Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chronograph
U
زمان نگار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diarists
U
روزنامه نگار وقایع نگار
diarist
U
روزنامه نگار وقایع نگار
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
monographs
U
تک نگار
monograph
U
تک نگار
graph
U
نگار
images
U
نگار
image
U
نگار
spirograph
U
دم نگار
graphs
U
نگار
hygrograph
U
نم نگار
pneumograph
U
دم نگار
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presents
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
presented
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
dictograph
U
بیان نگار
plethysmograph
U
گنج نگار
rainfall recorder
U
باران نگار
self cecording
U
خود نگار
pinacotheca
U
نگار خانه
data recorder
U
داده نگار
heliograph
U
افتاب نگار
vibrograph
U
نوسان نگار
historify
U
وقایع نگار
myograph
U
عضله نگار
portraitist
U
پیکر نگار
portrayer
U
پیکر نگار
water level recorder
U
تراز نگار اب
spectrograph
U
بیناب نگار
sphygmograph
U
نبض نگار
prefacer
U
دیباچه نگار
biographer
U
زندگینامه نگار
spectrograph
U
طیف نگار
spectrogaph
U
طیف نگار
discharge recorder
U
تخلیه نگار
film recorder
U
فیلم نگار
fontographer
U
فونت نگار
seismographer
U
زلزله نگار
publicist
U
روزنامه نگار
climagram
U
اقلیم نگار
climagraph
U
اقلیم نگار
climate diagram
U
اقلیم نگار
climogram
U
اقلیم نگار
biographers
U
زندگینامه نگار
journalists
U
روزنامه نگار
journalist
U
روزنامه نگار
seismographs
U
لرزه نگار
seismographs
U
زلزله نگار
cinematograph
U
حرکت نگار
chronometer
U
گاه نگار
autoscope
U
خودکاری نگار
automatograph
U
خودکاری نگار
autobiographer
U
خودزیستنامه نگار
cardiograph
U
قلب نگار
cathode ray oscillograph
U
موج نگار
chromatographic
U
رنگ نگار
anthologist
U
جنگ نگار
annalist
U
وقایع نگار
chronometer
U
وقت نگار
seismographs
U
لزله نگار
seismographs
U
لزره نگار
telegraphing
U
دور نگار
telegraphed
U
دور نگار
telegraph
U
دور نگار
coronagraph
U
اکلیل نگار
coronagraph
U
خرمن نگار
loggers
U
واقعه نگار
logger
U
واقعه نگار
coronagraph
U
تاج نگار
course recorder
U
راه نگار
publicists
U
روزنامه نگار
telegraphs
U
دور نگار
climatograph
U
اقلیم نگار
seismograph
U
لرزه نگار
seismograph
U
زلزله نگار
seismograph
U
لزله نگار
seismograph
U
لزره نگار
designs
U
نقش نگار
design
U
نقش نگار
climograph
U
اقلیم نگار
cumulative recorder
U
تراکم نگار
petrographer
U
سنگ نگار
lithographer
U
سنگ نگار
newspapermen
U
روزنامه نگار
oscillograph
U
نوسان نگار
iconography
U
پیکر نگار
oscilloscope
U
نوسان نگار
ondograph
U
موج نگار
tambour
U
بنض نگار
tambour
U
تنفس نگار
tachometer
U
سرعت نگار
tremograph
U
رعشه نگار
motif
U
نقش و نگار
kymograph
U
جنبش نگار
idiographic
U
اندیشه نگار
myocardiograph
U
قلب نگار
mythographer
U
افسانه نگار
monotint
U
نگار یک رنگی
type writer
U
حرف نگار
topographer
U
مکان نگار
motifs
U
نقش و نگار
newspaperman
U
روزنامه نگار
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
spirograph
U
دستگاه تنفس نگار
raydit
U
رادار اقیانوس نگار
sound spectrograph
U
طیف نگار صوتی
spectro heliograph
U
خور طیف نگار
cataloguer
U
ثبات فهرست نگار
mass spectrograph
U
طیف نگار جرمی
magnetic spectrograph
U
طیف نگار مغناطیسی
photokymograph
U
جنبش نگار نوری
cataloger
U
ثبات فهرست نگار
sportswriter
U
وقایع نگار ورزشی
palmograph
U
خستگی نگار دستی
automatic water level recorder
U
تراز اب نگار خودکار
myograph
U
واکنش نگار ماهیچه
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
shoran
U
شورن رادار اب نگار بردکوتاه
electrocardiograph
U
دستگاه برقی ضربان نگارقلب تپش نگار
phonograph
U
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
phonographs
U
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
phonographic
U
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
seismogram
U
منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
flourish
U
نقش و نگار دادن به متن فرش
[با استفاده از طرح های گلدار جهت تزپین بیشتر]
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
altar-screen
U
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
late-Modern architecture
U
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
vibrometer
U
نوسان نگار نوسان سنج
bar chart
U
وزن سنج وزن نگار
oscillogram
U
نوسان سنج نوسان نگار
oscillograph
U
نوسان سنج نوسان نگار
vibrograph
U
نوسان نگار نوسان سنج
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
yet
U
تا ان زمان
times
U
زمان
date
U
زمان
dates
U
زمان
time-consuming
U
زمان بر
time consuming
U
زمان بر
coinstantaneous
U
هم زمان
period
U
زمان
timed
U
زمان
thitherto
U
تا ان زمان
periods
U
زمان
term
U
زمان
termed
U
زمان
terming
U
زمان
tempos
U
زمان
tempo
U
زمان
stroking
U
زمان
strokes
U
زمان
stroked
U
زمان
clock
U
زمان
stroke
U
زمان
simultaneously
U
در یک زمان
whene'er
U
هر زمان
contemporaneous
U
هم زمان
away
U
از ان زمان
thence
U
از ان زمان
zeitgeist
U
زمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com