English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cycle time U زمان تناوب عمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
period U زمان تناوب دوره
period U زمان تناوب پریود
periods U زمان تناوب دوره
periods U زمان تناوب پریود
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
arresting system cycle time U زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
cycle time U زمان تناوب
impluse period U زمان تناوب ضربه جریان
lap turn U زمان تناوب مین روبیها فاصله زمانی بین مین روبیها
period of roll U زمان تناوب چرخش
wave period U زمان تناوب امواج دریا
Other Matches
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
period U تناوب
alternation U تناوب
frequentation U تناوب
periodicity U تناوب
off and on U تناوب
shifts U تناوب
shifted U تناوب
shift U تناوب
frequence U تناوب
intermittence U تناوب
alternator U تناوب گر
subalternation U تناوب
periods U تناوب
alternators U تناوب گر
two phase generator U تناوب گر دو فازی
single phase generator U تناوب گر تک فاز
polyphase generator U تناوب گر چندفازی
polyphase alternator U تناوب گر چندفازی
period of roll U دوره تناوب
orbital period U تناوب مداری
double alternation U تناوب مضاعف
three phase generator U تناوب گر سه فاز
metagenesis U تناوب تولید
metagenesis U تناوب نسل ها
aperiodic circuit U مدار بی تناوب
periods U دوره تناوب
period U دوره تناوب
pulse period U تناوب پالس
recurrence interval U دوره تناوب
frequencies U فرکانس تناوب
frequency U فرکانس تناوب
return perion U دوره تناوب
cycle U تناوب پریود سیکل
continuance U تناوب بدون انقطاع
synodic period U دوره تناوب هلالی
earthquake period U دوره تناوب زلزله
first long period U تناوب بزرگ اول
lift frequency U تناوب حمل و نقل
second long period U تناوب بزرگ دوم
sidereal period U دوره تناوب نجومی
cycles U تناوب پریود سیکل
cycled U تناوب پریود سیکل
third long period U تناوب بزرگ مرتبه سوم
half life period U تناوب یا دوره نیم عمر
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
frequency medulation U تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
sing-songs U تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-song U تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
camera cycling rate U نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presents U زمان حاضر زمان حال
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
cycle per second U سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
stroke U زمان
coinstantaneous U هم زمان
thitherto U تا ان زمان
yet U تا ان زمان
cycle time U زمان
timepiece U زمان
stroked U زمان
strokes U زمان
synchrone U هم زمان
stroking U زمان
synchronous U هم زمان
zeitgeist U زمان
clocks U زمان ها
cotemporaneous U هم زمان
time consuming U زمان بر
period U زمان
date U زمان
dates U زمان
terming U زمان
termed U زمان
periods U زمان
away U از ان زمان
time-consuming U زمان بر
tempo U زمان
contemporaneous U هم زمان
thence U از ان زمان
tempos U زمان
time U زمان
term U زمان
time of blowing U زمان دم
clock U زمان
times U زمان
timed U زمان
simultaneously U در یک زمان
time-piece U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
whene'er U هر زمان
time lags U زمان مرده
loading time U زمان بارگیری
turnaround time U زمان برگشت
local time U زمان محلی
relief time U زمان استراحت
timeer U زمان سنج
timming U زمان گیری
time lag U زمان تاخیر
time lag U زمان مرده
latency U زمان بیکاری
seek time U زمان پیگرد
regression time U زمان برگشت
intravitam U در زمان زندگی
relaxation time U زمان اسایش
searching time U زمان جستجو
scheduling queue U صف زمان بندی
scheduler U زمان بند
training time U زمان تمرین
intravital U در زمان زندگی
response time U زمان واکنش
maintenance period U زمان تعمیرات
turnaround time U زمان گردش
response time U زمان پاسخ
response time U زمان واگنش
transition time U زمان تحول
turn around time U زمان برگشت
transit time U زمان عبور
transit time U زمان گذار
time lags U زمان تاخیر
transfer time U زمان انتقال
retention time U زمان بازداری
prescriptions U مرور زمان
running time U زمان رانش
run time U زمان اجرا
intervalometer U زمان سنج
rise time U زمان خیز
load time U زمان بارکردن
transition time U زمان انتقال
time interval U زمان طی شده
lost time U زمان گمگشته
real time U زمان حقیقی
statute of limitation U مرور زمان
whoopee U زمان خوشی
past tense U زمان گذشته
yesterday U زمان گذشته
scheduling U زمان بندی
time of disintegration U زمان انفجار
lost time U زمان مفقوده
system time U زمان سیستم
testing time U زمان ازمایش
time dependent U وابسته به زمان
light load period U زمان بار کم
leisure time U زمان اسودگی
the secular bird U فرید زمان
the preterite tense U زمان گذشته
the past tense U زمان گذشته
time lapse U مرور زمان
time log U جدول زمان
the fullness of time U زمان کامل
standby time U زمان جانشینی
standard time U زمان رسمی
standard time U زمان استانده
time perception U ادراک زمان
time slice U قطعه زمان
lapse of time U مرور زمان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com