English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
aborted U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
proceed time U زمان انتقال پرسنل
down time U زمان توقف
idle period U زمان توقف
machine idle time U زمان توقف ماشین
machine down time U زمان توقف ماشین
turnaround time U زمان گردش
dwell U ساکن شدن زمان توقف
dwelled U ساکن شدن زمان توقف
dwells U ساکن شدن زمان توقف
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
mission , oriented U لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
block time U زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
universal time U زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
Q Channel U یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time U زمان جستجو زمان طلب
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
assignment U ماموریت
task U ماموریت
apostleship U ماموریت
errand U ماموریت
errands U ماموریت
commissions U :ماموریت
tasks U ماموریت
assignments U ماموریت
duty U ماموریت
commissioning U :ماموریت
commission U :ماموریت
mission U ماموریت
missions U ماموریت
cycle U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycled U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycles U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
station U محل ماموریت
tours U سیاحت ماموریت
touring U سیاحت ماموریت
commission U ماموریت امریه
function U ماموریت عمل
primary mission U ماموریت اصلی
activities U ماموریت عمل
toured U سیاحت ماموریت
mission U وابسته به ماموریت
sea duty U ماموریت دریایی
mission time U مدت ماموریت
reinforcing U ماموریت تقویتی
stationed U محل ماموریت
mission type U متضمن ماموریت
air mission U ماموریت هوایی
end of mission U ماموریت تمام
mission type U حاوی ماموریت
missions U وابسته به ماموریت
combat duty U ماموریت رزمی
activity U ماموریت عمل
tour U سیاحت ماموریت
functions U ماموریت عمل
task unit U یگان ماموریت
implied task U ماموریت استنتاجی
appointment quota U سهمیه ماموریت
agency U گماشتگی ماموریت
agencies U گماشتگی ماموریت
abort U انصراف از ماموریت
commissions U ماموریت دادن
staff duty U ماموریت ستادی
commissions U ماموریت امریه
commission U ماموریت دادن
specified mission U ماموریت تصریحی
commissioning U ارتکاب ماموریت
commissioning U ماموریت امریه
commissioning U ماموریت دادن
agentship U ماموریت پیشکاری
political mission U ماموریت سیاسی
functioned U ماموریت عمل
commissioned U ماموریت دار
temporary duty U ماموریت موقت
stations U محل ماموریت
mission objectives U هدفهای ماموریت
field duty U ماموریت رزمی
fire mission U ماموریت اتش
commission U ارتکاب ماموریت
commissions U ارتکاب ماموریت
implied mission U ماموریت استنتاجی
fire task U ماموریت اتش
permanent oppointment U ماموریت دایمی
short tour U ماموریت کوتاه مدت
confidential U دارای ماموریت محرمانه
immediate mission U ماموریت فوری هوایی
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
close support mission U ماموریت پشتیبانی نزدیک
duty U ماموریت خدمت نگهبانی
change of station U تغییر محل ماموریت
general support U ماموریت عمل کلی
perdue U ماموریت مخاطره امیز
posts U محل ماموریت موضع
postings U تعیین محل ماموریت
perdu U ماموریت مخاطره امیز
task group U گروه ماموریت زمینی
posting U تعیین محل ماموریت
post U محل ماموریت موضع
posted U محل ماموریت موضع
post- U محل ماموریت موضع
employment schedule U برنامه ماموریت ناو
assignment U ماموریت دادن انتقال افهار
sectors U منطقه ماموریت قطاع اتش
mission U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
missions U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
mission essential U ضروری برای انجام ماموریت
commission U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissions U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
mission essential U حیاتی از نظر انجام ماموریت
sector U منطقه ماموریت قطاع اتش
air defense sector U منطقه ماموریت پدافند هوایی
mission request U درخواست اجرای ماموریت هوایی
commissioning U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
specified tasks U ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
party U گروه مخصوص انجام یک ماموریت
assignments U ماموریت دادن انتقال افهار
abort عدم موفقیت درانجام ماموریت
to override one's commission U از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
general support reinforcing U ماموریت عمل کلی تقویتی
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
joint task force U نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
task fleet U ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
diverts U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
divert U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
overseas U ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
diverted U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
task element U یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
missions U ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
charactristic velocity U مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
mission U ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
imposition of hands U هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
detailing U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detail U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
what luck U در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
to second somebody U ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
packet U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
packets U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
resume U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
judy U در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com