evidence U قرائن یا مدارک اضافی
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
surcharges U درصد هزینههای اضافی
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
third brush regulation U تنظیم با زغال اضافی
overflows U ابهای اضافی لبریزی
third brush generator U دینام با زغال اضافی
overcharge U اضافی هزینه کردن
supplements U تکمیل کننده اضافی
supplementing U تکمیل کننده اضافی
excess meter U کنتور مصرف اضافی
extra- U فوق العاده اضافی
additionally U بطور اضافی یا زائد
less than carload U وزن بار اضافی
addition U اسم اضافی ضمیمه
surtax U مالیات بر درامد اضافی
overcharges U اضافی هزینه کردن
overcharged U اضافی هزینه کردن
extras U فوق العاده اضافی
additions U اسم اضافی ضمیمه
surcharge U درصد هزینههای اضافی
jury sturt U پایه اضافی یا موقتی
overflowed U ابهای اضافی لبریزی
extra U فوق العاده اضافی
bonuses U پرتاب پنالتی اضافی
extra expenses U هزینه های اضافی
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
acompaniment U تزئینات اضافی در ساختمان
bonus U پرتاب پنالتی اضافی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com