Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
testing time
U
زمان ازمایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
check out time
U
زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
short time test
U
ازمایش در مدت زمان کوتاه
Other Matches
use testing
U
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout
U
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method
U
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
test element
U
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test
U
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test
U
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
insulation test
U
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination
U
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
creep test
U
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
flight test
U
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
confident test
U
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
environmental test
U
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester
U
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
present
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presents
U
زمان حاضر زمان حال
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
shyer
U
ازمایش
shyest
U
ازمایش
shy
U
ازمایش
shies
U
ازمایش
experiments
U
ازمایش
shied
U
ازمایش
experimenting
U
ازمایش
assays
U
ازمایش
testing
U
ازمایش
experiment
U
ازمایش
shying
U
ازمایش
experimented
U
ازمایش
screening
U
ازمایش
assay
U
ازمایش
trial
U
ازمایش
examen
U
ازمایش
checking
U
ازمایش
tests
U
ازمایش
g
U
ازمایش
tested
U
ازمایش
trials
U
ازمایش
experimentation
U
ازمایش
vetting
U
ازمایش
test series
U
سری ازمایش
weathring test
U
ازمایش فرسایش
test set
U
دستگاه ازمایش
test room
U
اطاق ازمایش
test specimen
U
نمونه ازمایش
approving
U
ازمایش کردن
cupping test
U
ازمایش فنجانی
factorial design
U
ازمایش فاکتوریل
tester
U
دستگاه ازمایش
approves
U
ازمایش کردن
cup test
U
ازمایش قاشقی
tester
U
ازمایش کننده
test specimen
U
نمونه ی ازمایش
retrials
U
ازمایش مجدد
test plan
U
طرح ازمایش
test piece
U
نمونه ازمایش
assays
U
ازمایش سنجش
random test
U
ازمایش پیشامدی
rattler test
U
ازمایش تورق
assay
U
ازمایش سنجش
rattler test
U
ازمایش تردی
gaff
U
ازمایش سخت
test bay
U
میدان ازمایش
deep drawing test
U
ازمایش کاسگری
test bay
U
حوزه ازمایش
test bar
U
میله ازمایش
explosion proof
U
ازمایش- انفجار
test announcement
U
نتیجه ازمایش
random test
U
ازمایش نامنظم
test bed
U
میز ازمایش
test model
U
نمونه ی ازمایش
quizzes
U
ازمایش کردن
test hole
U
چاه ازمایش
test equipment
U
وسایل ازمایش
test element
U
وسیله ازمایش
test course
U
مسافت ازمایش
inspection test
U
ازمایش کار
quiz
U
ازمایش کردن
test clip
U
گیره ازمایش
check point
U
نقطه ازمایش
test bed
U
صفحه ازمایش
experimentalist
U
اهل ازمایش
retrial
U
ازمایش مجدد
trial and error
U
ازمایش ولغزش
test cases
U
قضیه در ازمایش
consolidation test
U
ازمایش تحکیم
test case
U
قضیه در ازمایش
compressive test
U
ازمایش تحکیم
triable
U
ازمایش کردنی
trial and erroe
U
ازمایش و خطا
preliminary test
U
ازمایش مقدماتی
trial and error
U
ازمایش و خطا
torsion test
U
ازمایش پیچش
test tube
U
لوله ازمایش
flattening test
U
ازمایش توزیعی
gage
U
ازمایش کردن
trier
U
ازمایش کننده
triers
U
ازمایش کننده
final test
U
ازمایش نهائی
experimentally
U
از راه ازمایش
test tubes
U
لوله ازمایش
approve
U
ازمایش کردن
insulation voltage
U
فشار ازمایش
probationership
U
ازمایش کاری
two stage experiment
U
ازمایش دو مرحلهای
testing stand
U
سکوی ازمایش
cold water test pressure
U
ازمایش فشار اب
crippling test
U
ازمایش لهیدگی
program testing
U
ازمایش برنامه
testing of materials
U
ازمایش مواد
testing of materials
U
ازمایش مصالح
psychometry
U
ازمایش هوش
testing stand
U
میز ازمایش
turing's test
U
ازمایش تورینگ
to bring to the proof
U
ازمایش کردن
triaxial shear test
U
ازمایش سه محوری
triaxial test
U
ازمایش سه بعدی
comparison test
U
ازمایش مقایسهای
hydraulic pressure test
U
ازمایش فشار اب
izod test
U
ازمایش ایزود
fatigue test
U
ازمایش خستگی
probational
U
ازمایش امتحان
intelligence test
U
ازمایش هوش
testing load
U
بار ازمایش
experimental design
U
طرح ازمایش
division check
U
ازمایش تقسیم
shear test
U
ازمایش برشی
examine
U
ازمایش کردن
examined
U
ازمایش کردن
examines
U
ازمایش کردن
drift test
U
ازمایش رانش
examining
U
ازمایش کردن
drop test
U
ازمایش سقوطی
drop test
U
ازمایش ضربهای
try
U
سنجیدن ازمایش
tries
U
سنجیدن ازمایش
shop test
U
ازمایش کارگاهی
spot test
U
ازمایش فوری
blank experiment
U
ازمایش مچ گیری
temptations
U
ازمایش امتحان
line tester
U
ازمایش کننده خط
trials
U
ازمایش امتحان
beta testing
U
ازمایش بتا
beta test
U
ازمایش بتا
hammer test
U
ازمایش سقوطی
experiencing
U
تجربه ازمایش
test
U
ازمایش کردن
experiences
U
تجربه ازمایش
alpha testing
U
ازمایش الفا
examination
U
امتحان ازمایش
examinations
U
امتحان ازمایش
regression testing
U
ازمایش رگرسیون
tension test
U
ازمایش کشش
hanging test
U
ازمایش کشش
temptation
U
ازمایش امتحان
tests
U
ازمایش کردن
hardness test
U
ازمایش سختی
tested
U
ازمایش کردن
experience
U
تجربه ازمایش
self test
U
ازمایش خودکار
sedimentation test
U
ازمایش تهنشینی
load test
U
ازمایش بار
doubling test
U
ازمایش تا شویی
saturation testing
U
ازمایش اشباعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com