English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extensible language U زبان توسعه پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
extensible U توسعه پذیر
extendable U توسعه پذیر
extensible U منبسط شدنی توسعه پذیر
extended industry standard architecture U معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
eisa U معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
EBNF U روش انعط اف پذیر بیان اصول زبان
extending U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extends U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extend U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
gpss U زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
applesoft basic U نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
Visual C U محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
postscript U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
enhancing U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhance U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping U مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach U توسعه یافتن توسعه
reparable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educatable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
repairable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
educable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic U زبان تازی زبان عربی
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib U چرب زبان زبان دار
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
upgrowth U توسعه
increment U توسعه
enlarging U توسعه
amplification U توسعه
enlarges U توسعه
enlargement U توسعه
enlarge U توسعه
stop go policy U توسعه
outspread U توسعه
enlarged U توسعه
promotions U توسعه
promotion U توسعه
enlargements U توسعه
developments U توسعه
extension U توسعه
spreads U توسعه
spread U توسعه
development U توسعه
delelopment U توسعه
increments U توسعه
extensions U توسعه
expansion U توسعه
expanse U بسط و توسعه
expanses U بسط و توسعه
amplification U توسعه تقویت
enriching U توسعه دادن
enlarges U توسعه دادن
promote U توسعه دادن
technical development U توسعه فنی
enlarging U توسعه دادن
enrich U توسعه دادن
enriches U توسعه دادن
boom U توسعه عظیم
to open out U توسعه دادن
develops U توسعه دادن
under development U دردست توسعه
develop U توسعه دادن
underdevelopment U توسعه نیافتگی
uneven development U توسعه نامتوازن
booms U توسعه یافتن
booms U توسعه عظیم
booming U توسعه یافتن
booming U توسعه عظیم
to unfold U توسعه دادن
expanded , capacity U توسعه فرفیت
enlarged U توسعه دادن
extend U توسعه دادن
enlarge U توسعه دادن
extending U توسعه دادن
boom U توسعه یافتن
boomed U توسعه عظیم
boomed U توسعه یافتن
extends U توسعه دادن
urban renewal U توسعه شهری
increscent U زیادی توسعه
increases U توسعه دادن
increased U توسعه دادن
increase U توسعه دادن
path of expansion U مسیر توسعه
pattern of development U الگوی توسعه
phasess of development U مراحل توسعه
pole of development U قطب توسعه
cultural development U توسعه فرهنگی
progation U توسعه تکثیر
economic development U توسعه اقتصادی
export promotion U توسعه صادرات
exepandable U قابل توسعه
underdeveloped U توسعه نیافته
expandability U قابلیت توسعه
anti development policy U سیاست ضد توسعه
internal development U توسعه داخلی
extensibility U توسعه پذیری
development time U زمان توسعه
historical development U توسعه تاریخی
spreads U توسعه دادن
monetary expansion U توسعه پولی
open out U توسعه دادن
spread U توسعه دادن
expandsionism U توسعه طلبی
combat development U توسعه رزمی
developement U توسعه دادن
promoted U توسعه دادن
research and development U تحقیق و توسعه
development policy U سیاست توسعه
rural development U توسعه روستائی
self development U توسعه نفس
social development U توسعه اجتماعی
promoting U توسعه دادن
expansion U گسترش توسعه
development tools U ابزار توسعه
promotes U توسعه دادن
development plan U برنامه توسعه
expansionism U توسعه طلبی
regional development U توسعه ناحیهای
regional development U توسعه منطقهای
expansionist U توسعه طلبی
expansive U متمایل به توسعه
development bank U بانک توسعه
step backwards U برگشت [به حالت کم توسعه]
regress U برگشت [به حالت کم توسعه]
extendible U قابل توسعه کش دار
develop U توسعه دادن اشکارکردن
regress U بازگشت [به حالت کم توسعه]
developing countries U کشورهای در حال توسعه
step backwards U بازگشت [به حالت کم توسعه]
regression U بازگشت [به حالت کم توسعه]
well development U توسعه و شستشوی چاه
development system U سیستم توسعه یافته
extended precision U دقت توسعه یافته
develops U توسعه دادن اشکارکردن
development countries U کشورهای قابل توسعه
development planning U برنامه ریزی توسعه
corrosive attack U اغاز و توسعه خورندگی
developed contries U ممالک توسعه یافته
class improvement plan U طرح توسعه ناو
development cost U هزینه توسعه در تولیدمحصول
top down development U توسعه از بالا به پایین
to spread [across] [over] U توسعه یافتن [سرتاسر]
desired rate of development U نرخ مطلوب توسعه
extended memory U حافظه توسعه یافته
regression U برگشت [به حالت کم توسعه]
increment U افزایش در حقوق توسعه
underdeveloped area U منطقه توسعه نیافته
microcomputer development system U سیستم توسعه ریزکامپیوتر
to grow [into] U توسعه دادن وضعیت [به]
to develop [into] U توسعه دادن وضعیت [به]
software development U توسعه نرم افزاری
underdeveloped countries U کشورهای توسعه نیافته
underdeveloped nations U ملل توسعه نیافته
pullulate U اغاز توسعه نهادن
characteristics of underdevelopment U ویژگیهای توسعه نیافتگی
program development tools U ابزار توسعه برنامه
research and development U تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com