Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loll
U
زبان بیرون
lolled
U
زبان بیرون
lolling
U
زبان بیرون
lolls
U
زبان بیرون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to protrude one's tongue
U
زبان خودرا بیرون انداختن
With soft words one may persuade a serpent out of .
<proverb>
U
با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
Other Matches
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
U
چرب زبان زبان دار
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue
U
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
from the outside
U
از بیرون
outside
U
بیرون
off the track
U
بیرون
from out of town
U
از بیرون
[از]
from outside
U
از بیرون
[از]
outwith
[Scotish E]
<adv.>
U
بیرون
[از]
out
[of]
<adv.>
U
بیرون
[از]
outside
[of]
<adv.>
U
بیرون
[از]
forth
U
بیرون از
out door
U
بیرون
out
<adv.>
U
به بیرون
outward bound
U
بیرون رو
outside appearance
U
بیرون
bakkat
U
به بیرون
out
<adv.>
U
بیرون
outsides
U
بیرون
external
U
بیرون
out-of-
U
بیرون از
out-
U
بیرون از
extra terrestrial
U
بیرون از
outed
U
بیرون از
without
U
بیرون از
abroad
U
بیرون
out of
U
بیرون از
without
U
بیرون
forth of
U
بیرون از
outdoor
U
بیرون
efferent
U
بیرون بر
away
U
بیرون از
externals
U
بیرون
away
U
بیرون
out
U
بیرون از
exserted
U
بیرون امده
exsert
U
بیرون دادن
expulse
U
بیرون دادن
expulse
U
بیرون انداختن
flinging
U
بیرون دادن
exhalent
U
بیرون دهنده
exhalant
U
بیرون دهنده
excurrent
U
بیرون ریزنده
fling
U
بیرون دادن
excommunicative
U
بیرون کننده
outed
U
در بیرون تمام
flings
U
بیرون دادن
out
U
خارج بیرون
shoot out
U
بیرون امدن
out
U
در بیرون تمام
shoot forth
U
بیرون امدن
extra cosmical
U
بیرون ازگیتی
out-
U
خارج بیرون
out-
U
در بیرون تمام
issue
U
بیرون امدن
outed
U
خارج بیرون
shoot-out
U
بیرون امدن
astir
U
بیرون از بستر
give off
U
بیرون دادن
count out
<idiom>
U
بیرون نگهداشتن
to pour out
U
بیرون ریختن
ejection
U
بیرون رانی
to go out
U
به بیرون رفتن
ejaculatory
U
بیرون اندازنده
egestion
U
بیرون ریزی
effuse
U
بیرون ریختن از
efferent
U
رگ بیرون بر وابران
draw out
U
بیرون کشیدن از
outstretched
U
بیرون گسترده
emergent
U
بیرون اینده
ejaculation
U
بیرون دادن
ejection
U
بیرون اندازی
ejector
U
بیرون کننده
eliminate
U
بیرون کردن
eliminated
U
بیرون کردن
eliminates
U
بیرون کردن
eliminating
U
بیرون کردن
bear out
U
بیرون دادن
beyond d.
U
بیرون از حدوصف
emerges
U
بیرون امدن
beyond one's vision
U
بیرون ازحدبینایی
issued
U
بیرون امدن
issues
U
بیرون امدن
bring off
U
بیرون بردن
eliminable
U
بیرون کردنی
ejector
U
بیرون انداز
deferent
U
بیرون برنده
jettisoned
U
بیرون افکندن
plugs
U
بیرون زدن
plugging
U
بیرون زدن
plug
U
بیرون زدن
vents
U
بیرون دادن
vents
U
بیرون ریختن
venting
U
بیرون دادن
venting
U
بیرون ریختن
vented
U
بیرون دادن
vented
U
بیرون ریختن
vent
U
بیرون دادن
vent
U
بیرون ریختن
emerge
U
بیرون امدن
excreting
U
بیرون انداختن
excretes
U
بیرون انداختن
excreted
U
بیرون انداختن
emitted
U
بیرون ریختن
jettison
U
بیرون افکندن
emitting
U
بیرون ریختن
draws
U
بیرون کشیدن
draw
U
بیرون کشیدن
surface
U
بیرون نما
surface
U
نما بیرون
surfaced
U
بیرون نما
surfaced
U
نما بیرون
surfaces
U
بیرون نما
surfaces
U
نما بیرون
excrete
U
بیرون انداختن
emerged
U
بیرون امدن
emerging
U
بیرون امدن
extruded
U
بیرون امدن
extruded
U
بیرون انداختن
extrude
U
بیرون کشیدن
extrude
U
بیرون امدن
extrude
U
بیرون انداختن
outcrop
U
سر بیرون کردن
outcrops
U
سر بیرون کردن
spits
U
بیرون پراندن
spit
U
بیرون پراندن
sputtering
U
بیرون اندازی
pull-outs
U
بیرون امدن
extruded
U
بیرون کشیدن
extrudes
U
بیرون انداختن
elicit
U
بیرون کشیدن
elicited
U
بیرون کشیدن
eliciting
U
بیرون کشیدن
elicits
U
بیرون کشیدن
discharged
U
بیرون راندن
extruding
U
بیرون کشیدن
extruding
U
بیرون امدن
extruding
U
بیرون انداختن
extrudes
U
بیرون کشیدن
extrudes
U
بیرون امدن
pull-out
U
بیرون امدن
shoot-outs
U
بیرون امدن
exhale
U
بیرون دادن
exhaled
U
بیرون دادن
exhales
U
بیرون دادن
exhaling
U
بیرون دادن
evoke
U
بیرون کشیدن
evokes
U
بیرون کشیدن
evoking
U
بیرون کشیدن
extra physical
U
بیرون ازقواعدطبیعی
expel
U
بیرون انداختن
expel
U
بیرون راندن
expelled
U
بیرون انداختن
to clear out
U
بیرون اوردن
clear-out
U
بیرون اوردن
clear out
U
بیرون اوردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com