English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
khowar U زبان رایج درشمال غربی پاکستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
moslem league U اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد
british english U زبان انگلیسی رایج درانگلستان
Yiddish U زبان عبری رایج میان کلیمیان روسیه ولهستان والمان وغیره
accadian U که قبل از زبان اشوری رایج بوده و درکتیبههای میخی دیده شده است
balto slavic U شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
Lahor U لاهور پاکستان
Pakistan U کشور پاکستان
north easterly U درشمال خاور
lapponian U درشمال اسکاندیناوی
north-easterly U درشمال خاور
orkney lslands U جزیره اورکنی درشمال اسکاتلند
Pineapple does not grow in the North. U درشمال آناناس عمل نمی آید
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
estonian U اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
Pashtan U قبایل پشتو [که در افغانستان و پاکستان زندگی می کنند و فرش های آن بنام های درانی، گلیزائی، هفت بالا و شیرخانی در بازار معروف می باشند.]
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
trendy U رایج
circulating U رایج
non performing loan U وام غیر رایج
common U رایج
trendiest U رایج
trendier U رایج
brisk U رایج
brisker U رایج
briskest U رایج
commonest U رایج
commoners U رایج
current U رایج
prevalent U رایج
currents U رایج
popular U رایج
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
shibboleths U بیان رایج
tendering U پول رایج
ruling U رایج متصدی
legal tender U پول رایج
tenderest U پول رایج
tradition U عقیده رایج
tendered U پول رایج
tender U پول رایج
currency U پول رایج
cashed U پول رایج
cashes U پول رایج
cashing U پول رایج
currencies U پول رایج
cash U پول رایج
rulings U رایج متصدی
shibboleth U بیان رایج
passed U رایج شدن
passes U رایج شدن
pass U رایج شدن
rousing U نمایان رایج
going U رایج عازم
popular response U پاسخ رایج
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
remonetize U دوباره رایج کردن
circulations U رواج پول رایج
fiat money U پول رایج اعتباری
paper standard U پول رایج مملکت
circulation U رواج پول رایج
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
currency U پول قانونی و رایج هر کشور
currencies U پول قانونی و رایج هر کشور
occupation currency U پول رایج نیروی اشغالگر
bimetallic U دارای دو نوع پول رایج
greenroom U شایعات رایج بین هنرپیشگان
greenrooms U شایعات رایج بین هنرپیشگان
invasion currency U پول رایج ارتش اشغالگر
occidental U غربی
hesperian U غربی
westerly U غربی
northwestwards U روبشمال غربی
westernises U غربی شدن
to lie east and west U شرقی غربی
wester U طوفان غربی
Wild West U ایالتهای غربی
wester U باد غربی
west country whipping U بست غربی
south-western U جنوب غربی
south western U جنوب غربی
western hemisphere U نیمکره غربی
westernization U غربی شدن
westernize U غربی کردن
north-westerly U شمال غربی
westernising U غربی شدن
westernising U غربی کردن
sou'westers U جنوب غربی
NW U شمال غربی
ind U هند غربی
westwork U بدنه غربی
westernmost U غربی ترین
westernize U غربی شدن
westernizing U غربی شدن
northwestern U شمال غربی
westernizing U غربی کردن
north westerly U شمال غربی
westernized U غربی کردن
westernizes U غربی شدن
westernized U غربی شدن
east elevation U نمای غربی
westernizes U غربی کردن
north-western U شمال غربی
westernised U غربی کردن
westernises U غربی کردن
north western U شمال غربی
westernised U غربی شدن
westerly U باد غربی
Western Sahara U صحرای غربی
southwest U بادجنوب غربی
westernises U تمدن غربی را پذیرفتن
turk'shead U کاکتوس هند غربی
westernized U تمدن غربی را پذیرفتن
turk's capcactus U کاکتوس هند غربی
northwester U طوفان شمال غربی
libeccio U باد جنوب غربی
westernizes U تمدن غربی را پذیرفتن
northwestwards U بطرف شمال غربی
atlantic U دریای محیط غربی
Western Samoa U کشور ساموآی غربی
southwestwards U بسوی جنوب غربی
southwesterner U اهل جنوب غربی
southwestern U واقع در جنوب غربی
westernizing U تمدن غربی را پذیرفتن
southwester U باد جنوب غربی
southwest U واقع در جنوب غربی
southwestward U بسوی جنوب غربی
westernize U تمدن غربی را پذیرفتن
first world U واقع دراروپای غربی
narthex U ایوان غربی کلیسا
libecchio U باد جنوب غربی
westernising U تمدن غربی را پذیرفتن
westernised U تمدن غربی را پذیرفتن
northwester U باد شمال غربی
roaring forties U منطقه بادهای غربی
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic U زبان تازی زبان عربی
glib U چرب زبان زبان دار
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Ivory Coast U کرانهی مرکزی و غربی افریقا
Benin U کشور بنین در افریقای غربی
piedmont U ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
westerner U غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerners U غربی وابسته به مغرب یا باختر
jonah crab U خرچنگ بزرگ امریکای غربی
westerns U غربی وابسته به مغرب یا باختر
western U غربی وابسته به مغرب یا باختر
southwester U توفان یا تندباد جنوب غربی
Cornish U وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
GIs U انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
denier U نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
GI U انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
finlander U اهل فینلاند ذرشمال غربی روسیه
harmattan U بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
st helena U جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
Indian style U [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
demonetization U سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
granger road U راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
west lndies U جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
albanega U [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
c U سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
currencies U داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currency U داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currency depreciation race U تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com