Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pekinese
U
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekineses
U
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingeses
U
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pekingese
U
سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingese
U
ساکن شهر پکن زبان ولهجه مردم پکن
language master
U
زبان اموز
pillorying
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
Chinese
U
زبان چینی
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
He is fluent in Mandarin.
U
او به زبان چینی مسلط است.
He is fluent in Chinese.
U
او به زبان چینی مسلط است.
on the tongues of men
U
سر زبان مردم
finnish
U
زبان مردم فنلاند
korean
U
زبان مردم کره
albanian
U
زبان یا مردم البانی
english speaking people
U
مردم یا ملل انگلیسی زبان
uvula
U
زبان کوچک
flag day
U
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
sinicism
U
متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
sinicize
U
جنبه چینی دادن چینی کردن
ionic
U
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
democracy
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
Loudon's hollow wall
U
[دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscites
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
foreparts
U
سر ودست مقدمه
forepart
U
سر ودست مقدمه
forehands
U
سروسینه ودست اسب
pristine
U
طبیعی ودست نخورده
metacarpus
U
استخوانهای کف دست ودست
forehand
U
سروسینه ودست اسب
entirety
U
چیزدرست ودست نخورده
sublessor
U
موجر فرعی ودست دوم
have egg on one's face
<idiom>
U
خجالت ودست پاچه شدن
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
It remained intact.
U
سالم ودست نخورده باقی مانده
gesticulating
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulates
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulate
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulated
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
peacock
U
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
novice
U
نو اموز
novices
U
نو اموز
underachiever
U
کم اموز
pupils
U
دانش اموز
pupil
U
دانش اموز
striker
U
دانش اموز
strikers
U
دانش اموز
minx
U
سگ دست اموز
grader
U
دانش اموز
manipulation
U
دست اموز
schoolmate
U
هم مدرسهای هم اموز
schoolmates
U
هم مدرسهای هم اموز
midshipman
U
ناو اموز
students
U
دانش اموز
student
U
دانش اموز
schoolboy
U
دانش اموز
lap dog
U
سگ دست اموز
trainee
U
کار اموز
self taught
U
خود اموز
lapdog
U
سگ دست اموز
trainees
U
کار اموز
unapt
U
دیر اموز
schoolboys
U
دانش اموز
populations
U
تعداد مردم مردم
population
U
تعداد مردم مردم
cade
U
حیوان دست اموز
pet
U
دست اموز عزیز
pets
U
دست اموز عزیز
petted
U
دست اموز عزیز
cosseting
U
بره دست اموز
cossets
U
بره دست اموز
nonrated man
U
دانش اموز دریایی
cosseted
U
بره دست اموز
cosset
U
بره دست اموز
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
bunnies
U
اسم حیوان دست اموز
bunny rabbits
U
اسم حیوان دست اموز
bunny rabbit
U
اسم حیوان دست اموز
falcon
U
قوش یا شاهین دست اموز
bunny
U
اسم حیوان دست اموز
seaman recruit
U
دانش اموز ملوانی دریایی
falcons
U
قوش یا شاهین دست اموز
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
extracurricular
U
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
women students
U
زنان دانش اموز محصلین اناث
pragmatically
U
بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
caddied
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddie
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
stock
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stocked
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
U
چرب زبان زبان دار
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
maying
U
گل چینی
brick bond
U
رج چینی
masonry bond
U
رج چینی
bond
U
رج چینی
sinitic
U
چینی
Chinese
U
چینی
Chinese
U
چینی ها
china
U
چینی
joss
U
بت چینی
porcelain
U
چینی
Chinese
U
زن چینی
blocking-course
U
هره چینی
quartz
U
سنگ چینی
china rhubard
U
ریوند چینی
porcelain clay
U
خاک چینی
bick bond
U
آجر چینی
Chinese puzzles
U
معمای چینی
china root
U
چوب چینی
chinese binary
U
دودویی چینی
chinaware
U
فروف چینی
Chinese puzzle
U
معمای چینی
vintage
U
انگور چینی
vitreous china
U
چینی لعابدار
chinese architecture
U
معماری چینی
raking bond
U
رج چینی جناغی
rearrangment
U
باز چینی
revetment
U
سنگ چینی
vintages
U
انگور چینی
gossip
U
سخن چینی
set up
U
مقدمه چینی
setup
U
مقدمه چینی
stretcher bond
U
رج چینی راسته
kaoline
U
خاک چینی
kaolin
U
خاک چینی
tale bearing
U
سخن چینی
tangram
U
معمای چینی
faince
U
بدل چینی
fuse block
U
چینی فیوز
granite ware
U
چینی خارایی
herring bone bond
U
رج چینی جناغی
lintel-course
U
هره چینی
typesetting
U
حروف چینی
gossiped
U
سخن چینی
gossiping
U
سخن چینی
cubeb
U
کبابه چینی
sheepshearing
U
پشم چینی
sinify
U
چینی کردن
gleaning
U
دانه چینی
gleaning
U
خوشه چینی
faience
U
بدل چینی
falbala
U
چین چینی
stowage
U
تنگ هم چینی
stowage
U
بار چینی
gossips
U
سخن چینی
header bond
U
رج چینی کلگی
petuntse
U
خاک چینی
brick work
U
اجر چینی
oblique bond
U
رج چینی کلاغ پر
crockery
U
بدل چینی
pongee
U
حریر چینی
ailanthus
U
سماق چینی
porcelain tile
U
کاشی چینی
porcelaine
U
فرف چینی
porcelainlike
U
چینی مانند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com