English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cycle time U زمان رفت و برگشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
recurrence interval U زمان برگشت
return perion U زمان برگشت
regression time U زمان برگشت
TDR U آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
turn around time U زمان برگشت
turnaround time U زمان برگشت
Other Matches
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
presents U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
relapse U برگشت
relapses U برگشت
revert U برگشت
relapsed U برگشت
recoveries U برگشت
tergiversation U برگشت
recovery U برگشت
relapsing U برگشت
capsizal U برگشت
d.c. restoration U برگشت دی سی
d.c. reinsertion U برگشت سی دی
reverted U برگشت
reverting U برگشت
turnarounds U برگشت
upturn U برگشت
recoils U برگشت
recoiling U برگشت
recoiled U برگشت
reverts U برگشت
return U برگشت
returned U برگشت
turnrounds U برگشت
right of reversion U برگشت
returning U برگشت
returns U برگشت
back water U برگشت اب
turnaround U برگشت
reversals U برگشت
reversal U برگشت
regression line U خط برگشت
regression U برگشت
turnabout U برگشت
turnabouts U برگشت
recurrenge U برگشت
recrvdescence U برگشت
recrudescence U برگشت
reflux U برگشت
refluence U برگشت
recoil U برگشت
return line U خط برگشت
veers U برگشت
retrogression U برگشت
regurgitation U برگشت
retrocession U برگشت
veer U برگشت
veered U برگشت
reoccur U برگشت
retrocedence U برگشت
drawback U برگشت
turnover U برگشت
drawbacks U برگشت
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
re- U برگشت دادن
re U برگشت دادن
back water curve U منحنی برگشت اب
reverberation U برگشت امواج
reverberations U برگشت امواج
reversible U برگشت پذیر
back U درعقب برگشت
irreversible U برگشت ناپذیر
backward reaction U واکنش برگشت
backspace U برگشت به عقب
grid return U سیم برگشت
irrevocably U بطور بی برگشت
turns U برگشت شناگر
turning point U نقطه برگشت
retrogress U پس رفتن برگشت
rebounded U ضربه برگشت
rebound U ضربه برگشت
retrogresses U پس رفتن برگشت
retrogressing U پس رفتن برگشت
regressive U برگشت کننده
flashback U برگشت شعله
flashbacks U برگشت شعله
turnaround form U شکل برگشت
turnaround documents U مستندات برگشت
turnaround documents U اسناد برگشت
reflector U برگشت دهنده
reflectors U برگشت دهنده
turning points U نقطه برگشت
retrograde U برگشت دهنده
irrevocable U غیرقابل برگشت
armstand dive U بالانس برگشت
turn U برگشت شناگر
return flight U پرواز برگشت
rebounds U ضربه برگشت
rebounding U ضربه برگشت
backs U درعقب برگشت
retrogressive U برگشت کننده
track return U مدار برگشت
reversibility U برگشت پذیری
return wire U سیم برگشت
revocable U قابل برگشت
flyback pulse U پالس برگشت
ground return U برگشت زمینی
return pipe U لوله برگشت
image reversal U برگشت تصویر
retrogressed U پس رفتن برگشت
return flow U جریان برگشت
payback period U دوره برگشت
nonlinear regression U برگشت غیرخطی
irreversibility U برگشت ناپذیری
returnable U قابل برگشت
retrocedent U برگشت کننده
reverses of fortune U برگشت روزگار
linear regression U برگشت خطی
irremeable U برگشت نا پذیر
short return U برگشت کوتاه
return conductor U سیم برگشت
irriversible U برگشت ناپذیر
retrocessive U برگشت کننده
rematch U مسابقه برگشت
repercussion U انعکاس برگشت
return cargo U محموله برگشت
regression analysis U تحلیل برگشت
reapparition U برگشت عود
return current U جریان برگشت
irrevocability U برگشت ناپذیری
regression equation U معادله برگشت
regression coefficient U ضریب برگشت
downward travel U ضربه برگشت
echo U برگشت امواج رادار
echoed U برگشت امواج رادار
echoing U برگشت امواج رادار
echoes U برگشت امواج رادار
recovery U برگشت به حالت اولیه
revocable credit U اعتبار قابل برگشت
regress U برگشت [به حالت کم توسعه]
revert U برگشت به وضعیت طبیعی
reverting U برگشت به وضعیت طبیعی
reversibility principle U اصل برگشت پذیری
revocable letter of credit U اعتبار قابل برگشت
step backwards U برگشت [به حالت کم توسعه]
recoveries U برگشت به حالت اولیه
regression U برگشت [به حالت کم توسعه]
reverted U برگشت به وضعیت طبیعی
trips U رفت یا برگشت فنر
regressing U پس رفت کردن برگشت
regresses U پس رفت کردن برگشت
regressed U پس رفت کردن برگشت
regress U پس رفت کردن برگشت
He came back with his tail between his legs. U دست از پ؟ درازتر برگشت
plotter repeatability U قابلیت برگشت رسام
reverberation U برگشت دادن امواج
ratchet effect U اثر برگشت ناپذیر
return ticket U بلیط رفت و برگشت
reverberations U برگشت دادن امواج
lapse U برگشت انحراف موقت
lapses U برگشت انحراف موقت
lapsing U برگشت انحراف موقت
tripped U رفت یا برگشت فنر
trip U رفت یا برگشت فنر
turnaround cycle U مدت رفت و برگشت
magnetic yoke U سیم برگشت مغناطیسی
microscopic reversibility U برگشت پذیری میکروسکوپی
drawbacks U برگشت حقوق گمرکی
day return U بلیط رفتو برگشت
drawback U برگشت حقوق گمرکی
nonreimbursable U غیر قابل برگشت
payback period U دوره برگشت سرمایه
renewable energy U انرژی برگشت پذیر
irreversible steels U فولادهای برگشت ناپذیر
atavism U برگشت بخوی نیاکان
throw back U برگشت به خصال نیاکان
introversion U برگشت بسوی درون
backstroke U برگشت عقب زنی
grid return U سیم برگشت شبکه
capital recovery factor U ضریب برگشت سرمایه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com