Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cant
U
زبان ویژه مناجات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
idioms
U
زبان ویژه
lingo
U
زبان ویژه
lingoes
U
زبان ویژه
idiom
U
زبان ویژه
pedlar french
U
زبان ویژه دزدان
germanism
U
اصطلاحات ویژه زبان المانی
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
cantation
U
مناجات
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
chortle
U
مناجات کردن
intone
U
مناجات کردن
intoned
U
مناجات کردن
intones
U
مناجات کردن
intoning
U
مناجات کردن
conjuration
U
التماس مناجات
cant
U
مناجات کردن
chant
U
مناجات سرود
chanted
U
مناجات سرود
cantillate
U
مناجات کردن
chortling
U
مناجات کردن
chortles
U
مناجات کردن
chortled
U
مناجات کردن
chanting
U
مناجات سرود
chants
U
مناجات سرود
liturgies
U
مناجات نامه
plainsong
U
مناجات با الحان
liturgy
U
مناجات نامه
idiocrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
litany
U
مناجات وعبادت تهلیل دار
litanies
U
مناجات وعبادت تهلیل دار
litanies
U
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
litany
U
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
U
چرب زبان زبان دار
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue
U
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
specialist
U
ویژه گر
specialists
U
ویژه گر
special
U
ویژه
idiocrasy
U
ویژه
particular
U
ویژه
special character
U
ویژه
specifics
U
ویژه
specific
U
ویژه
special
<adj.>
U
ویژه
privilege
U
حق ویژه
net
U
ویژه
nets
U
ویژه
particulars
U
ویژه
prerogatives
U
حق ویژه
prerogative
U
حق ویژه
specific humidity
U
نم ویژه
extra
<adj.>
U
ویژه
specially
U
ویژه
expressed
U
ویژه
expresses
U
ویژه
expressing
U
ویژه
experts
U
ویژه گر
express
U
ویژه
adhoc
U
ویژه
priviege
U
حق ویژه
nett
U
ویژه
extra special
U
ویژه
peculiar
U
ویژه
paticular
U
ویژه
expert
U
ویژه گر
resistivity
U
مقاومت ویژه
dead weights
U
ویژه وزن
dead weight
U
ویژه وزن
praetorian guard
U
گارد ویژه
preceptorial
U
ویژه اموزگاری
characteristic
U
نشان ویژه
experts
U
ویژه کار
net profit
U
سود ویژه
specialty
U
ویژه گری
monocular
U
ویژه یک چشم
expert
U
ویژه کار
standing order
U
اوامر ویژه
specialist
U
ویژه کار
penologist
U
ویژه گر کیفرشناسی
proper function
U
ویژه تابع
proper volume
U
ویژه حجم
quantum state
U
ویژه حالت
specialists
U
ویژه کار
standing orders
U
اوامر ویژه
monographs
U
ویژه نگاشت
prerogatived
U
دارای حق ویژه
physiologists
U
ویژه گر فیزیولوژی
physiologist
U
ویژه گر فیزیولوژی
garb
U
پوشاک ویژه
regiospecific
U
جهت ویژه
monograph
U
ویژه نگاشت
relative density
U
گرانی ویژه
particular lien
U
حق حبس ویژه
characteristically
U
نشان ویژه
speciality
U
ویژه گری
stall
U
لژ جایگاه ویژه
byelaw
U
قانون ویژه
bylaw
U
قانون ویژه
specific gravities
U
گرانی ویژه
nutritionist
U
ویژه گر تغذیه
nutritionists
U
ویژه گر تغذیه
cariologist
U
ویژه گر قلب
juvenile
U
ویژه نو جوانان
juveniles
U
ویژه نو جوانان
rarely
U
بااستادی ویژه
specialities
U
ویژه گری
characteristics
U
نشان ویژه
version
U
شرح ویژه
stalling
U
لژ جایگاه ویژه
body guard
U
هنگ ویژه
idiom
U
تعبیر ویژه
idioms
U
تعبیر ویژه
prerogatives
U
دارای حق ویژه
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
prerogative
U
دارای حق ویژه
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
acoustician
U
ویژه گر اواشنود
lineaments
U
نشان ویژه
lineament
U
نشان ویژه
specific gravity
U
گرانی ویژه
versions
U
شرح ویژه
characteristic function
U
ویژه تابع
characteristic number
U
ویژه مقدار
habiliments
U
جامه ویژه
indicium
U
نشانه ویژه
kink
U
ویژه گی فرریز
labeled cargo
U
کالای ویژه
lachrymal
U
ویژه اشک
lacrimal
U
ویژه اشک
life guard
U
هنگ ویژه
morbid
U
ویژه ناخوشی
specializing
U
ویژه گری
specializes
U
ویژه گری
specialize
U
ویژه گری
specialising
U
ویژه گری
specialises
U
ویژه گری
booth
U
جای ویژه
gastronomist
U
ویژه گرخوراک
booths
U
جای ویژه
characteristic root
U
ویژه مقدار
proper value
U
ویژه مقدار
conizance
U
نشان ویژه
specialization
U
ویژه گری
zoologist
U
ویژه گرجانورشناسی
ecotype
U
بوم ویژه
eigenfunction
U
ویژه تابع
eigenvalue
U
ویژه مقدار
electrical resistivity
U
مقاومت ویژه
endemical
U
ویژه یک قوم
equity capital
U
ارزش ویژه
extra equipment
U
متعلقات ویژه
favourite or vor
U
ویژه مخصوص
monkish
U
ویژه راهبان
special passport
U
پاسپورت ویژه
special effects
U
جلوههای ویژه
(not one's) cup of tea
<idiom>
U
علاقه ویژه
specific heat
U
گرمای ویژه
special party
U
گروه ویژه
special agreement
U
قرارداد ویژه
specific yield
U
ابدهی ویژه
neurologist
U
ویژه گر اعصاب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com