English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sea quake U زلزله زیر دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
earthquakes U زلزله
earthquake U زلزله
seism U زلزله
temblor U زلزله
earthquake proof U ضد زلزله
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
seismologist U زلزله شناس
seismoscope U زلزله بین
the earthquake sufferers U زلزله دیدگان
the earthquake sufferers U زلزله زدگان
epicenter U مرکز زلزله
seismograph U زلزله سنج
seismograph U زلزله نگار
earthquake proof foundation U شالوده ضد زلزله
earthquake fountains U شکافهای زلزله
earthquake factor U فاکتور زلزله
earthquake factor U ضریب زلزله
seismographs U زلزله نگار
seismographs U زلزله سنج
seismometry U زلزله سنجی
seismology U زلزله شناسی
seismic belt U کمربند زلزله
seismic focus U کانون زلزله
seismic loads U سربارهای زلزله
seismography U زلزله نگاری
seismometer U زلزله سنج
seismographer U زلزله نگار
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
earthquake period U دوره تناوب زلزله
shock point U نقطه ایجاد زلزله
seismic method U روش زلزله نگاری
earthquake proof foundation U غیر مقاوم درمقابل زلزله
microseismograph U زلزله سنج میکرومتری یاجزیی
microseism U زمین لرزه غیرمحسوس زلزله خفیف
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
seismogram U منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
atlantis U جزیرهای که سابقا گویند درمغرب جبل الطارق وجودداشته و در اثر زلزله بدریافرورفته است
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
Brontide U نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
maritime U دریایی
sea pier U سد دریایی
thalassic U دریایی
thalaesic U دریایی
marine U دریایی
shark U سگ دریایی
benthic U ته دریایی
dogfish U سگ دریایی
saltier U دریایی
naval U دریایی
sea born U دریایی
pelagian U دریایی
marines U دریایی
sharks U سگ دریایی
nautical U دریایی
seas U دریایی
sea U دریایی
saltiest U دریایی
salty U دریایی
maritime law U حقوق دریایی
paravane U اژدرمخرب دریایی
ossifrage U عقاب دریایی
maritime commerce U بازرگانی دریایی
mariner's compass U قطبنمای دریایی
marine regatta U ریل دریایی
marine sand U ماسه دریایی
marine insurance U بیمه دریایی
marine railway U ریل دریایی
pigboat U زیر دریایی
pharos U فانوس دریایی
marines U تکاور دریایی
sill U برامدگی دریایی
sills U برامدگی دریایی
pelagic U دریایی دریانشین
pelagian U جانور دریایی
hydrographic chart U نقشه دریایی
kelp U اشنه دریایی
navies U نیروی دریایی
sea anemone U شقایق دریایی
sea bass U گرگ دریایی
naval U افسرنیروی دریایی
naval U نیروی دریایی
sea cow U گاو دریایی
navy time U ساعت دریایی
gunnery U توپخانه دریایی
sea dog U خوک دریایی
seaplanes U هواپیمای دریایی
seaplane U هواپیمای دریایی
hurricane lamps U چراغ دریایی
hurricane lamp U چراغ دریایی
evening naval twilight U شفق دریایی
navy U نیروی دریایی
marines U تفنگدار دریایی
marine climate U اب و هوای دریایی
marine forces U تفنگداران دریایی
marine U تکاور دریایی
sea cucumber U راب دریایی
light house U فار دریایی
light house U چراغ دریایی
marine U تفنگدار دریایی
jellyfish عروس دریایی
rock sucker U مارماهی دریایی
rover U دزد دریایی
navy U ناوگان دریایی
navies U ناوگان دریایی
naval forces U نیروی دریایی
naval campaign U نبرد دریایی
naval campaign U جنگ دریایی
creeping attack U تک غافلگیرانه دریایی
naval station U پایگاه دریایی
d.j.'s locker U گودی دریایی
daphne U حوری دریایی
data mile U میل دریایی
naval base U پایگاه دریایی
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
nautical chart U نقشه دریایی
naval district U ناحیه دریایی
flag officer U افسر دریایی
naval forces U نیروهای دریایی
naval establishment U قسمت دریایی
commercial marine U ناوگان دریایی
continental shelf U کفه دریایی
naval establishment U تاسیسات دریایی
fish hawk U دال دریایی
nautical almanac U زیج دریایی
sea pad U ستاره دریایی
echinus U بلوط دریایی
salangane U چلچله دریایی
salangane U پرستوک دریایی
fairy bird U چلچله دریایی
fairy bird U پرستوک دریایی
evening naval twilight U غروب دریایی
erne U دال دریایی
erne U عقال دریایی
echinus U خارپوست دریایی
naval attache U وابسته دریایی
scray U پرستوک دریایی
eagle fisher U عقاب دریایی
finger fish U ستاره دریایی
nautical terms U اصطلاحات دریایی
nautical twilight U شفق دریایی
fanal U فانوس دریایی
sea swallow U چلچله دریایی
sea swallow U پرستوک دریایی
scray U چلچله دریایی
naval activity U یکان دریایی
acaleph U گزنه دریایی
holothurian U راب دریایی
alga U خزهء دریایی
hogfish U گراز دریایی
algerine U دزد دریایی
maritime lien U برتری دریایی
algoid U مانندعلف دریایی
maritime lien U امتیاز دریایی
ocean manifest U بارنامه دریایی
oceanid U حوری دریایی
holothurian U حلزون دریایی
oceanophyte U گیاه دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com